سرویس شعر آیینی عقیق:به مناسبت فرا رسیدن ۱۷ ربیع الاول سالروز میلاد حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) عقیق تعدادی از اشعار آیینی را به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت (ع) منتشر می کند:
کیومرث عباسی:
کسی که دیگر خود خدا هم
نیافریند مثال او را
چو من حقیری کجا تواند
بیان نماید خصال او را...
مهی که بدرش مدام بدر است
چو نور مطلق به شام قدر است
نه مدح چیزی به او فزاید
نه کم کند ذم کمال او را
مباد او را بخوانی از خاک
به خاطر او به پا شد افلاک
بیا بخوان از حدیث لولاک
شکوه جاه و جلال او را...
هنوز قال و مقال او از
گلوی گلدستهها بلند است
هنوز هر جا مؤذنی هست
به یاد آرد بلال او را
مگر حدیث کسا و حوضش
به قصد قربت نخوانده باشی
که سر سپرده نگشته باشی
کتاب او را و آل او را...
مریم سقلاطونی:
ناگاه آمدی و صدایی شنیده شد
در صور عشق، سورۀ انسان دمیده شد
دریا به احترام تو در خود فرو نشست
حتی زمین به خاطر تو آفریده شد...
ناگاه، آسمان به قیام ایستاد و بعد
از آن به بعد بود که خورشید دیده شد
پلکی زدی و صبح، زمین را فرا گرفت
ردّ سپیده تا شب یلدا کشیده شد
چیزی شبیه عشق فرود آمد و سپس
نام تو در تمامی عالم شنیده شد
سید محمد جواد شرافت:
همین بس است به مدحش محمد است محمد
حمید و حامد و محمود و احمد است محمد
قسم به شوق اویس و قسم به بهت بحیرا
که آفتاب کمالات بیحد است محمد
چه کوچهها که نشستند در مسیر عبورش
به نور و عطر و تبسّم زبانزد است محمد
ستارۀ شب مکه، طلوع صبح مدینه
به یُمن آینه خورشید مشهد است محمد
اگر چه بین رسولان سر آمد است سرآمد
به رسم حُسن ختام آخر آمدهست محمد
و باز میرسد از جانب حجاز سواری
که هر که دید بگوید محمد است محمد
محمد علی مجاهدی :
ای كوی تو، كعبۀ خلايق
طالع ز رخ تو، صبح صادق
ای پایۀ منبرت فراتر
از کرسی هفت چرخ اختر
تا نام ز ماه و مهر بودهست
خاک در تو، سپهر بودهست
گفتهست خرد، بس آفرينت
صدها چو «هشام»، خوشهچينت
گردش، ز فلک، اشاره از تو
استاد خرد، «زراره» از تو
چون «مؤمن طاق» از تو آموخت
لب بر لب هر چه مدعی دوخت
انديشه هر آنچه بود مُجمَل
بشنيد مفصل از «مُفَضّل»...
كی مكتب تو، نظير دارد؟
صدها چو «ابوبصير» دارد
تا مشعل علم، «جابر» افروخت
بس نكته، خرد كه از وی آموخت
شد شهره به دهر، مذهب تو
«حمران» و «ابان» و مكتب تو...
فانی نه، كه جاودانهای تو
دريايی و بیكرانهای تو...
هلالی جغتایی:
محمد عربی آبروی هر دو سراست
کسی که خاک درش نیست خاک بر سر او
شنیدهام که تکلم نمود همچو مسیح
بدین حدیث لب روحپرور او
که من مدینهٔ علمم، علی درست مرا
عجب خجسته حدیثیست! من سگ در او