درس اخلاق آیتالله میرباقری:
شیطان چه زمانی به انسان ضربه میزند؟
امام معصوم است یعنی معتصم بحبل الله یعنی کتاب الله است. امام همه هستیاش با کتاب و فرمان خدا یکی است. امام هر کاری که انجام میدهد کتاب را پیش خود میگذارد و به مرّ کتاب عمل میکند.
عقیق:آیتالله سیدمحمدمهدی میرباقری رئیس فرهنگستان علوم اسلامی در سخنرانیای به موضوع «ریشه عصمت و طهارت اهل بیت(ع)» اشاره کرده است که در ادامه میآید:
اعتصام بالله منشأ عصمت ائمه
صفت عصمت در ائمه(ع) به اشکال مختلفی توضیح داده شده است. این سؤال مطرح میشود که ریشه عصمت کجاست؟ چطور امام معصوم است؟ یکی از تعابیر نورانی که در آن صفت عصمت توضیح داده شده در زیارت غدیریه امیرالمؤمنین(ع) است که از امام هادی(ع) نقل شده است. این زیارت فوقالعاده، شامل یک دوره معارف شیعی است که اختصاصی هم به روز غدیر ندارد تعبیر این است: «أَنْتَ الْقَائِلُ لَا تَزِیدُنِی کَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِی عِزَّةً وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّی وَحْشَةً وَ لَوْ أَسْلَمَنِی النَّاسُ جَمِیعاً لَمْ أَکُنْ مُتَضَرِّعاً اعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَعَزَزْتَ وَ آثَرْتَ الْآخِرَةَ عَلَى الْأُولَى فَزَهِدْتَ... فَمَا تَنَاقَضَتْ أَفْعَالُکَ وَ لَا اخْتَلَفَتْ أَقْوَالُکَ وَ لَا تَقَلَّبَتْ أَحْوَالُک».
در این زیارت امام هادی(ع) این جمله را از حضرت علی(ع) نقل میکند که کثرت جمعیت و تجمع مردم در پیرامونم و حمایت آنها از من، بر عزت من اضافه نمی کند. اینگونه نیست که من با آمدن مردم عزیز شوم و عزت خود را از آنها بگیرم. انسانها و بزرگان اهل دنیا اینگونه هستند که قدرت خود را از حمایت مردم میگیرند اگر مردم آنها را حمایت کنند، در مقابل دشمن احساس اقتدار و روی حرفهای خود ایستادگی میکنند ولی اگر حمایت مردم را از دست دهند دچار احساس ضعف در مقابل دشمن میشوند.
در این تعبیر از حضرت علی(ع) نقل شده است که افزایش مردم پیرامون من بر عزت و نفوذناپذیری من اضافه نمی کند و پراکندگی مردم از دور من نیز باعث وحشت من نمی شود. اینگونه نیست که من از پراکنده شدن مردم و تنها ماندن با دشمن بزرگ احساس نگرانی و اضطراب کنم. شاید ترجمه این جمله این باشد اگر همه مردم مرا تسلیم دشمن کنند و با دشمن تنها بگذارند و رها کنند، من احساس تضرع و ضعف نمیکنم. این تعبیر در نهجالبلاغه هم از امیرالمؤمنین(ع) در جواب نامه برادرشان عقیل نقل شده که برادرشان عقیل فرمودند و شاید گلایه داشتند که مشی حضرت مردم را متفرق میکند و حضرت این جمله را در جواب او فرمودند.
طبق نقل در این زیارت در تفسیر این مطلب که چگونه ممکن است انسانی همه مردم دور او جمع شوند احساس قدرت نکند و اگر همه او را تنها بگذارند احساس ضعف نکند، امام هادی(ع) فرمودند: «إعتَصَمت بِالله فَعَزَزتَ وَ آثَرْتَ الْآخِرَةَ عَلَى الْأُولَى فَزَهِدْتَ» شما معتصم بالله و دست به دامن خدا هستید و با همه وجود به خدای متعال تکیه کرده و عزیز شدید. شما آخرت را بر دنیا برگزیدهاید، طبیعتاً نسبت به دنیا زاهد و فارغ هستید.
