۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۱ : ۰۱
این روزها بحثهای متعددی در رابطه با راههای جذب مردم به خصوص نوجوانان و جوانان به تلاوت و حفظ قرآن کریم مطرح است؛ تا جایی که برخی از دلسوزان، زبان به گلایه از مردم گشودهاند که چرا به میزانی که به فعالیتهای فوق برنامه فرزندان و خانوادهشان اهمیت میدهند به آشنایی و انس آنها با قرآن کریم اهمیت ندادهاند؟
پاسخی که اغلب به این سؤال داده میشود این است که مردم با توجه به مقتضیات امروز جامعه، مجهز شدن به یک یا چند زبان خارجی، علوم رایانه، فنون و تکنیکها و یا برخی از هنرها و ورزشها را برای زندگی و آینده خود و فرزندانشان مفید و گاه ضروری میدانند، چرا که «نمونههای موفقی» را در اقوام، آشنایان و یا رسانهها پیش روی دارند که آنها را به این راه رهنمون میکنند.
این افراد موفق گواهانی هستند که به کارایی این علوم و فنون و سرعت بسیار زیاد گسترش و پیشرفت آنها شهادت میدهند.
همه ما در مواجهه با این انسانهای موفق، مؤدب، دانشمند، هنرمند، با اخلاق، صاحب فن و...با جستجو در زندگی آنها به دنبال آنیم که بدانیم در کدام خانواده و تحت نظر کدام پدر و مادر تربیت شدهاند، در کدام مدرسه و دانشگاه و تحت تعلیم کدام معلم و استاد درس خواندهاند، به کدام دین، مذهب و مکتب معتقدند، اهل کدام شهر و یا کشورند و به طور کلی ویژگیهای فردی و عوامل محیطی سعادتمندی آنها چه بوده است. ما معمولا این جستجو و مطالعه را در شرایط و فضای رشد انسانهای والا انجام میدهیم تا با «ساختن محیطهای مشابه» برای خود یا فرزندانمان، سبک و منش آنها را الگویی برای ارتقای خودمان و رسیدن تا آن مراتب والا قرار دهیم. چرا که در اغلب مواقع یک فرد موفق، گواه خوب بودن خانواده، محیط، مدرسه و جامعهای است که او در آنها تربیت یافته است.
با این مقدمه، اینک میخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم که «چه چیز ارزشمند» و «کدام افراد والا» به کارایی قرآن کریم در زندگی گواهی میدهند که ما آن را در سبد ضروریات زندگیمان قرار دهیم؟ صوت زیبای قاریان یا توانایی ارائه محفوظات توسط حافظان و یا تفسیر مفسران و خطیبان؟ شهرت آنها؟ یا هدایایی که مردم به ایشان میدهند؟ و یا تسهیلات تحصیلی و استخدامی قاریان و حافظان قرآن که اغلب فقط قانونش تصویب شده و خبری از خودش نیست؟
قرآن کریم والاترین انسانها را «اهل تقوا» میداند و در سوره مبارکه حجرات میفرماید «...إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ...﴿13﴾...بی تردید گرامیترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست...» خودپرهیزی از «گناه» یعنی آنچه در نزد خداوند عالم جرم تلقی و برای آن مکافات و یا مجازات دنیوی و اخروی تعیین شده است، مهمترین ویژگی اهل تقواست.
از سویی دیگر قرآن کریم آنهایی را که به عنوان والاترین انسانها معرفی میکند، گواه بر حقانیت خود گرفته و در سوره مبارکه «بقرة» میفرماید «ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ ﴿2﴾ در [وحی بودن و حقّانیّت] این کتابِ [با عظمت] هیچ شکی نیست؛ سراسرش برای پرهیزکاران هدایت است.»
در نگاه ابتدایی، این آیه شریفه ضمن شک زدایی از حقانیت قرآن کریم، ان را هادی اهل تقوا معرفی میکند، اما در برداشتی دقیقتر از این آیه میتوان گفت «گواه اینکه در حقانیت قرآن کریم هیچ شکی نیست، هدایت یافتگی اهل تقوا توسط آن است.» و یا به عبارتی دیگر توانایی قرآن در ایجاد ملکه تقوا در وجود انسانها گواهی است بر اینکه نباید در حقانیت معجزه جاوید پیامبر اسلام شک کرد. یعنی اینجا «مَهدی» به حقانیت «هادی» گواهی میدهد و «هدًى للمتقین» به منزله استدلال براى جمله «لاریب فیه» است.
اما آنچه فرد با تقوا را نزد خداوند و خلق او در هر کجای این کره خاکی و در هر جامعهای که باشد، فردی والا، گرامی و دارای روحانیت و معنویت جلوه میدهد آن است که در حالی از گناهان کبیره و صغیره، رذائل اخلاقی و ناهنجاریها با «اختیار، اراده و آگاهی» دوری میکند که قادر به آلودن خود به آنهاست. به عنوان مثال در حالی که شاید بسیاری از مردم دروغ بگویند او اراده میکند که هرگز دروغ نگوید و یا به همین منوال، غیبت نکند، تهمت نزند، از نامحرم چشم بپوشد، زنا نکند، خیانت در امانت نکند، دزدی نکند، مال یتیم را نخورد، عصبانیتش را کنترل کند، در کسب و کار خود کمفروشی نکند، به هیچ انسانی ظلمی روا ندارد، خانواده و یا همسایهاش را نیازارد و به طور کلی حرام خدا را حرام و حلال او را حلال بشمارد و پایبند به اصول اخلاقی و انسانی باشد.
اکنون که در جهان مملو از جرم، جنایت، رذایل اخلاقی و ناهنجاری، بسیاری از دولتها و والدین، متحیرانه به دنبال راهی برای مصون ماندن و یا رهاندن خود، فرزندان و جامعهشان از سقوط در این پرتگاهها هستند، مصون ماندن اهل تقوا به عنوان «تارکان مختار گناه» جویندگان سعادت را به طریق وصول اهل تقوا به موفقیت و آرامش در میان امواج دریای متلاطم و گاه طوفانی جوامع بشری هدایت خواهد کرد و آنجاست که آنها به «قرآن» خواهند رسید.
پس از ائمه معصوم(ع) که وجود سراسر نورشان تجسم قرآن کریم است، چه بسیار افرادی را در میان علما، دانشمندان، مراجع تقلید، فیلسوفان، عارفان، محدثان و حتی افراد عادی از قدیم تا عصر حاضر میشناسیم که مشهور به اهل مراقبه و تقوا شدند و مشتاقان هدایت در گرد وجود آنها با قرآن و معارف الهی پیوند خوردند.
با توجه به هدف این یادداشت که در آغاز آمد، باید گفت که «از تمامی ما که مرتبط با قرآن کریم هستیم، چه آنکه روزانه مقداری کم و بیش قرآن میخواند و چه آنکه به نام قاری، حافظ و مفسر قرآن شناخته میشود، انتظار میرود که به هدف قرآن که همانا هدایت انسان تا رسیدن به مقام متقین است واقف باشیم و ضمن هماهنگ کردن فعالیت قرآنیمان با این هدف والا، بکوشیم تا گواه و شاهدی باشیم برای حقانیت و کارآمدی قرآن در عرصههای فردی و اجتماعی و بدانیم که هر چه این فضا گسترش یابد، قطعا افراد بیشتری به سوی قرآن کریم و انس با آن جذب خواهند شد.»