کد خبر : ۹۲۹۲۷
تاریخ انتشار : ۳۰ آذر ۱۳۹۶ - ۱۴:۰۸
نوشتاری از سید محمدباقر صدر؛

منظور از اقتصاد اسلامی چیست؟

اقتصاد اسلامی انقلابی برای دگرگون کردن واقعیت فاسد و تبدیل آن به واقعیتی سالم است، نه تفسیری عینیت‌گرایانه از واقعیت.
عقیق: متن زیر برشی از کتاب اقتصاد ما، ج ۱، ص ۳۸۰ نوشته آیت الله سیدمحمدباقر صدر است که در ادامه می خوانید؛

وقتی می‌گوییم: اقتصاد اسلامی علم نیست، منظورمان این است که اسلام، دینی است که به ساماندهی زندگی اقتصادی فرامی‌خواند، همان‌گونه که به دیگر جنبه‌های زندگی می‌پردازد، نه این‌که علمی اقتصادی، از قبیل علم اقتصاد سیاسی، به‌شمار بیاید. به دیگر سخن، اقتصاد اسلامی انقلابی برای دگرگون کردن واقعیت فاسد و تبدیل آن به واقعیتی سالم است، نه تفسیری عینیت‌گرایانه از واقعیت.

مثلاً وقتی که اقتصاد اسلامی اصل مالکیت چندگانه را وضع می‌کند، مدعی آن نیست که دارد واقعیت تاریخی مرحله معینی از زندگی انسان را تفسیر می‌کند یا نتیجه قوانین طبیعی تاریخ را بیان می‌دارد... بنابراین وظیفه مکتبی اقتصاد اسلامی عبارت است از: کشف شکل کامل زندگی اقتصادی بر طبق شریعت اسلام و بررسی اندیشه‌ها و مفاهیم عامی که در پس این چهره رخ می‌نماید، مانند نظریه جدایی شکل توزیع از چگونگی تولید و نظریات دیگری از این دست.

پس از آن، نوبت به وظیفه علمی اقتصاد اسلامی می‌رسد تا روند و قوانین زندگی واقعی را در درون جامعه‌ای که مکتب اسلام به‌طور کامل در آن پیاده شده، کشف کند. بنابراین، پژوهشگر علمی، اقتصاد مکتبی اسلام را به‌عنوان قاعده ثابت جامعه‌ای در نظر می‌گیرد که می‌کوشد قوانین آن را بشناسد و رویدادهایش را به یکدیگر مربوط سازد. اقتصاد اسلامی از این نظر، شبیه اقتصاد سیاسی برای دانشمندان اقتصاد سرمایه‌داری است؛ چراکه آنان سرفصل‌های مکتبی خود را وضع کرده و سپس به تفسیر واقعیت موجود در درون آن چارچوب پرداختند و طبیعت قوانین حاکم بر جامعه‌ای را که مکتب سرمایه‌داری در آن پیاده شده، مورد مطالعه قرار دادند، و از این  مطالعات آنان، علم اقتصاد سیاسی به‌وجود آمد.

به این ترتیب، این امکان وجود دارد که علمی برای اقتصاد اسلامی شکل بگیرد؛ البته پس از آن‌که پژوهش مکتبی فراگیری به بررسی واقعیت موجود در این چارچوب بپردازد. حال سؤال این است: چه موقع و چگونه می‏توان علم اقتصاد اسلامی را بنا گذاشت؟ همان‌گونه که باورمندان به سرمایه‌داری، علم اقتصاد سیاسی را بنا نهادند یا به دیگر سخن، علمی را بنیان گذاشتند که رویدادهای جامعه سرمایه‌داری را تفسیر می‌کند.

پاسخ این است که تفسیر علمی رویدادهای زندگی اقتصادی بر یکی از این دو پایه استوار است:

یک. گردآوری رویدادهای اقتصادی از تجربه واقعی زندگی و تنظیم علمی آن‌ها به‌گونه‌ای که شرایط خاص و قوانین حاکم بر آن رویدادها را در عرصه همان زندگی اقتصادی کشف نماید.

دو. آغاز پژوهش علمی از مسلمات معینی که به عنوان فرضیه در نظر گرفته می‌شوند و در پرتو آن‌ها، رویکردهای اقتصادی و روند رویدادها نتیجه‌گیری می‌شود.


منبع:مهر

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین