کد خبر : ۹۰۶۳۱
تاریخ انتشار : ۰۶ مهر ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۸
در گفت‌وگوی تفصیلی با حجت‌الاسلام فتحی مطرح شد

بچه‌هیئتی باید خود را مدام با معیارهای حسینی بسنجد

دیر مؤسسه هلال ضمن بررسی و نقد برخی چالش‌های فراروی هیئت‌های مذهبی، درباره عوامل تهی بودن برخی هیئت‌های مذهبی از معرفت و شعور حسینی و آسیب‌شناسی محتواهای مداحی سخن گفت.
عقیق:هیئت‌های مذهبی که به عنوان یکی از مهم‌ترین تریبون‌های فرهنگی و مذهبی شناخته می‌شوند،‌ امروزه با معضلات متعددی روبرو هستند که برخی از آن‌ها شامل ضعف محتوا، تحریف محتوا، عزاداری‌های نامتعارف و ... هستند. عدم اصلاح این موارد در آینده‌ای نه چندان دور باعث دوری از اهداف ناب اسلام و اهل‌بیت(ع) که همان اصلاح امور فردی و اجتماعی در راستای تمدن‌سازی نوین اسلامی است، می‌شود.

رهبر معظم انقلاب نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل اهمیت بالای این امر جلساتی متعددی را تاکنون با شعرا و مادحین اهل‌بیت(ع) برگزار کردند و در این نشست‌ها مواردی که باعث ارتقای سطح کیفی هیئت‌های مذهبی می‌شود را تذکر دادند. اما متأسفانه برخی از این هیئت‌ها نه تنها وضع گذشته را اصلاح نکردند بلکه مدام دچار پسرفت شدند.

از این رو با حجت‌الاسلام حسین فتحی، مدیرعامل مؤسسه هنر و ادبیات هلال با موضوع چالش‌های فراروی هیئت‌های مذهبی به گفت‌وگو نشستیم.

در ادامه، مشروح این گفت‌وگو را بخوانید.

 بحث درباره گره خوردن شعور و شور حسینی است؛ معتقدم تاکنون عمده هیئت‌ها نتوانستند حق این مطلب را ادا کنند؛ بنابراین نیاز به ریشه‌یابی این قضیه داریم. نظر شما در این باره چیست؟

ابتدا مقدمه‌ای عرض می‌کنم بعد وارد بحث می‌شوم. ما وقتی به این عالم خلقت نگاه می‌کنیم، یک ظاهر و یک باطنی دارد. باطن چیزی است که براساس تفکر اسلام و تفکر شیعی اصالت به آن داده می‌شود و اصل قرار داده می‌شود؛ به عنوان نمونه نماز که از مهم‌ترین دستورات عبادی ماست و تأکید شده در هر حالتی آن را ادا کنیم، دارای یکسری حرکت‌های ظاهری است که بر اساس احکام نماز باید به جا آورده شد.  خداوند درباره یکی از خواص آن می‌فرماید «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر؛ نماز از کار زشت و ناپسند بازمى‏‌دارد»؛ باید گفت آیا صرفاً ظاهر نماز ما را از فحشا و منکر باز می‎دارد؟ خیر؛ بنابراین باطن و روح نماز است که اثر گذاری می‌کند و از فحشا و منکر باز می‎دارد. اما این را هم مدنظر داریم که نمی‌شود از ظاهر نماز دور شد و به باطن آن رسید و در واقع ظاهر و باطن لازمه یکدیگرند. بنابراین «ظاهر» یک پوسته‌ای برای رسیدن اصل و باطن امور است.

شور حسینی باید ما را به آسمان حسین برساند
خب اگر ما بخواهیم این شعور و شور را در مقدمه‌ای که تا الان خدمتت عرض کردم دسته بندی کنیم، شور در ظاهر کار قرار می‌گیرد. بنابراین باید شور حسینی باشد تا جوان جذب شود، اما این شور حسینی اگر انسان را به شعور حسینی نرساند بعد از مدتی کاربرد اصلی خود را از دست می‌دهد. من که می‌خواهم با امام حسین(ع) پیوند داشته باشم، دلم می‌خواهد با این پیوند از بدی‌ها دور شوم، بنابراین باید به معرفت هم بپردازم. همان مثالی که درباره نماز زدم. یکی از اهدافم برای اقامه نماز این است که از بدی‌ها و خطاها دور باشم لذا باید به باطن و روح نماز توجه داشته باشم. از این رو وقتی وارد عزاداری و سینه‌زنی بر امام حسین(ع) می‌شویم، کمترین توقع‌مان باید این باشد که از بدی‌ها و ناجوری‌ها  فاصله بگیریم و در مرحله بعد وارد آسمان حسینی شویم. تمام این ثمرات به نوع معرفت‌افزایی ما بستگی دارد که مسئولان امر باید تدابیر لازم در این باره را اتخاذ کنند.

بچه‌هیئتی باید خود را مدام با معیارهای حسینی بسنجد
بنابراین کسانی که تقید به هیئات مذهبی دارند، باید معیارهای رفتاری برای خود داشته باشند و مدام خودشان را محاسبه کنند. به عنوان نمونه یک امام حسینی خودش را برتر از بقیه نمی‌داند، هیچ وقت کسی که با دستگاه امام حسین ارتباط دارد، خودش را بهتر و بالاتر نمی‌داند. نزدیکی به دستگاه امام حسین تواضع می‌آورد، فروتنی می‌آورد و شخص هیئتی خودش را پایین‌تر از دیگران می‌داند.

عوامل تهی بودن هئیت‌ها از شعور حسینی
 از یک مقطعی متأسفانه شاهد رکود محتوایی و سبکی هیئات مذهبی بودیم که آسیب جدی به بدنه هیئات وارد کرد. در این باره توضیح می‌دهید؟

در اوایل دهه 70 مقداری تجهیزات و امکانات و ابزارهای صوتی رو به افزایش رفت و در هیئت‌ها نیز اثر مثبت خود را گذاشت و باعث افزایش مخاطبان شد. اما آسیبی که داشت،‌ این بود که به مرور زمان این ابزارآلات صوتی وسیله‌ای برای خودنمایی برخی مداحان شدند. مداحی که قبلاً عاشقانه فریادِ یا حسین می‌زد، حنجره‌اش را برای رساندن پیام امام حسین(ع) خرج می‌کرد، از این ابزار استفاده شایسته و بایسته را نبرد و باعث فراموشی رسالت اصلی خود شد طوری که به صوت و لحن و ادا و اطوارهای اینچنینی پرداختند.  همین امر باعث ظهور و بروز رفتارهای نامتعارف از جهت محتوایی و شکلی در هیئات مذهبی شد. یعنی مداحان دنبال اشعاری رفتند که با حس و شور بیشتر همراه باشد تا بتوانند با تکنیک‌های صوتی به مجلس شور بیشتری دهند؛ از این رو این مجالس از شعور تهی ماندند؛ بنابرین مجلسی که در آن اخلاصی از سوی مداحان‌شان نباشد، دیگر شعور و معرفت جایگاه ندارد. این امر باعث شد از محتوا غفلت کنند. دشمن هم البته بیکار ننشست و با استفاده از برخی ابزارهای نفوذ خود در داخل، به این فضا بیشتر دامن زد. البته قبلاً در موضوع تعزیه سابقه ورود محتوای ضعیف و منحرافانه به ماجرای کربلا از سوی دشمن را داشتیم، اما اکنون با توجه به ابزارهای رسانه‌ای بیش از گذشته شده است.  

مداحان مقید به استفاده از منابع موثق باشند

 گاهی در هیئت‌های مذهبی دیده می‌شود مطالبی بر خلاف مقاتل و تاریخ کربلا از سوی مداحان مشهور به بهانه‌هایی همچون «زبان حال» مطرح می‌شود؛ ریشه این آسیب‌ها از کجاست؟
نقل است شخصی در حضور شیخ جعفر شوشتری روضه می‌خواند. آن مداح در بخشی از روضه خود گفت «هنگام وداع وقتی که امام حسین(ع) حرکت کرد، خواهر صدا زد برادرم، برادرم». آقا شیخ جعفر گفت چرا دروغ می‌گویی؟! در روضه یک بار گفت برادرم. دوبار نگفت. دقت را ببینید چقدر زیاد است! اینکه بزرگان ما از جمله رهبر معظم انقلاب توصیه و تأکید می‌کنند بر اساس مقتل و تاریخ بخوانید، برای جلوگیری از تحریفات تاریخی و معارفی است. خود رهبر معظم انقلاب در زمانی که مقتل می‌خواندند، این تقید را بسیار رعایت می‌کردند و از مقتل لهوف استفاده می‌کردند. خب چرا این موضوع برای برخی مداحان ما معیار قرار نگرفت و رهبر انقلاب هر سال باید این موضوع را تأکید کنند. چرا گاهی احساس می‌کنیم پا را باید فراتر از بزرگان دین بگذاریم و پیروی نکنیم. ایشان به عنوان رهبر و ولیّ مسلمین اینگونه روضه می‌خوانند، اما ما بخواهیم از منابع غیر معتبر و زبان حال استفاده کنیم؟ بنابراین به مستندات مراجعه کنیم و به خود اجازه هم نداریم چیزی از خودمان اضافه کنیم.

