راه اجابت دعا از منظر امام صادق(ع)
خردمندان بیش از آنچه از آتش دوزخ مىترسند، از رسوایى وحشت دارند و دردناکترین عذاب رستاخیز، براى آنها رسوایى و بیآبرویی در پیشگاه خدا و بندگان خدا است.
عقیق:آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 190 تا 194 سوره مبارکه «آلعمران» به راههای خداشناسی و دردناکترین عذاب رستاخیز اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ* الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ*رَبَّنَا إِنَّکَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ ۖ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ * رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ *رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ ۗ إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ؛ به یقین در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، نشانه هاى (روشنى) براى خردمندان است. (همان) کسانى که خدا را ایستاده و نشسته، و در حالى که بر پهلو خوابیده اند، یاد مى کنند و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین مى اندیشند; (و مى گویند:) پروردگارا! اینها را بیهوده نیافریدهاى، منزّهى تو! ما را از عذاب دوزخ، نگاهدار. پروردگارا! هر که را تو (بخاطر اعمالش،) به آتش افکنى، او را خوار و رسوا ساختهای؛ و براى ستمکاران، هیچ یاورى نیست. پروردگارا! ما صداى منادى (تو) را شنیدیم که به ایمان دعوت مى کرد که: «به پروردگار خود، ایمان بیاورید.» و ما ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را ببخش، و بدیهاى ما را بپوشان; و ما را با نیکان (و در مسیر آنها) بمیران!پروردگارا! آنچه را بوسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودى، به ما عطا کن و ما را در روز رستاخیز، رسوا مگردان، زیرا تو هیچ گاه از وعده خود، تخلّف نمى کنى». (نساء\ 190 تا 194)
روشنترین راه خداشناسی
آیات قرآن تنها براى خواندن نیست، بلکه براى فهم و درک مردم نازل شده و تلاوت و خواندن آیات، مقدمهاى است، براى اندیشیدن، لذا در آیه فوق نخست اشاره به عظمت آفرینش آسمان و زمین کرده، مى فرماید: «در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و شد شب و روز، نشانه هاى روشنى براى صاحبان خرد و اندیشمندان است» (إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لآَیات لاِ ُولِی الأَلْبابِ).
و به این ترتیب، مردم را به اندیشه در این آفرینش بزرگ، جلب و جذب مىکند، تا هر کس به اندازه پیمانه استعداد و تفکرش از این اقیانوس بىکران سهمى ببرد و از سرچشمه صاف اسرار آفرینش، سیراب گردد.
به راستى، جهان آفرینش، و نقشهاى بدیع و طرحهاى زیبا و دل انگیز آن و نظامات خیره کنندهاى که بر آنها حکومت مىکند کتاب فوقالعاده بزرگى است که هر حرف و کلمه آن دلیل بسیار روشن، بر وجود و یکتائى آفریدگار جهان است.
نقشه دلربا و شگفتانگیزى که، در گوشه و کنار این جهان و در پهنه هستى به چشم مىخورد، آن چنان قلوب صاحبان خرد را به خود جذب مىکند، که در جمیع حالات خود، چه ایستاده و چه نشسته و چه در حالى که در بستر آرمیده، و به پهلو خوابیدهاند، به یاد پدید آورنده این نظام و اسرار شگرف آن مىباشند، لذا در آیه بعد مىفرماید:
«خردمندان آنها هستند که در حال قیام و قعود و آن گاه که بر پهلو خوابیدهاند، خدا را یاد مىکنند و در اسرار خلقت آسمانها و زمین مىاندیشند» (الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ). یعنى همیشه و در همه حال، غرق این تفکر حیات بخشند.
در این آیه، نخست اشاره به «ذکر» و سپس اشاره به «فکر» شده است، یعنى تنها یادآورى خدا کافى نیست، آن گاه این یادآورى ثمرات ارزندهاى خواهد داشت که آمیخته با تفکر باشد، همان طور که تفکر در خلقت آسمان و زمین اگر آمیخته، با یاد خدا نباشد، نیز به جایى نمىرسد.
چه بسیارند دانشمندانى که در مطالعات فلکى خود و تفکر مربوط به خلقت کرات آسمانى، این نظام شگفت انگیز را مىبینند اما چون بیاد خدا نیستند، و عینک توحید بر چشم ندارند و از زاویه شناسائى مبدأ هستى به آنها نگاه نمىکنند، از آن نتیجه لازم تربیتى و انسانى را نمىگیرند. همانند کسى که غذایى مىخورد که تنها جسم او را قوى مىکند، و در تقویت اندیشه و فکر و روح او اثرى ندارد.
