۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۷ : ۱۷
روضه الواعظین، فتال نیشابوری، ص 370، فی ذکر فضل المساجد.
چند سال پیش که تب سریال یانگوم جامعه را در بر گرفته بود، منصور ضابطیان برای ملاقات با این بانوی مهم و تاثیر گذار بر فرهنگ ایرانی به خدمت ایشان مشرف شد. در آنجا برای تشکر از هنر و ذوق فرهنگی خانم بازیگر به ایشان به جای یکی از ساخته های مرحوم حاتمی مثلا "مادر"، یک بسته پسته هدیه کرد و از ایشان خواست یک دانه را به دهان بگذارند تا از این طریق ایران را بشناسند. بسیاری وقت ها نیز وقتی مصاحبه کننده تلویزیونی با یک توریست خارجی در یک ناحیه گردشگری همسخن می شود یک سوال ثابت تکراری وجود دارد و آن نیز درباره چلوکباب است! دو آسیب عمیق در این حوزه وجود دارد که نباید آن دو را با یکدیگر اشتباه گرفت. اولی خوی استبداد زده تایید طلبی از غیر است که بر اساس آن هر سال در سالروز شهادت حضرت امیر همه به جرج جرداق مسیحی ارجاع می دهند و گویا علی شناس دیگری چنین تاثیر گذاری ای بر مخاطب ندارد؛ و دومی کسب اعتبار با مادیات در برابر فرهنگ است. یعنی پسته در برابر فیلم، یا چلوکباب در برابر تمدن!
وقتی به توجیحات سازندگان قرآن های نفیس برساخته از طلا و نقره و برلیان نگاه می کنیم تداوم همان دو آسیب را مشاهده می کنیم. از یک سو بر این اعتقادند که با به کار بردن طلا و جواهرات ارزش و حق قرآن را به جا آورده اند و از سوی دیگر قصد دارند با چنین رفتاری، در برابر کسانی که به قرآن توهین می کنند و یا آن را می سوزانند صف آرایی کنند و به آنها ارزش قرآن را اثبات کنند. بگذارید در این رابطه چند سوال صادقانه از خودمان داشته باشیم:
1. آیا اگر قرآن را با طلا بسازیم، آن کشیش بی کیش و ایمانی که قرآن را به آتش کشید از این عمل دست می کشد چون متوجه می شود که قرآن برای عده ای مهم است؟ مگر او دقیقا به دلیل همین اهمیت قرآن برای ما نبود که آن را به آتش کشید؟
2. مخاطبانش چطور؟ فکر می کنید کسانی که قرار بود در دام هیاهوی رسانه ای او گرفتار شوند و صحنه پر کشش و دراماتیک سوزاندن قرآن را تماشا کنند، اگر بدانند این قرآن در گوشه دیگر این دنیا با طلا و برلیان ساخته می شود، هیجانشان فروکش می کند و یا افزایش می یابد؟
3. در احادیث آمده است که قرآنی که خوانده نشود از صاحب خود بازخواست می کند و یا در جای دیگر از لعن صاحب قرآنی سخن به میان آمده که سالی بگذرد و از آن چیزی نخواند. قرآن هایی که از طلا در ابعاد بسیار کوچک و یا بسیار بزرگ ساخته می شوند را اصولاً به نیت خوانده شدن نگاشته اند و یا خوانده نشدن؟ قرآنی که از ابتدا معلوم است که هرگز خوانده نخواهد شد آیا چیزی جز لعنتی ابدی برای صاحب خود خواهد داشت؟ و اگر خوانده شدن را تضعیف قرآن بپنداریم و طلاکاری اش را تجلیل از قرآن، فکر می کنید برای یک قرآن طلایی کدام واقعه رخ داده است؟
4. چرا در قرآن سوره ای به اسم زخرف داریم؟ چرا خداوند می فرماید که اگر مایه انحراف مومنین نمی شد حتی حاضر بود سقف خانه های کافرین را از نقره بیاراید و آن ها را در تباهی فرو ببرد؟
5. چرا در رونمایی های اخیر که به نوعی بازارسازی و برندسازی آلوده شده سعی می شود از علما و مراجع هزینه شود و در یک تله رسانه ای از آنان کلیاتی درباره تمجید و تجلیل از قرآن نقل شود تا نمایش به راه افتاده تایید مذهبی نیز داشته باشد؟
6. آیا هزینه ای که برای ساخت چنین قرآن هایی پرداخت می شود نمی تواند صرف هزینه پژوهش های قرآنی و پشتیبانی از پایان نامه های تحصیلات تکمیلی در حوزه قرآن پژوهی شود؟
7. اگر مطلا ساختن قرآن سبب حفظ و تجلیل جایگاه آن در برابر دشمنان قرآن می شد چرا طلاکاری حرم های مقدس سبب حفظ آنها از شر دشمن نشد و این خون شهدا و ایمان مردم بود که آنها را حفظ کرد؟ چرا برای حفظ و ارتقای پیوند با قرآن، مردم هدف این سرمایه گذاری ها قرار نمی گیرند و نه طلاسازان و جواهر فروشان؟
8. این روزها که بسیاری از علمای دین درباره فاصله گرفتن زندگی مردم از قرآن سخن می گویند و تلاش دارند تا قرآن را از طاقچه های خانه ها به قلوب مردم نزدیک کنند و سعی دارند تا القا کنند که قرآن کتاب زندگی است و نه کتاب تشریفات عقد و ترحیم، تشریفاتی تر کردن قرآن چه کمکی به پیوند قرآن به زندگی و جان مردم می کند؟
9. چگونه کتابی که در سراسر آن سعی شده است تا انسان را از دنیا به سمت آخرت سوق دهد با جامه و کالبدی از طلا و نقره اثر گذاری خواهد داشت؟ چگونه مردمی که زندگی پرتجمل و مصرف گرا آن ها مغروق خود کرده است با مراجعه به کتابی که تجملی ترین چهره و صورت را دارد از تجملات و ظواهر و زخارف دنیا دست می کشند و به زهد و تقوا رو می آورند؟
10. در جمهوری اسلامی ایران که سعی می کند در برابر مسلمانی تشریفاتی و طلا آلود قصرهای سلطنتی آل سعود، الگوی حسینیه جماران حضرت امام را علم کند و از مسلمانی واقعی در برابر مسلمانی ظاهری و امریکایی سخن بگوید، قرآن هایی که چشم مسلح قابل خواندن نیستند و هزینه ساخت آنها به اندازه خون بهای چند مرد مسلمان است، قرار است که نمادی از اسلام حقیقی باشد؟
در انتهای سخن بار دیگر به ماهیت حدیث حضرت رسول که در ابتدای سخن نقل شد دقت کنیم و به این اندیشه فرو برویم که چرا به هنگام ظهور حضرت منجی، قرار است از تعریف ایشان از اسلام حیرت کنیم و با خود زمزمه کنیم که ایشان گویا دین جدیدی آورده است! اگر از سنت پدران ایشان تا این حد دور نمی شدیم شاید چنین حیرتی نیز در ما شکل نمی گرفت.
والسلام علی من اتبعه الهدی
منبع:فردا