در ادامه این زیارت امام هادی(ع) چند خصوصیت امیرالمؤمنین(ع) را بیان میکنند: وقتی شما با خدا به عزت و عظمت رسیدید و با اعتصام به او عزیز شدید در نتیجه افعال شما متناقض نیست. خیلی اوقات افعال انسان آثار یکدیگر را از بین میبرد، انسان عبادتی میکند به دنبال آن گناهی مرتکب میشود که آثار آن عبادت را از بین میبرد. در روایات آمده است گناهان آثار عبادت انسان را محو میکنند. امام هادی(ع) در بیان خصوصیات حضرت علی(ع) فرمودند: همه افعال شما هماهنگ است هیچ تناقضی در بیان افعال شما نیست چون از یک ریشه برخاسته و فقط از فرمان خدا سرچشمه میگیرد بنابراین همه افعال شما هماهنگ است؛ اقوال و حرفهای شما با هم اختلاف پیدا نمیکند.
اگر کسی عاملی جز خدای متعال در او تأثیر نداشت همیشه به یک گونه سخن میگوید؛ حالات شما دگرگون نیست همه احوالتان یک حال است و آن حال بندگی و خشوع در مقابل خدای متعال است، حال تکیه کردن بر خدای متعال و در مقابل بقیه عوامل ایستادن و مقاومت کردن است. در بیان نورانی امام هادی ریشه نفوذناپذیری امیرالمؤمنین را اعتصام به خدای متعال تحلیل کرده و میفرمایند: شما با اعتصام به خدای متعال عزیز و نفوذناپذیر شدید. یکی از صفات و اسماء الهی این است که خدای متعال عزیز است و عزیز یعنی نفوذناپذیر که در قرآن هم بسیار تکرار شده است. أرض عزیز یعنی سرزمینی که نفوذ ناپذیر است چنین زمینهایی آب در آنها نفوذ نمیکند از این زمینها تعبیر به عزیز میکنند.
خداوند، تنها تکیهگاه انسان برای نفوذناپذیری
وجود مقدس حضرت حق عزیز است یعنی نفوذناپذیر است و هیچ عاملی در او اثر نمیکند. در دعای عرفه امام حسین(ع) تعبیر این است: «إِلَهِی تَقَدَّسَ رِضَاکَ أَنْ تَکُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْکَ فَکَیْفَ یَکُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّی» خدایا رضای تو هیچ تعلیلبردار نیست که عاملی در تو اثر گذارد و تو را راضی کند. در مورد انسان بعضی عوامل او را خوشحال یا غصهدار می کند ولی خدای متعال در معرض این حوادث نیست. در این دعا تعبیر این است: خدایا من چطور میتوانم مبدأ رضای تو شوم و کاری کنم که رضای تو حاصل شود. هیچ عاملی در خدای متعال اثر نمیگذارد که او را خوشحال یا غصهدار کند و یا رنج ببرد.
هیچ عاملی در خداوند نفوذ نمیکند و این عزت منحصر به خدای متعال است. انسانها همه در مقابل عزت خدا ذلیل هستند و یکی از امتحانهای خداوند این است که انسان در مقابل عزت او برای خود عزتی فراهم نکند و در مقابل فرمان او مقاومت نکند و تکوینا و باطنا تحت فرمان خداوند باشد. انسان بدون اینکه بخواهد به دنیا میآید، جوان میشود، به کهنسالی میرسد و اینها تحت اختیار او نیست. همان طور که انسان تکوینا تحت فرمان خدا است، خدای متعال از او میخواهد که اختیارش را تسلیم او کند و عبد مملوک باشد؛ در مقابل فرمان خدا تعزز نکند و هر فرمانی از جانب خداوند را امتثال کند؛ انسان در مقابل خدای متعال ذلیل است، فقرها و ضعفهایی دارد.
