۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۳ : ۰۳
عقیق:حجتالاسلام محسن قرائتی استاد قرآن در کتاب «خنده و گریه» در مورد شاد بودن فرد مسلمان و اینکه چگونه شاد باشیم و چطور بخندیم اما خنده حرام نباشد، انواع مزاحهایی که از ائمه معصومین(ع) و علمای شیعه روایت شده را جمعآوری کرده است که در این نوشتار به برخی از اشارات استاد مبنی بر چگونه شاد بودن و درست شادی کردن میپردازیم.
شادی هدفدار
از امام کاظم (ع) پرسیدند: «حسن خلق چیست؟» فرمود: «حسن خلق این نیست که بلند بخندی، همین که برخوردت با مردم نرم باشد حسن خلق است.»
قرآن میفرماید: «ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ» گاهی بیخودی خوش هستید. آقا ما خوش هستیم، بیا ببینم دردی را دوا کردی؟ اختراعی کردی؟ کسی را نجات دادی؟ امروز رو خوشی است. آقا امروز ظهر جایت خالی بود، چه کبابی خوردیم؛ یعنی همین که به شکمش میرسد، میگوید: خوش گذشت!
خوشی من و خوشی دیگران
ما دو نوع خوشی داریم: یک خوشی این است که موکتها را میفروشیم و قالی میکنیم. لامپها، لوستر میشود. تلویزیون رنگی میشود. این یک خوشی است؛ یکی خوشی هم این است که یک خرده زندگی را ساده کنیم که چهار نفر دیگر هم به نوایی برسند. آن ماشینی که تند میرود، نباید خوشحال بشود. زنده باد ماشینی که آرام میرود ولی ماشین قراضهها را هم بکسل میکند.
شادی در سه جا
به چه خوش باشیم؟ امام صادق (ع) فرمودند: «السُّرورُ فی ثلاثِ خِلالٍ: فی الوَفاءِ، و رِعایَةِ الحُقوقِ، و النُّهُوضِ فی النَّوائبِ»؛ اگر خواسته باشید به این کارها شاد باشید: «فی الوفاء» به پیمانها وفا کن. این لذتبخش است. «و رعایة الحقوق» حقوق دیگران را مراعات کن. این خوشحالی دارد؛ «و النهوض فی النوائب» در سختیهای دیگران برخیز و کاری انجام بده. این شادمانی دارد.
سرور بندگی
حضرت امیر (ع) میفرماید: «سُـرورُ المُؤمنِ بطاعَةِ رَبّـهِ وَ حُزنهُ عَلی ذَنبِـهِ» شادمانی مؤمن به اطاعت از پروردگار و غصه او به نافرمانی و معصیت خداوند است. من امروز خوش هستم، برای اینکه نمازم تا امروز سه تا غلط داشت، غلطهایش را گرفتم. نگو امروز سنگ خانهام را مرمر کردم. بگو نمازم را درست خواندم. من تا حالا نماز نمیخواندم، معنایش را نمیفهمیدم، امروز شادم که معنای نماز را میفهمم. اگر به کمال رسیدید، شاد باشید. باید شادی طوری باشد که نه خودت و نه دیگران و نه جامعه را خراب کنی. بعضیها خوش هستند، اما در خوشی خودشان را خراب میکنند.
شادی به قیمت سقوط
حدیث میفرماید: «وای به حال کسی که دروغ می گوید، تا مردم را بخنداند!» یعنی خودش را به جهنم میاندازد که مردم شاد باشند. یک نفر را دست میاندازد که مردم را بخنداند، یعنی خودش را به جهنم میاندازد. باید سرور و شادی تا جایی باشد که خودت به جهنم نروی و دیگران را تحقیر و سرزنش نکنی و جامعه را به فساد نکشی.
گاهی وقتها سرور است، اما جامعه را به فساد میکشاند. موتورش را ویراژ میدهد، وقتی اگزوز ماشیناش خیابان را پر از دود میکند، راننده در آینه نگاه میکند و میخندند. اصلاً کیف میکند و از اینکه خیابان را پر از دود کرده است لذت میبرد. همین که سطل آشغالش را در جوی آب میریزد،لذت میبرد.
شادی بر گناه
امام حسین (ع) فرمود: «ایاک والابتهاج بالذنب فان الابتهاج به اعظم من رکوبه» مواظب باش وقت گناه، لذت نبری؛ چرا که شادمانی بر انجام گناه از خود گناه جرمش سنگینتر است. رسول خدا (ص) فرمود: «مَن أذنَبَ ذَنباًو هُوَ ضاحِکٌ دَخَلَ النّارَ وهُوَ باکٍ»؛ کسی که وقت گناه بخندند، با چشم گریان به جهنم میرود. مواظب آن گریهها هم باشید. مواظب باشید با گناه لذت نبرید؛ «فان الابتهاج به اعظم من رکوبه» لذت گناه، از خود گناه بدتر است.
