۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۵ : ۱۴
عقیق:آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 9 و 10 سوره مبارکه «حجرات» به اهمیت برادری مسلمانان اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتّى تَفِیءَ إِلى أَمْرِ اللّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ* إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ؛ و هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتى دهید، و اگر یکى از آن دو بر دیگرى تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا باز گردند، و هر گاه بازگشت (و زمینه صلح فراهم شد)، در میان آن دو به عدالت صلح برقرار سازید و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشهگان را دوست مىدارد. مؤمنان برادر یکدیگرند، پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهید و تقواى الهى پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید». (حجرات/ 9 و 10)
مؤمنان برادر یکدیگرند/ در هر شرایطی با ظلم مبارزه کنید/ اجرای عدالت از خون مسلمانان بالاتر است
قرآن، در اینجا به عنوان یک قانون کلى و عمومى براى همیشه و همه جا مىگوید: «هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، در میان آنها صلح بر قرار سازید» (وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما).
درست است که «اقْتَتَلُوا» از ماده «قتال» به معنى جنگ است، ولى در اینجا قرائن گواهى مىدهد که هر گونه نزاع و درگیرى را شامل مىشود، هر چند به مرحله جنگ و نبرد نیز نرسد، بعضى از شأن نزولها که براى آیه نقل شده بود، نیز این معنى را تأیید مىکند.
بلکه مىتوان گفت: اگر زمینههاى درگیرى و نزاع فراهم شود، ـ فى المثل مشاجرات لفظى و کشمکشهایى که مقدمه نزاعهاى خونین است واقع گردد ـ اقدام به اصلاح طبق این آیه لازم است، زیرا این معنى را از آیه فوق از طریق الغاء خصوصیت، مىتوان استفاده کرد.
این یک وظیفه حتمى براى همه مسلمانان است، که از نزاع، درگیرى و خونریزى میان مسلمین جلوگیرى کنند، و براى خود در این زمینه مسئولیت قائل باشند، نه به صورت تماشاچى، مانند بعضى بىخبران، بىتفاوت از کنار این صحنهها بگذرند. این نخستین وظیفه مؤمنان در برخورد با این صحنهها است.
سپس وظیفه دوم را چنین بیان مىکند: «و اگر یکى از این دو گروه بر دیگرى تجاوز و ستم روا داشت، و تسلیم پیشنهاد صلح نشد، شما موظفید با طایفه باغى و ظالم، پیکار کنید، تا به فرمان خدا باز گردد و گردن نهد» (فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتّى تَفِیءَ إِلى أَمْرِ اللّهِ).
بدیهى است، اگر خون طائفه ظالم در این میان ریخته شود، بر گردن خود او است، و به اصطلاح خونشان هدر است، هر چند مسلمانند، زیرا فرض بر این است که نزاع در میان دو طائفه از مؤمنین روى داده است.
به این ترتیب، اسلام جلوگیرى از ظلم و ستم را هر چند به قیمت جنگ با ظالم تمام شود، لازم شمرده، و بهاى اجراى عدالت را از خون مسلمانان بالاتر دانسته است، و این در صورتى است که مسأله از طرق مسالمتآمیز حل نشود.
سپس به بیان سومین دستور پرداخته، مىگوید: «و اگر طایفه ظالم تسلیم حکم خدا شود و زمینه صلح فراهم گردد، در میان آن دو طبق اصول عدالت صلح بر قرار سازید» (فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ).
یعنى تنها به در هم شکستن قدرت طایفه ظالم قناعت نکنید، بلکه این پیکار باید زمینه ساز صلح، و مقدمهاى براى ریشهکن کردن عوامل نزاع و درگیرى باشد، و گرنه با گذشتن زمان کوتاه یا طولانى، بار دیگر که ظالم در خود احساس توانائى کند، برمىخیزد و نزاع را از سر مىگیرد.
بعضى از مفسران، از تعبیر «بِالْعَدْل» استفاده کردهاند که: اگر در میان این دو گروه حقى پایمال شده، یا خونى ریخته شده که منشأ درگیرى و نزاع گشته است، باید آن هم اصلاح شود، و گرنه «اصلاح بالعدل» نخواهد بود.
و از آنجا که تمایلات گروهى، گاهى افراد را به هنگام قضاوت و داورى به سوى یکى از «دو طایفه متخاصم» متمایل مىسازد، و بىطرفى داوران را نقض مىکند، قرآن در چهارمین و آخرین دستور، به مسلمانان هشدار داده که: «قسط و عدل و نفى هر گونه تبعیض را رعایت کنید، که خداوند عدالت پیشهگان را دوست دارد» (وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ).
در آیه بعد، براى تأکید این امر و بیان علت آن مىافزاید: «مؤمنان برادر یکدیگرند، بنابراین در میان دو برادر خود، صلح را بر قرار کنید» (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ).