اگر این فقرها و ضعفهای خود را به تکیهگاه حقیقی یعنی خدای متعال ارجاع دهد، عزیز و با تکیه به خداوند نفوذناپذیر میشود و عوامل دیگر در او اثر نمیکند. چرا که راه نفوذ شیطان نقاط ضعف انسان است که از آنها استفاده کرده او را تهدید، وسوسه و تحریک میکند. شیطان قسم خورده است که همه انسانها را جهنمی و از راه درست دور کند؛ او نقاط ضعف انسان را میداند گرسنگی، تشنگی، خستگی، غصهدار و خوشحال شدن، ترس و امیدوار شدن و از طریق همین نقاط ضعف در انسان نفوذ و او را از خداوند جدا میکند. اگر انسان در نقطه ضعفهایش به خدای متعال تکیه کند نفوذناپذیر میشود و دیگر راهی برای نفوذ شیطان نیست.
یکی از صفات خدای متعال صمدیت اوست که یکی از معانی آن نفوذناپذیر بودن است. در روایات آمده است در مقابل این صفت خداوند همه مخلوقات اجوف هستند به این معنا که مخلوقات از خودشان هیچ چیز ندارند، بنابراین اراده در آنها نفوذ میکند، در حالی که خدای متعال هیچ راهی برای نفوذ اراده ندارد و همه راههای نفوذ بسته است اما انسانها اینگونه نیستند. اگر انسان خلا خود را به صمدیت خدای متعال تکیه داد، او هم به تبع حضرت حق نفوذناپذیر میشود. درست است که انسان صمد نیست اما اگر به صمدیت خداوند تکیه کند، دیگران نمیتوانند در او نفوذ کنند و راه نفوذ غیر بسته میشود.
شیطان نمیتواند در انسان نفوذ کند؛ به عبارت دیگر راه نفوذ و وسوسههای شیطان در انسان بسته میشود بنابراین هرگاه شیطان به سمت انسان میآید با در بسته مواجه میشود، ولی اگر انسان به صمدیت خداوند تکیه نکند، شیطان فضاهای خالی را پر میکند. او انسان را تحریک میکند، به غضب و شهوت میآورد و اهداف خود را جلو میبرد و انسان را اداره میکند؛ بنابراین اگر مؤمن به حضرت حق و به عزت او تکیه کند، عزیز میشود. در قرآن این صفت برای مؤمنین ذکر شده است: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ»(منافقون/8). عزت از آن خدا و رسول او و مؤمنین است. خدا، رسولش و مؤمنین عزیز هستند البته اینها در طول هم هستند حضرت عزتش را از خدا میگیرد و مؤمنین عزت را از رسول خدا میگیرند.
امام نعیم انسان
در زیارت غدیریه، امام هادی بیان فرمودند: «إعتَصَمت بِالله فَعَزَزتَ وَ آثَرْتَ الْآخِرَةَ عَلَى الْأُولَى فَزَهِدْتَ» شما به خدا متکی شدید و اعتصام به خدا پیدا کردید، عزیز شدید. کسی که با خدا به عزت رسید دیگر آمد و رفت مردم در او اثر نداشته و چیزی به او اضافه نمی کند. تکیه گاه او خداوند است اگر همه مردم پیرامون او آیند به چنین شخصیتی اضافه نمی کنند و اگر همه مردم بروند از چنین شخصیتی کم نمی شود؛ چنین شخصیتی تنها تحت تأثیر فرمان خدا است؛ فقط فرمان، اراده و مشیت خدا است که در این انسان تأثیرگذار است.
او در مقابل خدای متعال ذلیل محض و در مقابل غیر خدا عزیز است. در این زیارت امام هادی(ع) می فرمایند: همه کائنات دست به دست هم دهند نمیتوانند در امیرالمؤمنین اثر کنند؛ او با برگزیدن آخرت بر دنیا به زهد رسید. آخرت هر انسانی متناسب با مقام خودش است، آخرت امیرالمؤمنین حضرت حق و جنت قرب است. جنت حضرت، جنت رضوان است. در مناجات امام سجاد آمده است: «یَا نَعِیمِی وَ جَنَّتِی وَ یَا دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی» دنیا و آخرت امام، خدای متعال است. نعیم و جنت او خداست. لذا برای انسان، امام نعیم است ولی برای امام، حضرت حق فقط نعیم است و این شأن امام(ع) است.