تفکر و اندیشه، در اسرار آفرینش آسمانها و زمین به انسان آگاهى خاصى مىدهد، و نخستین اثر آن توجه به بیهوده نبودن خلقت است، زیرا جایى که انسان در هر موجود کوچکى، از این جهان بزرگ، هدفى مىبیند، آیا مىتواند باور کند مجموعه جهان، بىهدف باشد.
در ساختمان مخصوص اعضاى پیکر یک گیاه، هدفهاى روشنى مىبینیم، قلب انسان، حفرهها و دریچههاى آن هر کدام برنامه و هدفى دارند، ساختمان طبقات چشم هر کدام به خاطر منظورى است، حتى مژهها و ناخنها هر یک، نقشى معین بر عهده دارند.
آیا ممکن است ذرات یک موجود، هر کدام داراى هدف خاصى باشد، اما مجموعه آن، مطلقاً هدفى نداشته باشد؟!
لذا خردمندان، با توجه به این حقیقت، همواره این زمزمه را سر مىدهند: «خداوندا! این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریدى» (رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً).
بار الها! این جهان بىنهایت بزرگ، و این نظام شگفت انگیز، همه روى حکمت، مصلحت و هدف صحیح آفریده شده اند، همگى نشانه وحدانیت تو است و تو از کردار عبث و بیهوده منزهى!
صاحبان عقل و خرد، پس از اعتراف به وجود هدف در آفرینش، بلافاصله به یاد آفرینش خود مىافتند و مىفهمند انسان که میوه این جهان هستى است، بیهوده آفریده نشده و هدفى جز تربیت و پرورش و تکامل وى در کار نبوده او تنها براى زندگى زودگذر و کم ارزش این جهان آفریده نشده است، بلکه سراى دیگر در پیش دارد که در آنجا پاداش و کیفر اعمال در برابر او قرار مى گیرد، و در این موقع است که متوجه مسئولیتهاى خود مىشوند، و از خدا تقاضاى توفیق انجام آنها را مىطلبند، تا از کیفر او در امان باشند و لذا مىگویند: خداوندا! «تو پاک و منزهى، ما را از عذاب آتش نگاهدار» (سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ).
اولوا الالباب با مطالعه و دقت در نظام جهان آفرینش با همان حال و هوا چنین ادامه مىدهند: «بار الها! هر که را تو (بر اثر اعمالش) به دوزخ افکنى، او را خوار و رسوا ساخته اى، و این گونه افراد ستمگر، یاورى ندارند» (رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظّالِمینَ مِنْ أَنْصار).
دردناکترین عذاب رستاخیز
از این جمله استفاده مىشود، خردمندان بیش از آنچه از آتش دوزخ مىترسند، از رسوایى وحشت دارند، و همین است حال افراد با شخصیت، آنها حاضرند همه گونه رنج و ناراحتى را تحمل کنند، اما حیثیت و آبروى آنها محفوظ بماند.
بنابراین، دردناکترین عذاب رستاخیز، براى این دسته، همان رسوایى در پیشگاه خدا، و بندگان خدا است.
نکته نهفته در جمله «ما لِلظّالِمینَ مِنْ أَنْصار»این است که: خردمندان، پس از آشنایی با اهداف تربیتى انسان، به این حقیقت مىرسند که تنها وسیله پیروزى و نجات انسان، اعمال و کردار اوست، و بنابراین، افراد ستمگر نمىتوانند یاورى داشته باشند؛ زیرا یاور اصلى که همان عمل پاک است را از دست دادهاند.
و تکیه روى کلمه ظلم یا به خاطر اهمیت این گناه از میان گناهان است و یا به خاطر آن است که تمام گناهان بازگشت به ظلم و ستم بر خویشتن مىکند.
البته این آیه، منافاتى با مسأله «شفاعت» (به معنى صحیح) ندارد; زیرا همان طور که در بحث شفاعت گفتیم، شفاعت، نیاز به آمادگى خاصى در شفاعت شونده دارد، و این آمادگى، در پرتو پاره اى از اعمال نیک پیدا مى شود.
صاحبان عقل و خرد، پس از دریافت هدف آفرینش، به این نکته نیز متوجه مى شوند که این راه پر فراز و نشیب را هرگز نمى توانند بدون رهبران الهى بپیمایند.