همان اندازه که براى ایجاد صلح در میان دو برادر نسبى، تلاش و کوشش مىکنید، باید در میان مؤمنان متخاصم نیز براى برقرارى صلح به طور جدى و قاطع، وارد عمل شوید.
چه تعبیر جالب و گیرائى؟ که همه مؤمنان برادر یکدیگرند، و نزاع و درگیرى میان آنها را درگیرى میان برادران نامیده، که باید به زودى جاى خود را به صلح و صفا بدهد.
و از آنجا که در بسیارى از اوقات «روابط» در این گونه مسائل جانشین «ضوابط» مىشود، بار دیگر هشدار داده مىافزاید: «تقواى الهى پیشه کنید، تا مشمول رحمت او شوید» (وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ).
و به این ترتیب، یکى از مهمترین مسئولیتهاى اجتماعى مسلمانان در برابر یکدیگر، و در اجراى عدالت اجتماعى، با تمام ابعادش روشن مىشود.
اهمیت اخوت اسلامى
جمله «اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَة» که در آیات فوق آمده است، یکى از شعارهاى اساسى و ریشهدار اسلامى است، شعارى بسیار گیرا، عمیق، مؤثر و پر معنى.
دیگران وقتى مىخواهند زیاد اظهار علاقه به هم مسلکان خود کنند، از آنان به عنوان «رفیق» یاد مىکنند، ولى اسلام سطح پیوند علائق دوستى مسلمین را به قدرى بالا برده، که به صورت نزدیکترین پیوند دو انسان با یکدیگر، آن هم پیوندى بر اساس مساوات و برابرى، مطرح مىکند، و آن علاقه «دو برادر» نسبت به یکدیگر است.
روى این اصل مهم اسلامى، مسلمانان از هر نژاد و هر قبیله، و داراى هر زبان و هر سن و سال، با یکدیگر احساس عمیق برادرى مىکنند، هر چند یکى در شرق جهان زندگى کند، و دیگرى در غرب.
در مراسم «حج»، که مسلمین از همه نقاط جهان در آن کانون توحید جمع مى شوند، این علاقه و پیوند و همبستگى نزدیک، کاملاً محسوس است، و صحنه اى است از تحقق عینى این قانون مهم اسلامى.
به تعبیر دیگر، اسلام تمام مسلمانها را در حکم یک خانواده مىداند، و همه را خواهر و برادر یکدیگر خطاب کرده، نه تنها در لفظ و در شعار، که در عمل و تعهدهاى متقابل نیز، همه خواهر و برادرند.
در روایات اسلامى نیز، روى این مسأله تأکید فراوان شده، و مخصوصاً جنبههاى عملى آن ارائه گردیده است، که به عنوان نمونه چند حدیث پر محتواى زیر را از نظر مىگذرانیم:
1 ـ در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) آمده است: الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ، لایَظْلِمُهُ، وَ لایَخْذُلُهُ، وَ لایُسَلِّمُهُ: «مسلمان، برادر مسلمان است، هرگز به او ستم نمىکند، دست از یاریش بر نمىدارد، و او را در برابر حوادث تنها نمىگذارد».
2 ـ در حدیث دیگرى از همان حضرت(صلى الله علیه وآله) نقل شده: مَثَلُ الاَخَوَیْنِ مَثَلُ الْیَدَیْنِ یَغْسِلُ اِحْداهُمَا الاُخْرى: «دو برادر دینى، همانند دو دستند که هر کدام دیگرى را مىشوید»! (با یکدیگر کمال همکارى را دارند و عیوب هم را پاک مىکنند).
3 ـ امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ، کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ، إِنِ اشْتَکَى شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ، وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوح وَاحِدَة: «مؤمن برادر مؤمن است، همگى به منزله اعضاء یک پیکرند، که اگر عضوى از آن به درد آید، دیگر عضوها را نماند قرار، و ارواح همگى آنها از روح واحدى گرفته شده».
4 ـ در حدیث دیگرى از همان امام(علیه السلام) مى خوانیم: الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ عَیْنُهُ وَ دَلِیلُهُ، لَایَخُونُهُ، وَ لَایَظْلِمُهُ، وَ لَایَغُشُّهُ، وَ لَایَعِدُهُ عِدَةً فَیُخْلِفَهُ: «مؤمن برادر مؤمن است، به منزله چشم او و راهنماى او است، هرگز به او خیانت نمى کند، و ستم روا نمى دارد، با او غش و تقلب نمىکند، و هر وعدهاى را به او دهد، تخلف نخواهد کرد».
حقوق مؤمنان نسبت به یکدیگر از منظر پیامبر(ص)
در منابع حدیث معروف اسلامى، روایات زیادى در زمینه حق مؤمن بر برادر مسلمانش، و انواع حقوق مؤمنین بر یکدیگر، و ثواب دیدار برادران مؤمن و مصافحه، و معانقه، و یاد آنها کردن، و قلب آنها را مسرور نمودن، و مخصوصاً بر آوردن حاجات مؤمنان و کوشش و تلاش در انجام این خواستهها، و زدودن غم از دل ها و اطعام، و پوشاندن لباس و اکرام و احترام آنها، وارد شده است، که بخشهاى مهمى از آن را در «اصول کافى» در ابواب مختلف، تحت عناوین فوق مىتوان مطالعه کرد.