علت عصمت امام
یکی از رشتههای عصمت امام، اعتصام بالله است و در روایات هم اینگونه آمده است وقتی سؤال کردند معصوم چگونه معصوم است؟ در روایات به چند گونه توضیح داده شده است در روایتی از امام سجاد(ع) نقل شده است: «الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللَّه». یکی از خصوصیات امام عصمت است. بعد فرمودند عصمت از صفات باطنی است و مانند صفات ظاهری نیست که بتوان دانست شخص عصمت دارد یا ندارد؛ فقط خدای متعال می تواند تشخیص دهد که بنده ای معصوم است یا معصوم نیست و فرمودند که بر همین اساس فقط خداوند متعال قادر به تشخیص امام است. بنابراین امام باید معصوم باشد و عصمت از صفات باطنی است.
بنابراین امام سجاد(ع) در پاسخ به این سؤال که امام چگونه معصوم است؟ فرمودند: «الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللَّه» امام به رشته الهی متصل است برای ما امام حبل الله است. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا»(آل عمران/103) به ریسمان الهی چنگ بزنید این ریسمان رشته اتصال شما و حضرت حق و عامل اتحاد و وحدت شما است. جز ولایت امام هیچ عامل دیگری نمیتواند انسانها را جمع کند.
به عبارت دیگر، امام عاملی است که می تواند انسانها را جمع و به یک رشته در آورد، مانند نخ تسبیح و عامل ائتلاف تفرقهای انسان است کما اینکه در یک مرتبه بالاتر خدای متعال عامل انسجام و هماهنگی عالم است همانگونه که در قرآن آمده است: «لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا»(انبیاء/22) اگر دو خدا می بود همه عالم رشته اش از هم گسیخته میشد.
اعتصام به معصومین، راه رسیدن به اعتصام بالله
انسان باید معتصم به حبل الله شود و تفرق نکند اگر معتصم به حبل الله نشد، متفرق میشود. حبل الله به معنای امام(ع) است اما خود معصوم اعتصام به حبل الله دارد و حبل الله دیگر خود امام نیست و مستقیما معتصم است. در بعضی روایات آمده است امام معصوم است یعنی معتصم بحبل الله یعنی کتاب الله است. امام همه هستیاش با کتاب و فرمان خدا یکی است. در زیارت امین الله آمده است: «عَمِلْتَ بِکِتَابِهِ» امام هر کاری که انجام می دهد کتاب را پیش خود می گذارد و به مرّ کتاب عمل می کند.
«یُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِیل» تأویل کتاب در محضر امام است و امام براساس تأویل آیات قرآن با دشمنان خود جنگیده است. فرمان جنگ جمل، نهران و صفین همه براساس تأویل آیات قرآن است. امام(ع) معتصم بحبل الله است. در بعضی روایات از این هم دقیقتر آمده است: «الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَحَارِمِ اللَّه» امام متکی به خداوند است بنابراین هیچ عاملی در او اثر نمیکند.
هنگامی که انسان گناه میکند گناه به معنای خروج از فرمان و رضای حضرت حق است و معنایی دیگری ندارد. انسانی که هیچ عاملی جز خدای متعال در او اثر ندارد به عزت رسیده و اگر همه عوامل دست به دست هم دهند، کمترین تحول حالی و دگرگونی در او ایجاد نمیکنند این انسان معصوم است. چنین کسی اگر همه دنیا دست به دست هم دهند ترک اولی نمیکند. شیطان در ماجرای سقیفه و بعد از آن، همه قوای خود را جمع کرد تا یک ترک اولی از حضرت امیرالمؤمنین بگیرد، هیهات که بتواند این کار را بکند. ترک اولی حضرت آدم هبوط آورد وقتی آدم هبوط کرد خدای متعال فرمود: «فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَ لَا یَشْقَى»(طه/123) نگران نباشید من با شما هدایتی را می فرستم، دنبال او حرکت کنید جای نگرانی نیست.
