۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۴ : ۲۳
معینی که خود مؤلف «اصطلاحات و امثال قرآنی در محاوره فارسی» است، با اشاره به هدف از تحقیق روی این عنوانگفت: هدف از جمعآوری اصطلاحات و امثال قرآن یافتن میزان تأثیرگذاری مفاهیم قرآن بر فرهنگ و باور ایرانیان بود؛ در این تحقیق دریافتیم امثال و اصطلاحات قرآن به وفور در علوم ادبی و ادبیات عامه مردم به وفور یاد میشود.
مدیر گروه قرآن و حدیث بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی فهم کشف ارتباط اوضاع سیاسی تاریخی با آیات قرآن را از دستاوردهای این تحقیق بر شمرد و افزود: با بررسی به کارگیری مردم ایران از امثال و اصطلاحات قرآنی در مییابیم برخی مورخان به بهانه یک جریان سیاسی اجتماعی از برخی اصطلاحات قرآنی بیشتر از سایر اصطلاحات استفاده کردهاند. به عنوان نمونه زمانی که موضوع کشورگشایی ایرانیان مطرح بود، آیه «فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهَا؛ هنگامی که فرمان ما آمد، آن سرزمین را زیر و رو کردیم» را در متون برخی مورخان میبینیم.
ضربالمثلها گاهی مصلح و گاهی مفسدند
معینی درباره کارکرد امثال و حکم در ادبیات جامعه گفت: ضربالمثلها
نشاندهنده روحیات و عادات یک جامعه هستند و نیز تأثیر زیادی در اعتقادات و
باورهای یک جامعه دارند. چه بسا یک مَثَل یک جدایی را به وصل برساند و
تفرقه را تبدیل به وحدت کند و یا برعکس، یک فرهنگ ناصحیحی را بین مردم رواج
دهد. بنابراین ضربالمثلها گاهی مصلح هستند و گاهی دارای مفسدهاند.
معینی با اشاره به منابع امثال و حکم خاطرنشان کرد: منابع امثال و حِکم گاهی کتب ادبی، فکری و هنری جامعه هستند و گاهی کتب مقدس. در بین ایرانیان قرآن یکی از منابع امثال و حِکم است که میتوان ادعا کرد در بین سایر جوامع اسلامی بیشترین استفاده را در این راستا بردهاند. به عنوان نمونه وقتی از اعراب بپرسید حال شما چطور است، عمدتاً میگویند «أنا بخیر؛ من خوبم» ولی عمده ایرانیان از «الحمدلله» استفاده میکند؛ همچنین واژههایی مثل «بسمالله»، «انشاءالله»، «سبحان الله» و ... نمونههایی از اصطلاحات رایج قرآنی در بین مردم ایران است. این مسأله نشاندهنده رسوخ فرهنگ قرآن و عترت و نیز استقبال ایرانیان از مفاهیم قرآنی و حدیثی است.
وی افزود: فرهنگ و اصطلاحات قرآنی نزد ایرانیان با روایات اهلبیت(ع) همراه شده است؛ به عنوان نمونه ما در آموزههای نبوی داریم وقتی کاری با بسمالله آغاز نشود، آن کار ناقص و ابتر میشود؛ لذا عمدتاً سر سفره، آغاز یک جلسه، هنگام نوشتن و ... از واژه قرآنیِ «بسم الله الرحمن الرحیم» استفاده میکنیم.
مدیر گروه قرآن و حدیث بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی کاربرد اصطلاحات قرآنی در متون ادبی را قابل توجه دانست و افزود: در کمتر متنی از متون نثر و نظم و متون علمی میبینیم که استشهاد به آیهای از قرآن نشده باشد. در متون ادبی برخی از اصطلاحات مبتنی بر یک حکایت خاص بود و برخی اینگونه نبود. مثلاً وقتی از جمله قرآنیِ «یدُ اللهِ فَوقِ أیدیهم» استفاده میکردند، حکایتی در بر نداشت، اما برخی دارای حکایتی خاص بود.
وی افزود: به عنوان نمونه در خطبه شانزدهم نهجالبلاغه امیرالمؤمنین(ع) پس از بیعت و به خلافت رسیدن سخنانی ایراد فرمود و هشدارهاى مهمّى نسبت به مسائل آینده به مردم داد و راه نجات از خطرها و انحرافاتى که ممکن است در پیش باشد را به آنها دقیقاً نشان داد. براى بیان اهمیت مطلب با اشاره به آیه72 یوسف(ع) فرمود: «ذمّهام در گروی این سخنانى است که مىگویم و من صدق آن را تضمین مى کنم؛ ذِمَّتی بِما اَقُولُ رَهینَة وَ اَنَاَ بِهِ زَعیم» اشاره به این که صدق این گفتار و حقانیت آن را صد در صد تضمین مىکنم و خود را در گروی آن مىدانم و شما با اطمینان خاطر آن را بپذیرید و به آن پایبند باشید. از این رو این تعبیر قرآنی در بین خواص رواج یافت.
معینی با اشاره به گونههای به کارگیری امثال و اصطلاحات قرآنی در بین مردم ایران گفت: در ضربالمثلهای قرآنی گاهی از معنای آیه بهره میگرفتند؛ به عنوان نمونه تعبیر «هرچه کنی به خود کنی» برگرفته از بخشی از آیه7 اسراء است که خداوند فرمود: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها؛ اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی می کنید و اگر بدی کنید باز هم به خود می کنید.» گاهی نیز از مجموع یک داستان مَثَل میساختند مثل سؤالات بنیاسرائیلی که اشاره به آیاتی از سوره بقره دارد، آنجا که بنیاسرائیل درباره کیفیت گاوی که موسی(ع) تعیین میکرد، مدام سؤال میکردند. همچنین به کارگیری نام پیامبران(ع) مثل عصای موسی، دم عیسی، عمر نوح، صبر ایوب و ... از این دست تعابیر و اصطلاحات قرآنی است که به دایره ضربالمثلها راه یافت.
برخی ضربالمثلهای قرآنی غیر از منظور قرآنی است
وی با ابراز تأسف نسبت به اینکه برخی اصطلاحات و امثال قرآنی توسط
ایرانیان غیر از آنچه منظور قرآن است، به کار گرفته شد، افزود: به عنوان
نمونه وقتی خداوند در انتهای سوره «یس» میفرماید «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ؛
هرگاه او اراده چیزی کند، وقتی بگوید باش، آن چیز ایجاد میشود» منظور آیه
ایجاد و خلق یک شیء است، اما در اصطلاح عامیانه تعبیر به ویرانی میشود.
مثلاً گفته میشود آمریکا، هیروشیما را «کن فیکون» کرد. یا در مَثَلی گفته
میشود «با والذاریاتی رفتم انجام دادم» به این معنا که با گریه و زاری آن
کار را انجام دادم؛ در حالی که ذاریات در قرآن در یک مفهوم عالیتر به کار
رفته است. خداوند میفرماید: «وَالذَّارِیَاتِ ذَرْوًا؛ سوگند به
بادهایی که خاک می پراکنند». بنابراین هیچ ارتباط مفهومی با ضربالمثل
رایج آن ندارد. یا اینکه میگویند بوی الرحمن فلانی بلند شد؛ یعنی نزدیک به
موت است؛ در حالی که هیچ ارتباطی با مفهوم قرآنی آن ندارد.