اینکه یک مداح می‌گوید قصد دارم مردم را به گریه بیاندازم، توجیه خوبی نیست؛ شرک است. چه کسی گفته تو مردم را به گریه می‌اندازی؛ خدا در قرآن می‌فرماید منم که می‌خندانم و می‌گریانم؛ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکى‏» دل‌ها دست خداست، اگر این دلها در مجلس امام حسین می‌شکند و گریه می‌کنند، به اذن الهی است، به قدرت الهی است. حالا من هم شاید واسطه‌اش باشم و نوحه‌ای بخوانم، شعری بخوانم، یک نقلی کنم و مردم دلشان بشکند. داخل این ظرف عسل را که طاهر و پاک بود، با یک قطره منیت به نجاست نکشانیم. نباید مجلس و عزا و گریه را از خودت بدانی. یک مداح باید بگوید خداست که این جمعیت را آورد، اوست که مخاطبان را گریاند. در این صورت مجلس ما نورانی می‌شود. بنابراین اگر این آسیب‌ها زدوده نشود، تا چند سال دیگر ممکن است همین مقدار از محتوای غنی هم که داریم، مورد خدشه قرار گیرد و شکل دیگری پیدا کند.

امام حسین(ع) جسشمان در خاک، اما اثرگذاری عالم‌گیر دارند
 تصویری که از ماجرای قیام امام حسین(ع) به مخاطبان ارائه می‌شود، تصویر فردی است که به کربلا ورود کرده و بعد از مبارزه با یزیدیان به شهادت رسده است؛‌ در واقع امام حسین(ع) را در موضع انفعال نمایش می‌دهیم. به نظر می‌رسد این هم یک آسیب شمرده شود. در این باره توضیح می‌فرمایید.
ابتدا عرض کنم در روضه امام حسین(ع) ما نقاله‌خوانی نمی‌کنیم، یعنی نقل یک داستان خیالی نمی‌کنیم بلکه با یک حقیقتی مواجه هستیم که باید از آن عبرت بگیریم.  اما این را باید در نظر داشته باشیم ما درباره شخصیتی صحبت می‌کنیم که این وجود مقدس بر اساس اعتقادات ما هنوز هم حضور دارد و اثرگذاری می‌کند؛ «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَلأَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ؛ مپندارید کسانی که در راه کشته شده‌اند، مردگانند بلکه زنده‌اند و نزد خداوند روزی می‌خورند.» امام حسین (ع) جسم مطهر و مبارکشان در کربلا مدفون است، اما وجود مبارکشان همیشه در این عالم است و خواهد بود و همواره موجب احیای قلب‌های انسان‌ها و مؤمنین می‌شود. این معرفتی است که باید به جامعه مذهبی شیعه القا شود.

 منظرمان به ماجرای کربلا معمولاً براساس مقاتل است. به عنوان نمونه کم پیدا می‌شود مانند علامه شوشتری به وجوه نورانی ماجرای کربلا و امام حسین(ع) بپردازند. یعنی همان مقتل را از منظری بالاتر و عالی‌تر می‌پردازد. به نظر می‌رسد زاویه نگاه مقتل نمی‌تواند منظر ما را مانند زینب(س) «ما رَأیتُ إلا جملاً» کند؛ زیرا یزید هم از زاویه مقتل به ماجرای امام حسین(ع) نگریست.

مثالی که شما اشاره کردید، خیلی مثال عالی بود. وقتی اسم علامه شوشتری را آوردی و این شخصیت را شما به عنوان یک شاخص در روضه اباعبدالله معرفی می‌کنی، بسیار بجاست که البته خود بنده هم بارها روی آن تأکید داشتم. از امتیاز علامه شوشتری این بود که مقام مرجعیت داشت و مقلدین زیادی در عرصه فراملی از ایشان تقلید می‌کردند. حتی رساله‌اش در آن زمان در هندوستان چاپ شد در حالی که هندوستان از صنعت چاپ برخوردار نبود. ایشان در برهه‌ای مطرح می‌کند دیدم دستم خالی است؛ هرچه نگاه کردم، دیدم چیزی برای خودم باقی نمانده است. از سوی دیگر دیدم تا آخر عمر نه وقت دارم و نه فرصت، باید یک راه میانبر و سریع‌تری انتخاب کنم. دیدم روایات می‌گوید «سفینةالحسین أوسَعَ و أسرَع؛ کشتی حسین وسیع‌تر و سریع‌تر است» بنابراین به هر نحوی شده باید سوار این کشتی شوم. اگر خارج از کشتی امام حسین باشم و بمیرم هیچ چیز دست من را نمی‌گیرد. دقت کنید که یک مرجع دارد این حرف را می‌زند.