اگر دنبال او بروید شیطان دستش به شما نمیرسد. در روایات آمده است «هُدًى» امیرالمؤمنین(ع) است اگر امیرالمؤمنین ترک اولی میکرد، تکیهگاهی نبود. تکیهگاه همه خود امیرالمؤمنین است اگر ایشان یک ترک اولی کند رشته عالم بهم میریزد. کسی که با تکیه به خدای متعال به عصمت رسیده است، همه عالم دست به دست هم دهند نمیتوانند در او اثر کنند هر عمل او فقط براساس فرمان خداست بنابراین محل مشیت خدا میشود و فقط مشیت خدا در او اثر می گذارد این یکی از معانی عصمت امام(ع) است که در معارف ما آمده است «هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَحَارِمِ اللَّه» امام متکی به خدا است و چیزی که خلاف فرمان و رضای خدای متعال باشد از او صادر نمی شود چون هیچ عاملی غیر از خدای متعال بر او اثر نمی گذارد.
او تحت فرمان خداوند است. پیرامون مقام امام(ع) عبارات دیگری هم در قرآن آمده است: «لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»(الاحزاب/33). «وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا»(الانسان/21). خدای متعال به عبادالله شراب طهور می نوشاند. امام صادق(ع) فرمود: «یُطَهِّرُهُمْ مِنْ کُلِ شَیْءٍ سِوَى اللَّه» وقتی نوشیدنی از دست پروردگارشان می نوشند آنها را از غیر خدای متعال پاک می کند هیچ تجنس و آلودگی در آنها نمی ماند. آنها مخلصین و خالص برای خدا میشوند.
امام(ع) با اعتصام به خدا به عزت رسیده است و هیچ عاملی در او نفوذ نمی کند. این عصمت، طهارت و پاکی امام و اینکه از غیرخدای متعال پاک است و هیچ شرک و نفوذی در او مؤثر نیست، قابل تسری و متعدی است. به این معنا که امام نه فقط خود معصوم است، بلکه می تواند دیگران را هم به عصمت و پاکی برساند. راه آن این است: «وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِین» انسان باید به امام تکیه کند، اگر به امام تکیه کرد در ظرف خود نفوذ ناپذیر می شود. «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ»(منافقون/8) مؤمن چون اتکا به رسول خدا دارد و نور نبی اکرم در اوست و تکیه گاهش نبی اکرم است، عزیز می شود و هیچ عاملی در او اثر نمی گذارد.
اگر انسان معتصم به امام شد و به امام تکیه کرد، نفوذناپذیر میشود. آب قلیل در اثر ملاقات با متنجس نجس می شود و آرام آرام اوصاف نجس را به خود میگیرد رنگ، بو و طعمش تغییر میکند. این آب رنگ خون شده و آلوده میشود اما اگر این آب اندک به دریا وصل شود نه تنها متنجس نیست بلکه نجس ها را هم پاک می کند. انسان اگر به معصوم تکیه کرد مطهر میشود.
بنابراین نه فقط معصوم بلکه شیعیان ائمه(ع) با تکیه به امام(ع) در مقامی قرار دارند که از غیر خدای متعال پاک هستند. به امام صادق(ع) عرض کرد من از شیعیان شما هستم. حضرت فرمود برو مانند حضرت ابراهیم شو. «وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ * إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ»(صافات/83-84) و از شیعیان او حضرت ابراهیم بود. او با قلب سلیم در محضر خدا رفت. شرط داشتن قلب سلیم شیعه بودن است. اگر کسی شیعه شد شعاع امام، معتصم و متکی به امام شد، صاحب قلب سلیم می شود. در روایات قلب سلیم اینگونه معنا شده است: «یَلْقَى رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاه».
قلب سلیم قلبی است که وقتی به ملاقات پروردگار میرود احدی در این قلب غیر از خدای متعال نیست. به تعبیری گفته شده است «ما رَأَیتُ شَیئاً اِلاّ وَ رَأَیتُ اللهَ قَبلَهُ وَ بَعدَهُ وَ مَعَهُ». صاحب قلب سلیم در مقامی است که هر چه میبیند قبل از او خدا میبیند، بعد از او خدا میبیند و با او خدا میبیند. قلب سلیم قلبی است که در آن شک و شرکی نیست. «کُلُّ قَلْبٍ فِیهِ شَکٌّ أَوْ شِرْکٌ فَهُوَ سَاقِط».
