کد خبر : ۹۳۴۱۸
تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱۳۹۶ - ۰۵:۱۹

شرح و تفسير حکمت 259 نهج البلاغه

شرح و تفسير حکمت 259 نهج البلاغه با موضوع پیمان شکنی را در اینجا بخوانید.
عقیق:نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی(ع) درباره قرآن آمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان می‎پذیرد و نه اسرار آن منقضی می‎شود. در سخن مشابهی نیز آمده است : « لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را می‎توان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی می‎شود و از بین می‎رود .

سخنان امام علی(ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بالغ بر هزار سال از عمر این کتاب شریف می‎گذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.

امام علی علیه السلام:أَلْوَفَا لاَِهْلِ الْغَدْرِ غَدْرٌ عِنْدَ اللّهِ، وَالْغَدْرُ بِأَهْلِ الْغَدْرِ وَفَاءٌ عِنْدَاللّهِ. وفادارى در برابر پيمان‌شكنان، پيمان‌شكنى در پيشگاه خداست وپيمان‌شكنى با آنان، وفادارى نزد خداوند است.

امام علی علیه السلام در اين گفتار حكمت‌آميز دستورى درباره پيمان‌شكنان داده، مى‌فرمايد: «وفادارى در برابر پيمان‌شكنان، پيمان‌شكنى در پيشگاه خداست وپيمان‌شكنى با آنان، وفادارى نزد خداوند است»؛ (أَلْوَفَا لاَِهْلِ آلْغَدْرِ غَدْرٌ عِنْدَ آللّهِ، وَآلْغَدْرُ بِأَهْلِ آلْغَدْرِ وَفَاءٌ عِنْدَآللّهِ). «غَدْر» در اصل به معناى ترك گفتن چيزى است، ازاين‌رو به كار كسى كه پيمان و عهد خود را بشكند و آن را ترك گويد «غدر» گفته مى‌شود و گودال‌هاى آب را ازآن‌رو «غدير» مى‌گويند كه در آن‌ها مقدارى آب باران رها و ترك شده است.


امام علیه السلام در اين گفتار آموزنده مى‌فرمايد: انسان نبايد در برابر پيمان‌شكنان وكسانى كه پايبند به عهد خود نيستند دچار وسوسه شود و پيمان شكستن در برابر آن‌ها را گناه بداند، بلكه به عكس اگر آن‌ها عهد خود را بشكنند و ما در برابر آن‌ها به عهد خود وفا كنيم، نشانه ضعف و ذلت ما در برابر آن‌هاست و آن را حمل بر ترس ما مى‌كنند و سبب جسارت آن‌ها در وقايع مشابه مى‌شود، ازاين‌رو دستور داده شده كه در برابر آن‌ها مقابله به مثل كنيد. اين مقابله به مثل نوعى وفا در پيشگاه خدا محسوب مى‌شود. قرآن مجيد نيز دراين باره دستور قاطعى داده است. «(وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ الْخَائِنِينَ)؛ و هرگاه (با ظهور نشانه‌هايى،) از خيانت گروهى بيم داشته باشى (كه عهد خود را شكسته، حمله غافلگيرانه كنند)، به‌طور عادلانه به آن‌ها اعلام كن كه پيمانشان لغو شده است، زيرا خداوند، خائنان را دوست نمى‌دارد!». در شأن نزول آيه آمده است كه اشاره به قوم يهود مدينه است كه آن‌ها بارها با پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله پيمان بستند و پيمان خويش را ناجوانمردانه شكستند، ازاين‌رو مى‌فرمايد: اگر از خيانت و پيمان‌شكنى آن‌ها بترسى، پيمانت را با آن‌ها قطع كن. البته اين سخن به آن معنا نيست كه يك‌جانبه و بدون هيچ نشانه‌اى پيمان با آن‌ها را بشكنند بلكه هميشه به دنبال نشانه‌هايى از اراده پيمان‌شكنى خوف حاصل مى‌شود. هرگاه اين نشانه‌ها ظاهر شد دستور داده شده پيمان با آن‌ها شكسته شود مبادا از آن براى غافلگير ساختن مسلمانان سوء استفاده كنند. اين در حالى است كه قرآن تأكيد مى‌كند نسبت به آن‌هايى كه به عهد خود وفادارند وفادار بمانيد.

در چهارمين آيه از سوره «توبه» بعد از اعلان جنگ با مشركان پيمان‌شكن مى‌فرمايد: «(إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدتُّمْ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئآ وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدآ فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ)؛ مگر كسانى از مشركان كه با آن‌ها عهد بستيد و چيزى از آن را در حقّ شما فروگذار نكردند، و احدى را بر ضدّ شما تقويت ننمودند؛ پيمان آن‌ها را تا پايان مدّتشان محترم بشمريد، زيرا خداوند پرهيزكاران را دوست دارد!». ولى درباره پيمان‌شكنان در آيه 12 تأكيد به مقابله به مثل كرده مى‌فرمايد : «(وَإِنْ نَّكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِّنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِى دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ)؛ و اگر پيمان‌هاى خود را پس از عهد خويش بشكنند، وآيين شما را مورد طعن قرار دهند، با پيشوايان كفر پيكار كنيد، چراكه آن‌ها پيمانى ندارند؛ شايد (با شدّت عمل) دست بردارند!».


اين‌ها همه با توجه به اين است كه در اسلام به كمتر چيزى به‌اندازه وفاى به عهد و اداى امانت اهميت داده شده است تا آن‌جا كه پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله مى‌فرمايد : «مَنْ كَانَ يُوْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآْخِرِ فَلْيَفِ إِذَا وَعَدَ؛ كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد بايد هرگاه وعده‌اى مى‌دهد (و عهدى مى‌بندد) به آن وفا كند». در حديث ديگرى از امام زين العابدين علیه السلام مى‌خوانيم كه در برابر اين سؤال كه جميع تعليمات اسلام در چه چيزى خلاصه مى‌شود؟ فرمود: «قَوْلُ الْحَقِّ وَالْحُكْمُ بِالْعَدْلِ وَالْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ؛ سخن حق گفتن و عادلانه قضاوت كردن و وفاى به عهد نمودن است». اين حديث را نيز سابقاً در ذيل حكمت 155 آورديم كه امام صادق علیه السلام مى‌فرمايد: سه چيز است كه هيچ‌كس عذرى در مخالفت با آن ندارد. و دومين آن را وفاى به عهد مى‌شمارد خواه در برابر نيكوكار باشد يا بدكار. اشتباه نشود، منظور از وفاى به عهد در برابر بدكاران اين نيست كه در مقابل پيمان‌شكنان وفاى به عهد كنيد، بلكه منظور اين است كه اگر با كسى كه گناهان مختلفى انجام مى‌دهد و پايبند به احكام دين نيست عهد و پيمانى بستيد و او به عهد و پيمانش وفادار بود شما هم وفادار باشيد. به بيان ديگر، فسق و فجور او خارج از حوزه پيمانى است كه با ما بسته است.


منبع:باشگاه خبرنگاران

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین