رجزهای عاشورایی/۷
اشعاری که علیاکبر(ع)درکربلا به عنوان رجزخواند
آنقدر با شمشیر به شما میزنم تا شمشیر تاب بردارد...
عقیق:حضرت علیاکبر(ع) فرزند ارشد امام حسین(ع) در روز عاشورا 25 ساله بود. از آنجایی که یزید با حضرت علیاکبر(ع) نسبت خویشاوندی داشت به او امان داد ولی علیاکبر(ع) قبول نکرد و در پاسخ گفت: «قرابت با رسول خدا با ارزشتر است». حضرت علی اکبر(ع) در روز عاشورا مجموعاً حدود 10 مرتبه به میدان رفت که در هر بار دو یا سه نفر از سپاه یزید را به هلاکت رساند.
درباره صحنه شهادت حضرت علیاکبر(ع) استاد شهید مرتضی مطهری نوشته است: «شخصی با نیزه محکمی آنچنان به علی اکبر زد که دیگر توان از او گرفته شد به طوری که دستهایش را به گردن اسب انداخت، چون خودش نمیتوانست تعادل خود را حفظ کند. در اینجا فریاد کشید: پدر جان! الآن دارم جد خودم را به چشم دل میبینم و شربت آب مینوشم. اسب، حضرت علی اکبر(ع) را در میان لشکر دشمن برد و آنها با شمشیر بدنش را تکه تکه کردند.»
در منابع آمده است که حضرت علیاکبر(ع) در هنگام جنگ، اینچنین رجز میخواند:
اَنا عَلِیُّ بنُ الحُسینُ بنُ عَلِیٍّ نَحنُ و بیتُ اللهِ اَولی بالنَّبِیِّ
مِن شَبَثٍ و شَمَرٍ ذاکَ الدَّنِیّ اَضرِبُکُم بِالسَّیفِ حَتّی یَنثَنی
ضَربُ غُلامٍ هاشِمیٍّ عَلَوِیٍّ و لا اَزالُ الـیومَ اَحـمی اَبی
تااللهِ لا یَحکُمُ فینا اِبنُ الدَّعِیّ
من علی پسر حسین پسر علی (ع)هستم. به خانه خدا سوگند که ما به نبّی(ص) نزدیکتر و اولی هستیم تا شبث و شمر فرومایه آنقدر با شمشیر به شما میزنم تا شمشیر تاب بردارد؛ شمشیر زدن جوان هاشمی علوی. به خدا قسم پیوسته امروز از پدرم حمایت میکنم تا فرزند زنازاده در میان ما حکومت نکند.
منبع:تسنیم