مرز شوخی
در سیره پیامبر اکرم (ص) آمده است: «کان النبی (ع) یمزح و لا یقول الا حقا» آن حضرت مزاح میکرد، ولی از مرز حق تجاوز نمیکرد.
شادیم به شادی اهل بیت
امیرالمؤمین (ع) فرمود«یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا»؛ «خداوند از بین مردم شیعیانی را برای ما برگزید که ما را یاری میکنند و در شادی ما مسرورند و در غم ما محزون. جان و مالشان را در راه ما میبخشند اینان از ما هستند و در بهشت با ما.»
اینجا بود که من تمام پیچ و مهرههای بدنم از هم باز شد، هر کاری کردم خودم را نگه دارم نشد. جوان بیست ساله چگونه توانسته به چنین مقامی برسد.
شادی مؤمن
چه طور تخمه کدو برای بعضیها خوشمزه است. برای بعضی هم «سبحانالله» گفتن، شیرین است. امام میگوید: «اِلهی اَذِقْنی حَلاوَةَ ذِکْرِک» شادی خوب آن است که آدم آخرتش را تأمین کرده باشد. در این دنیا، خانهاش کاهگل بوده و آپارتمان شده است، دوچرخهاش به ماشین تبدیل شده است. مثلا اگر عبای من نخی باشد، حالا پشمی شده، نخ از پنبه است و پشم برای شتر است. نخ و پشم، شرف نیست. حتی مدرک هم ارزش ندارد.
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «فلیکن سرورک بما نلت من اخرتک»؛ «کاری کن که شادی تو برای رسیدن به آخرت باشد.» اگر خواستی شاد بشوی، ببین چه قدر آخرتت را تامین کردهای؟ چند رکعت نماز با توجه در عمرت خواندهای چه قدر جبهه رفتهای؟ چقدر به پشت جبهه کمک کردهای؟ از پارسال تا به حال، چقدر با آوارهها و سیل زدهها کمک کردهای؟ از پارسال تا به حال، چند بچه یتیم را بوسیدهای؟ به دیدن چند خانواده شهید رفتهای و اظهار ادب کردهای؟ چند کتاب مطالعه کردهای؟ چه گامی برداشتهای؟ این که آدم انبارش را بچرخاند، بازارش را بچرخاند، دکورسازی کند، خانه سازی کند، مبلمان و ماشینش را عوض کند، اینها چیزی نیست. خودت چقدر بزرگ شدهای؟ مهم این است که خودم چقدر بالا آمدهام؟ یعنی علم، تقوا، نور، شعور، انسانیت و شخصیت من چقدر بالا رفته است؟ اینکه پنبه، پشم شده است، مهم نیست. اینکه دوچرخه به موتور تبدیل شده است، مهم نیست. خودت چه شدهای.
به نظر شما، قمار شادی دارد؟
گاهی قرآن کریم به ما تشر میزند که کجا میروید؟ «فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ»؛ کمی فکر کنیم: آیا واقعا قمار، مایه شادی است؟ قبل از اینکه قمار را شروع کنیم، همدیگر را دوست داشتیم. اما تا من قمار را بردم، تو دیگر مرا دوست نداری؛ یعنی با صد تومانی که من از تو گرفتم، محبت تو را هم از خودم گرفتم. پس من برنده نیستم تمام قماربازان باختهاند. چون محبت خود را از دلها کندهاند. اگر خواستید شاد شوید، به فضل خدا شاد شوید. «قُلْ بِفَضْلِ اللَّه وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْر مِمَّا یَجْمَعُونَ»؛ به فضل داد با فضل خدا شاد بشوید این شادی از همه داراییهایی که دیگران جمع میکنند، بهتر است.
خوشی الکی
افرادی بیخود خوش هستند. می گوید: «عید است درختان گل کردهاند» خوب به تو چه که درختان گل کردهاند. اگر طبیعت جدید شد، تو که جدید نشدی. یکی میخندید. گفتند: «چرا می خندی؟» گفت: «دارند آش میپزند.» گفتند: «به تو چه که آتش میپزند.»
طبیعت، دگرگون میشود؛ تو که دگرگون نشدهای. اگر تو هم خودت را دگرگون کردی، آن موقع خوشحال باش. البته عید نوروز، عید خوبی است. اما قرآن می گوید: «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ» عدهای شاد هستند؛ چون برخلاف خدا و رسول خدا (ع) عمل کردهاند. شاد هستند. عدهای شاد هستند و میگویند: «بچه ما به جبهه نرفت!»