هر قلبی که در آن شک یا شرک باشد از مقام اخلاص و قلب سلیم بودن ساقط شده است. قلب سلیم قلبی است که در آن شک نسبت به حضرت حق نیست صاحب یقین است و قلبی است که در آن شرک به حضرت حق وجود نداشته و در مقام اخلاص و جز مخلصین است. کسی که معتصم به امام شد صاحب قلب سلیم می شود که شرکی در آن نیست و به مقام اخلاص در محبت می رسد که تنها خدا را دوست دارد و غیر او احدی را دوست ندارد.
امام مبدأ طهارت
در قسمت اول صلوات شعبانیه که پنج یا شش صلوات وارد شده و مستحب است در هر روز ماه شعبان بعد از نوافل ظهر خوانده شود آمده است: «وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِین» ائمه عصمت هستند برای هر کسی که به آنها معتصم باشد. نه تنها ائمه پاک، مطهر و طهور هستند بلکه مبدأ طهارت هستند. در قرآن کریم ماء طهوری که از آسمان آمده پاک کننده است که در موارد بسیاری از آن، تفسیر به امام شده است. این آب پاک کننده مظهر امام(ع) در این عالم است که همه چیز را پاک می کند همه متنجسها و آلودگیها را تطهیر می کند؛ امام نیز اینگونه است لذا در روایات گاهی از ماء تعبیر به امام می شود. در سوره مبارکه انفال خدای متعال داستان جنگ بدر را بیان می کند و می فرماید: «وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ»(انفال/11) خداوند بر شما آبی از آسمان فرستاد که چهار خصوصیت داشت یکی از آنها این است: «لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ» شما را پاک کند؛ همان طور که باران مطهر است.
در روایات آمده است مقصود از سماء، مقام رفعت نبی اکرم(ص) و مقصود از ماء امیرالمؤمنین هستند. اگر کسی در دلش ولایت امیرالمؤمنین جاری شد، پاک می شود. اگر در سرشت انسان از ازل ولایت امیرالمؤمنین جاری شود، او را شستشو میدهد و پاک و تطهیر می کند. امام مبدأ طهارت است اگر انسان به امام متصل شود پاک میشود، نگاه انسان به امام بیفتد با محبت امام انسان پاک میشود.
در قرآن خداوند می فرماید: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِهَا»(توبه/103) پیغمبر ما، از این مردم صدقه بگیر تا به وسیله آن، آنها پاک شوند. پیغمبر، اگر مردم مالشان را به دست شما دهند، خودشان پاک میشوند. وقتی شما از آنها می گیرید، خودشان را تطهیر می کنید. چرا که حضرت مطهر هستند. بنابراین اگر کسی معتصم بالله بود و همه اختیارات خود را به امام سپرد امام او را تطهیر می کند و در ظرف خود معصوم می شود.
حقیقت تقوا و پذیرش ولایت
یکی از صفات شیعه این است که باید معتصم به امام باشد. اگر انسان معتصم به امام باشد در مقابل وسوسهها و فتنههای شیطان حفظ می شود و در مقابل شیطان مقاوم می شود. در قرآن آمده است: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ»(اعراف/201) آنهایی که تقوا پیشه کرده اند، وقتی طائف شیطان آنها را مسخ می کند متذکر می شوند و به بصیرت میرسند. شیطان برای انسان قوا، لشکر و جنودی گسیل میکند. در روایات آمده است شیطان برای فریب دادن مؤمن یک لشکر عظیم گسیل میکند وقتی شکست میخورد خود مستقیم به میدان جنگ میآید خدای متعال هم مستقیم برای حمایت مؤمن قوایی میفرستد.