5 ـ در پایان این بحث، به روایتى اشاره مىکنیم که از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درباره حقوق سى گانه مؤمن بر برادر مؤمنش نقل شده، که از جامعترین روایات در این زمینه است:
قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) لِلْمُسْلِمِ عَلَى أَخِیهِ ثَلَاثُونَ حَقّاً، لَا بَرَاءَةَ لَهُ مِنْهَا إِلَّا بِالْأَدَاءِ أَوِ الْعَفْوِ.
یَغْفِرُ زَلَّتَهُ، وَ یَرْحَمُ عَبْرَتَهُ، وَ یَسْتُرُ عَوْرَتَهُ، وَ یُقِیلُ عَثْرَتَهُ، وَ یَقْبَلُ مَعْذِرَتَهُ، وَ یَرُدُّ غِیبَتَهُ، وَ یُدِیمُ نَصِیحَتَهُ، وَ یَحْفَظُ خُلَّتَهُ، وَ یَرْعَى ذِمَّتَهُ، وَ یَعُودُ مَرْضَتَهُ.
وَ یَشْهَدُ مَیِّتَهُ، وَ یُجِیبُ دَعْوَتَهُ، وَ یَقْبَلُ هَدِیَّتَهُ، وَ یُکَافِئُ صِلَتَهُ، وَ یَشْکُرُ نِعْمَتَهُ، وَ یُحْسِنُ نُصْرَتَهُ، وَ یَحْفَظُ حَلِیلَتَهُ، وَ یَقْضِی حَاجَتَهُ، وَ یَشْفَعُ مَسْأَلَتَهُ، وَ یُسَمِّتُ عَطْسَتَهُ.
وَ یُرْشِدُ ضَالَّتَهُ، وَ یَرُدُّ سَلَامَهُ، وَ یُطَیِّبُ کَلَامَهُ، وَ یُبِرُّ إِنْعَامَهُ، وَ یُصَدِّقُ أَقْسَامَهُ، وَ یُوَالِی وَلِیَّهُ وَ لَایُعَادِ بِهِ، وَ یَنْصُرُهُ ظَالِماً وَ مَظْلُوماً: فَأَمَّا نُصْرَتُهُ ظَالِماً فَیَرُدُّهُ عَنْ ظُلْمِهِ، وَ أَمَّا نُصْرَتُهُ مَظْلُوماً فَیُعِینُهُ عَلَى أَخْذِ حَقِّهِ، وَ لَایُسَلِّمُهُ وَ لَایَخْذُلُهُ، وَ یُحِبُّ لَهُ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ، وَ یَکْرَهُ لَهُ مِنَ الشَّرِّ مَا یَکْرَهُ لِنَفْسِهِ:
«پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمود: مسلمان بر برادر مسلمانش سى حق دارد، که برائت ذمه از آن حاصل نمىکند، مگر به اداى این حقوق، یا عفو کردن برادر مسلمان او:
لغزشهاى او را ببخشد، در ناراحتىها نسبت به او مهربان باشد، اسرار او را پنهان دارد، اشتباهات او را جبران کند، عذر او را بپذیرد، در برابر بدگویان از او دفاع کند، همواره خیر خواه او باشد، دوستى او را پاسدارى کند، پیمان او را رعایت کند، در حال مرض از او عیادت کند.
در حال مرگ به تشییع او حاضر شود، دعوت او را اجابت کند، هدیه او را بپذیرد، عطاى او را جزا دهد، نعمت او را شکر گوید، در یارى او بکوشد، ناموس او را حفظ کند، حاجت او را بر آورد، براى خواستهاش شفاعت کند، و عطسهاش را تحیت گوید.
گمشدهاش را راهنمایى کند، سلامش را جواب دهد، گفته او را نیکو شمرد، انعام او را خوب قرار دهد، سوگندهایش را تصدیق کند، دوستش را دوست دارد و با او دشمنى نکند، در یارى او بکوشد، خواه ظالم باشد یا مظلوم: اما یارى او در حالى که ظالم باشد به این است که، او را از ظلمش باز دارد، و در حالى که مظلوم است به این است که، او را در گرفتن حقش کمک کند.
او را در برابر حوادث تنها نگذارد، آنچه را از نیکىها براى خود دوست دارد، براى او هم دوست بدارد، و آنچه از بدىها براى خود نمىخواهد، براى او نیز نخواهد».
به هر حال، یکى از حقوق مسلمانان بر یکدیگر، یارى کردن و اصلاح «ذات البین» است به ترتیبى که در آیات و روایت فوق آمده (در زمینه اصلاح «ذات البین» بحث دیگرى در جلد هفتم، صفحه 83 به بعد، ذیل آیه اول سوره «انفال» داشتیم).