به همین دلیل، همواره مترصد شنیدن صداى منادیان ایمان و راستین هستند که به محض شنیدن نخستین نداى آنها، به سرعت به سوى آنها بشتابند، و پس از کنجکاوى و بررسى لازم، دعوت آنها را پاسخ گویند، و با تمام وجود خود، ایمان آورند.
و در چنین حالى است که به پیشگاه پروردگار خود، عرض مى کنند: «بار الها! ما صداى، منادى توحید را شنیدیم که ما را به سوى ایمان دعوت مى کرد، که به پروردگار خود ایمان آورید و ما به دنبال آن ایمان آوردیم» (رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادی لِلاْ ِیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنّا).
بار الها! اکنون که چنین است و ما با تمام وجود خود، ایمان آورده ایم، اما از آنجا که در معرض وزش طوفان هاى شدید غرائز گوناگون قرار داریم، گاهى لغزش هائى از ما سر مى زند و مرتکب گناهانى مى شویم، «خداوندا! ما را ببخش! گناهان ما را بیامرز! لغزش هاى ما را پوشیده دار و ما را با نیکان و در راه و رسم آنان، بمیران!» (رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الأَبْرارِ).
آنها آن چنان به اجتماع انسانى پیوستهاند و از تکروى و فردپرستى، بیزارند که از خدا مىخواهند نه تنها حیات و زندگى آنها با نیکان و پاکان باشد، که مرگ آنها، اعم از مرگ طبیعى یا شهادت در راه خدا، در جمع نیکان و با راه و رسم آنها صورت گیرد، که مردن در میان جمع بدان، مرگى مضاعف است.
در اینجا سؤالى پیش مىآید که با تقاضاى آمرزش گناهان، پوشیدن سیئات و بخشش آنها چه معنى دارد؟
با توجه به سایر آیات قرآن پاسخ این سؤال روشن مى شود، زیرا از آیه 31 سوره «نساء»: اِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرُ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ: «اگر از گناهان کبیره دورى کنید ما سیئات شما را مىپوشانیم و از بین مىبریم» چنین استفاده مىشود که سیئات به گناهان صغیره گفته مىشود.
بنابراین، خردمندان نخست از خدا تقاضاى عفو از لغزشهاى بزرگ مىکنند و به دنبال آن تقاضاى از بین رفتن آثار گناهان صغیره دارند.
آنها در آخرین مرحله و پس از پیمودن راه توحید و ایمان به رستاخیز و اجابت دعوت پیامبران و انجام وظائف و مسئولیت هاى خویش از خداى خود تقاضا مى کنند و مى گویند اکنون که ما به پیمان خویش وفا کردیم «بار الها! آنچه را به وسیله پیامبران وعده و مژده دادى به ما مرحمت کن، و ما را در روز رستاخیز رسوا مگردان، زیرا تو هرگز از آنچه وعده مى دهى تخلف نمى کنى» (رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ).
تکیه کردن روى عنوان «رسوا نشدن» بار دیگر این حقیقت را تأکید میکند که آنها به خاطر اهمیتى که براى شخصیت خویش قائلند، رسوایى را از دردناکترین مجازاتها مىدانند و لذا انگشت روى آن مىگذارند.
توصیه امام صادق(ع) برای رهایی از ترس و اجابت حوائج
از امام صادق(علیه السلام) نقل شده: «هر کسى را که کار مهمى پیش آید پنج بار بگوید: «رَبَّنا» خداوند او را از آنچه مىترسد رهایی مىبخشد و به آنچه امید دارد نائل مىگرداند.
عرض کردند: چگونه پنج بار «رَبَّنا» بگوید؟
فرمود: این آیات را که مشتمل بر پنج «رَبَّنا» است بخواند و به دنبال آن اجابت پروردگار است، زیرا مى فرماید: «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ...».
ناگفته پیداست تأثیر واقعى و عمیق این آیات، در صورتى است که زبان انسان هماهنگ با دل و عمل انسان باشد.
مضمون آیات که طرز تفکر خردمندان و عشق و علاقه آنها را به خدا و توجه آنها را به مسئولیتها و انجام اعمال نیک مىرساند، در جان آنها جایگزین شود.
و همان حال خضوع و خشوع را پیدا کنند که خردمندان با ایمان، به هنگام مناجات با خداى خود، پیدا مى کردند.
منبع:فارس