گاهی یک لشکر کمتر یا بیشتر، گاهی یک نسیم، گاهی گردباد دور انسان طواف می کند. وسوسهها و عوامل شیطان دور انسان طواف میکنند تا راه نفوذی پیدا کنند که فقط آنهایی که از قبل تقوا پیشه کرده اند تقوایشان باعث میشود به بصیرت برسند و متذکر می شوند. آنها به جای اینکه غفلت کنند متذکر میشوند و می
فهمند اینجا خبری است و هنگامی است که شیطان می آید. استادی می فرمود اگر شما فرشی را در حجره برای فروش گذاشتید. اگر عتیقه فروش اول به دنبال آن آمد آن را بر میدارید و پنهان میکنید اگر چند عتیقه فروش آمدند از چشم همه مخفی می کنید می فهمید فرش شما قیمتی است.
شیطان نیز برای فریب مؤمن به دور او طواف می کند؛ آنهایی که از قبل تقوا پیشه کردهاند هر چه شیطان بیشتر دورشان می چرخد بیشتر متذکر می شوند و می فهمند خبری است. آن شبی که بیدار شدن از خواب سخت می شود، می فهمند همان شب خبری است، آنجایی که می خواهند مال خود را انفاق کنند وسوسه میشوند که بدهند یا ندهند می فهمند از آن صدقه دادن هایی است که خدا دوست دارد همانجا اقدام می کنند.
هر کجا بیشتر مورد وسوسه شیطان قرار گرفتند می فهمند همانجا خبری است و باید بیشتر مراقبت کنند. اگر گناه است ترک می کنند، اگر عبادت است انجام می دهند، می فهمند امشب که شیطان ده بار انسان را خواب می کند اگر بیدار شد خبری است، همین مالی که وقتی می خواهد آن را ببخشد شیطان ده بار وسوسه اش می کند نمی گذارد انسان را می ترساند و تهدید می کند، همانجا اقدام می کند «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْر»(بقره/268).
آنها کسانی هستند که از قبل تقوا پیشه کردهاند و وارد حصن تقوی شدهاند. حصن تقوی چیست؟ «إِنَّ شِیعَتَنَا هُمُ المُتَّقُون» انسانی که وارد حصن امیرالمؤمنین شود متقی است «وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی». حصن تقوی جایی است که شیطان در آنجا راه ندارد. متقی یعنی کسی که وارد حصن امیرالمؤمنین و معتصم به امام شود.
اگر کسی از قبل تقوا اختیار کرده باشد و به امام خود تکیه کند، آنجایی که ولایت امام است شیطان راه ندارد. «حُبُّ عَلِیٍّ حَسَنَةٌ لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَة» آنجایی که محبت امیرالمؤمنین است شیطان راه ندارد. بنابراین با تکیه و اتصال به امام می توان خود را از تأثیر و نفوذ شیطان حفظ کرد وگرنه اگر انسان تکیه به امام نکند شیطان نقشه میکشد.
لذا قرآن می فرماید: «إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُم»(اعراف/27). من اینگونه ترجمه می کنم شیطان و قبیله شیطان شما را از جایی می بینند که شما آنها را نمی بینید. آن موطنی که شیطان شما را از آنجا میبیند موضع غفلت است و از این موضع به انسان حمله می کند. آنها که تقوا پیشه کرده اند وقتی شیطان پیرامونشان می چرخد به جای غفلت متذکر می شوند و راه نفوذ شیطان در آنها بسته است. موضع نفوذ شیطان و آن جایی به انسان ضربه می زند موضع غفلت اوست. در روایات آمده است اگر حیوانی شکار میشود در لحظه غفلتش اتفاق می افتد. اگر انسان مراقبه کند و غافل نشود شیطان نمیتواند نفوذ کند و راه غافل نشدن انسان آن است که به محیط ذکر وارد شود. اگر انسان وارد محیط ذکر شد، آنجا شیطان نفوذ ندارد. همه زندگی انسان ذکر می شود.