زینب(س) شاهد زیبایی‌های باطنی کربلا بود
او پس از آن خانواده خود را جمع می‌کرد و برایشان روضه می‌خواند. ایشان زمانی متوسل به امام حسین می‌شود و ظاهراً در عالم مکاشفه یا خواب می‌بیند وارد خیمه امام حسین(ع) می‌شود. ظاهراً حبیب بن مظاهر یا جناب حر یک قاشق از یک پودر در دهان او می‌گذارند و زمانی که به این عالم می‌آید می‌بیند به حقایقی دست پیدا می‌کند. از این رو از منظری به کربلا نگاه می‌کند که انسان را به منظر «ما رأیت الا جمیلا» نزدیک می‌کند. با این حال قائل هستیم نگاه این علمای بزرگوار به وسعت نگاه حضرت زینب(س) نخواهد بود. زیرا زینب(س) شاهد واقعی زیبایی‌های پنهان کربلا بود.

برای رسیدن به این معرفت که «در کربلا جز زیبایی ندیدم»، یک زمینه معرفتی نیاز دارد که حضرت زینب(س) واجد آن بود. ایشان به حدی رسیده بود که امام حسین (علیه‌السلام) هنگام خداحافظی، از زینب(س) خواستند که در نماز شب‌های خود، برای آن حضرت دعا کند. این در حالی است که امام حسین (علیه‌السلام) امامِ حضرت زینب است. 

 اینگونه رفتارهای امام حسین (علیه‌السلام) با سایر اصحاب بود؟
بله؛ در قبال حضرت ابواالفضل (علیه‌السلام) اینگونه رفتارها از امام (علیه‌السلام) دیده می‌شود. حضرت عباس(ع) در شب عاشورا محضر امام(علیه‌السلام) شرفیاب شد و عرض کرد: «اى برادر، دشمن به این طرف مى‌آید. امام حسین(علیه السلام) برخاست و فرمود: اى عباس؛ جانم به فدایت اى برادر، سوار شو و برو از آنها بپرس هدف آنها چیست؟ چه روى داده است؟ و بپرس چه دستور تازه‌اى به آنان داده شده؟ یا عَبّاس؛ اِرْکَبْ بِنَفْسِی اَنْتَ ـ یا اَخِی ـ حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَ ما بَدالَکُمْ؟ وَ تَسْاَلْهُمْ عَمّا جاءَ بِهِمْ» اینکه در این مکالمه، امام معصوم (علیه‌السلام) به یکی از شیعیان خود می‌فرماید فدایت شوم، یک مسأله عادی نیست و نمی‌‌توان به راحتی از کنار آن عبور کند. خیلی‌ها باورشان نمی‌شود. این مسائل باید رمزگشایی شود. این شیعیان بزرگوار چنان در مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) تربیت یافته بودند که به این مقامات رسیده بودند. در قضیه‌ای دیگر حضرت سجاد به حضرت زینب می‌فرماید «أنتِ بِحمدِللهِ عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَة؛ الحمدلله عالمى هستى که نزد کسى تعلیم ندیدى؛ عمان سامانی در گنجینةالاسرار به نکته خوبی اشاره می‌کند. می‌گوید «با زبان زینبی شاه آنچه گفت؛ با حسینی‌گوش زینب می‌شنفت» به نظر می‌رسد این وجه از علم حضرت زینب(س) که امام سجاد (علیه‌السلام) اشاره داشتند، به علم لدنی ایشان ارتباط داشته باشد. خب از چنین بزرگواری توقع می‌رود از منظری به کربلا نگاه کند که جز زیبایی چیزی نمی‌بیند.

کسی که همین طور بدون علم بگوید «من جز زیبایی چیزی ندیدم» لقلقه زبان است و نباید از او پذیرفت مگر اینکه واقعاً از معرفت الهی بهره وافری برده باشد تا بتواند از زاویه نگاه حضرت زینب(س) به ماجرای کربلا نگاه کند. بنابراین اگر بخواهیم از مقاتل عبور کنیم و به حقیقت کربلا برسیم، نگاه ژرف معرفتی نیاز است.

منبع:تسنیم

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین