۰۱ بهمن ۱۴۰۳ ۲۱ رجب ۱۴۴۶ - ۱۸ : ۱۷
عقیق: روزی مجنون از سجاده شخصی عبورمی کرد.
مرد نماز راشکست وگفت:مردک! درحال رازو نیاز باخدا بودم تو چگونه این رشته را بریدی؟
مجنون لبخندی زد و گفت: عاشق بنده ای هستم و تو را ندیدم و تو عاشق خدایی و مرا دیدی!
منبع :http://didebina.com