در قرآن آمده است: «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ. رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ...»(نور/36-37) محیط ذکر خانههای اهل بیت است. اگر انسان در خانههای اهل بیت وارد شد دائم الذکر و دائم الصلاة میشود. هیچ چیز آنها را از ذکر الله غافل نمیکند. وقتی انسان از ذکر الله غافل نشد از نفوذ شیطان در امان است. تنها پناهگاه او همین جاست. خدای متعال فرموده یک جاست که شیطان در آن نفوذ ندارد و آن حوزه ذکر است. محیط ذکر، محیط ولایت امام و بیرون از آنجا محیط غفلت است.
بیرون از این محیط نماز انسان هم ذکر نیست در نماز او شیطان است اما داخل خانه امیرالمؤمنین بازارش هم محیط صلاة و ذکر است. در خانه امام رضا(ع) نمازش فقط ذکر نیست همه کارش ذکر است و بیرون این خانه همه چیز غفلت است. لذا بیرون این خانه شیطان و داخل آن خداوند است. اگر کسی به امام تکیه کرد و به او وصل شد، مطهر و اهل ذکر امام و ائمه(ع) میشود. «إِنَّ الْأَبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُورًا * عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیرًا»(انسان/5-6) ابرار که شیعیان امیرالمؤمنین هستند شاید ساقیشان خود عبادالله یعنی اهل بیت(ع) هستند. آنها چشمهها را میجوشانند و بعد از چشمهها به آنها مینوشانند.
این چشمهها همان چشمههای معارف، یقین، عصمت و طهارت هستند. اگر انسان به امام رسید و متصل به امام شد، مطهر و اهل ذکر میشود محیط وجودش محیط ذکر و همه قوایش نورانی به ذکر امام میشود. امام مقام حقیقی ذکر را دارد و لذا امام ذکر الله است. انسان اگر به امام وصل شد محیطش محیط ذکر و همه قوایش متوجه خدا میشود. یکی از خصوصیات شیطان خناس است «مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ». هنگامی که انسان خدا را یاد کند شیطان عقب میکشد و مخفی میشود.
بنابراین اگر انسان وارد بیت الذکر و معتصم به امام شد متقی میشود؛ اگر او حصن تقوا و حصن ولایت داشت، این شیطان پیرامونش میچرخد و او را رها نمیکند همانگونه که به دنبال انبیا هم آمده ولی نتوانسته در آنها نفوذ کند. اگر انسان از محیط ولایت امام خارج شود محیط نفوذ شیطان فراهم میشود. ائمه(ع) در این دنیا آمدهاند که انسان را مطهر و به سرچشمه طهارت وصل کنند، یک تلاقی بین انسان و امام در دنیا ایجاد میشود که او را طاهر میکند. «نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ».
امیرالمؤمنین آمده است این سرزمین ظلمانی را با عبادت و ذکر خود نورانی کند و انسان هم با ذکر او نورانی شود ان شاءالله. امامی که همه عالم باید به او معتصم باشند «أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَّه». یکی از مقامات مهم درک مظلومیت امیرالمؤمنین است که مقام بسیار مهمی است. اگر کسی مظلومیت امیرالمؤمنین را درک کرد مطهر میشود. همانگونه که میگویند اشک بر امام حسین(ع) مطهر است هنگامیکه انسان بر مظلومیت امام غصه می خورد و اشک میریزد شعلههای آتش جهنم بر او خاموش میشود، درک مظلومیت امام و مقام مظلومیت امام هم جز مقامات والایی است که اگر انسان آن را درک کند مطهر میشود.
«السَّلَامُ عَلَیْک أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَّه» تعبیر زیارت جامعه ائمه المؤمنین را ببینید میفرماید به دارالسلطان ولایه هجوم آوردند، همه عالم زیر نگین امیرالمؤمنین است آن وقت هجوم میآورند به این خانه آن هم چه هجومی امیرالمؤمنین مأمور بود صبر کند، بی بی دو عالم آمد پشت در گفتند امیرالمؤمنین باید بیاید بیعت کند، گفتند بیعت با کی گفتند با خلیفه گفتند با کدام خلیفه؟ مگر شما در غدیر نبودید؟ گفتند اگر نیاید خانه را با اهلش به آتش میکشیم. السلام علیک یا امیرالمؤمنین.
منبع:فارس