عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۹۰۰۲
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۳
عقیق: وبلاگ "لیلا مرا آواره میخواهد" در مطلبي نوشت: الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ

همانان که خدا را [در همه احوال‌] ایستاده و نشسته، و به پهلو آرمیده یاد مى‌کنند، و در آفرینش آسمانها و زمین مى‌اندیشند [که:] پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریده‌اى؛ منزهى تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار

آل عمران 191

- آمده ام باز ذکری بگیرم پیرمرد، مگر گره ای باز شود که این روزها هر لحظه ام عجین "فَمَنْ یَکوُنُ اَسْوَءَ حالاً مِنّى" شده، باز نشسته ام دورتر از همه، و تو که نشسته ای آن گوشه بالای سر، دل ندارم جلو بیایم شاید ترسم از چشمانت است، نفوذشان در نفس خطاکارم، اما مگر خاطره لبخند ات میگذارد؟ پا به پا می شوم، می بینمت، باز در این ازدحام ، به خلوت رفته ای؟... حدیث لبانت چیست که زمزمه ات را گوش اغیار محرم نیست، شاید "عَطُوفاً إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیْرُکَ" میخوانی..، بی تابم، حرف دارم آرام جان ، خوف ام طاقت رجا برده، به خودم می پیچ ام از حب دنیا، رها بخش می خواهم..... پیرمرد کدام وادی را می پیمایی؟ مانده ام در جمع ما سوختگان گناه و معصیت   تویی که ندای "فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ" شنیده ای؟ ، از خجلت سر بر سینه می اندازم، آری شنیده ای که اینگونه سر بر مهر می شوی، من، فرزند آدم همچنان مضطربم، سرگشته وادی حیرت ، درمانده تبعیدگاه زمین "وَ لاَ یُمْکِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُکُومَتِکَ‏" باید گریزی جست از نفس زشت خطاکار و تو ... " فَفِرُّوا إِلَى اللَّه" می خوانی؟.... چه سجده ای بر خاک است که در عرش بالا می رود، "وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ"؟، باز میان این هیاهو به معراج رفته ای؟.... هنوز حزن انتهای نمازت در گوشم فریاد میزند ، و من در اندیشه، نکند "تَحْبِسُ الدُّعَاءَ" شده باشم ؟ نکند پیرمرد، تنم می لرزد، می شود کمی مرا هم "کَمْ مِنْ قَبِیحٍ" بیاموزی که هنوز نمی فهمم "اِلى مَنِ الْفِرارُ مِنَ الذُّنوُبِ"...  بخوان پیرمرد، بخوان برایم"اَنَا صاحِبُ الدَّو اهِى الْعُظْمى"، کمی قرآن بخوان، شاید آرام شدم

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟

ذاریات50 / تکویر 24 / یونس 25 / ابوحمزه / کمیل ... و یک دل تنگ گوهرشاد

* قرار نبود بعد از آیه قرآن(آل عمران) و عکس چیزی بنویسم، قرار نبود که همان کافی بود، ببخشید و ببخشد



الیس صبح بقریب...

211001

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین