ماجرای عبد شروری که اولیاءالله شد!
عقیق:
می فرمودند: کسی از داش های نجف اشرف به نام عَبِد فرّار - عَبِدمصغرعَبد –
که خیلی شرور بوده و مردم از او واهمه و ترس داشتند ، روزی وارد صحن مطهر
مولی الموالی علی علیه الصلوة و السلام می شود .
مرحوم عارف بی بدیل و سالک بی نظیر آخوند ملا حسینقلی(ره) در یکی از حجرات
صحن مطهر نشسته بوده .او نزدیک آخوند می رسد و می ایستد. آخوند از او می
پرسد :اسمت چیست ؟ می گوید : من را نمی شناسی ،من "عَبد فرّار" هستم.
آخوند می فرماید : اَمِنَ الله فَرَرتَ ام من رَسُولِهِ . وی به فکر
فرورفته و به خانه می رود .فردا آخوند به شاگردانش می فرماید:برویم به
تشییع جنازه یکی از اولیاءالله ! می آیند به خانه عبد و می بینند مرحوم شده
است . از خانواده اش چگونگی فوتش را می پرسند .می گویند :تا دیروز حالش
خوب بود ، از منزل رفت بیرون و برگشت و شب تا به صبح نالید و گریه کرد و
مرحوم شد.
منبع: محفل منتظران ظهور
211001