عالمی که عمرش را در مجاهدت سپری کرد
آیت الله مروارید بهرغم حضور پرشور و طولانی خود در مبارزات انقلابی شهید مطهری و علامه طباطبایی را مظهر انقلابی حقیقی می دانست و معتقد بود اگر کسی مسلمان باشد، نمیتواند انقلابی نباشد.تن
عقیق:چندی پیش آیت الله علی اصغر مروارید از روحانیون برجسته تهران در سن ۹۳ سالگی در گذشت. وی برای کسانی که سال های پیش از انقلاب و سال های ۵۷ تا ۶۰ را درک کرده و یا در مورد آن تحقیق کرده اند، فردی نام آشنا به شمار می رود.
آیت الله مروارید که از سال ۳۲ وارد حوزه علمیه قم شده بود، توانایی زیادی در فن خطابه داشت و در اواخر دهه ۳۰ به عنوان یکی از منبری های معروف قم مطرح بود. رهبری معظم انقلاب در پیام تسلیت به مناسبت درگذشت وی مرقوم داشتند: «ایشان از مبارزان قدیمی نهضت اسلامی و از یاوران صادق امام راحل در نخستین سالهای مبارزات بود و دستاندرکاران نهضت خاطرهی سخنرانیهای پرشور ایشان را از یاد نمیبرند.»
آیت الله بروجردی، حبیب گلپایگانی، محقق داماد بزرگ و سید محمد باقر سلطانی طباطبایی از اساتید وی بودند. همچنین در فلسفه و حکمت شاگرد علامه سید محمد حسین طباطبایی بود.
آیت الله مروارید در مورد علامه طباطبایی می گوید: «من در تمام عمرم تنها نسبت به علامهطباطبایی سرسپردگی داشتم. علاقه و ارادت من به ایشان ناشی از ادب و سیر و سلوک و عرفان حیرتانگیز علامه بود و من واقعاً اعتقاد داشتم که با نگاهش انسانها را تربیت میکند و با ارادهای که داشت میتوانست در هر کسی نفوذ کند.»
آیت الله مروارید در مورد علامه طباطبایی می گوید: «من در تمام عمرم تنها نسبت به علامهطباطبایی سرسپردگی داشتم. علاقه و ارادت من به ایشان ناشی از ادب و سیر و سلوک و عرفان حیرتانگیز علامه بود و من واقعاً اعتقاد داشتم که با نگاهش انسانها را تربیت میکند و با ارادهای که داشت میتوانست در هر کسی نفوذ کند.»
این عالم مجاهد بهرغم حضور پرشور و طولانی خود در مبارزات انقلابی در وصف علامه طباطبایی و شهید مطهری می گوید: «انصاف این است که امثال شهید مطهری و علامه طباطبایی انقلابی حقیقی هستند. واقعاً اگر کسی مسلمان باشد و با قرآن و احادیث سروکار داشته باشد، نمیتواند انقلابی نباشد.»
تقریبا در تمامی صحنه های سالیان نخست مبارزات امام خمینی(ره) تا قبل از تبعید، آیت الله مروارید از نزدیکان امام بشمار می آمد تا جایی که به سخنگویی امام در آن سال ها اشتهار یافت. وی از نخستین برخوردش با امام خمینی (ره) اینگونه یاد می کند: «اوایل ورود به قم داشتم به حرم می رفتم و ایشان داشت از حرم برمی گشت. سلام و علیک ساده ای کردیم و من سخت مجذوب قیافه اش شدم، وقار و طمانینة عجیبی داشت.» در اسناد ساواک به نقل از سرهنگ ناصر مقدم نقل شده است: «عجب گرفتاری شدهایم! هر جا اسم خمینی را میشنویم، اسم مراورید هم پشت سرش هست.» وی که در منابر مردم را علیه رژیم پهلوی تحریک میکرد، از طرف ساواک زیر نظر گرفته شد و ساواک حکم دستگیری او را صادر کرد. در یکی از این اسناد که مربوط به مهرماه ۱۳۴۲ است در مورد فعالیتهای او آمده است: «شیخ مروارید که از نزدیکان آیتالله خمینی بوده در منابر مردم را علیه مقامات عالیه کشور تحریک و برای خمینی دعا مینماید.»
بعد از تبعید امام خمینی، فعالیت های انقلابی آیت الله مروارید تداوم یافت. وی مدت کوتاهی را در در سال ۱۳۴۳ در زندان گذراند.
وی در مورد دستگیری های سال ۴۲ می گوید: «چون در تهران بودم، نتوانستند مرا پیدا کنند! هر وقت با خانواده از قم به تهران میآمدم، به منزل حاج اشرف میرفتم. آن روز بهجای اینکه به آنجا بروم، به درکه رفتم که در هفت حوض شنا کنم! آن روز کسانی را که نقش زیادی در قضیه نداشتند دستگیر کردند، ولی مرا که هر جا شلوغکاری میشد یک پای قضیه بودم، نتوانستند بگیرند. در هر حال با اینکه ساواک دنبالم بود، قرار شد در مسجد جامع سخنرانی کنم. قبل از آن هم به مسجد امینالدوله میرفتم. با درایت و مدیریت حاج مهدی عراقی سیزده چهارده روز از ماه رمضان را منبر رفتم، ولی بالاخره خود سرهنگ طاهری، رئیس شهربانی آن زمان و کماندوهایش مسجد امینالدوله را محاصره و مرا دستگیر کردند! یادم هست افسری آمد و گفت: "آقای مروارید! خیلی مهم شدی! این همه مأمور و تشکیلات برای دستگیری شما بسیج شده است!" مرا پیش سرهنگ ثقفی بردند که قوم و خویش همسر امام بود. او گفت: "آقای مروارید! حاج آقا روحالله قادر است از خودش دفاع کند! شما چرا اینقدر جانفشانی میکنی؟"»
وی مجددا در سال ۱۳۴۹، به خاطر سخنرانیهایش بازداشت و به ۱۸ ماه اقامت اجباری (تبعید) در ایرانشهر محکوم شد، ولی این حکم در دادگاه تجدید نظر باطل و تبرئه شد. او باز در سال ۴۹ چند بار دستگیر شده و در کل سه ماه را در پشت میله های زندان بسر برد. در خرداد ۱۳۵۱ نیز توسط ساواک بازداشت شده و در نهایت توسط دادگستری به سه سال تبعید محکوم شد. بعد از پایان تبعید به تهران بازگشت و تا زمان انقلاب به عنوان یکی از روحانیون انقلابی شاخص در غرب تهران و عضو جامعه روحانیت مبارز تهران فعالیت می کرد.
آیت الله مروارید در مجلس ختم شهید عراقی اولین مسئول زندان قصر و از اعضای فدائیان اسلام که توسط گروهک فرقان به شهادت رسید، در مدرسه شهید مطهری سخنرانی کرد و انتقادات تندی را نسبت به بازرگان ابراز داشت
آیت الله مروارید در مجلس ختم شهید عراقی اولین مسئول زندان قصر و از اعضای فدائیان اسلام که توسط گروهک فرقان به شهادت رسید، در مدرسه شهید مطهری سخنرانی کرد و انتقادات تندی را نسبت به بازرگان ابراز داشت. وی خاطرات آن منبر را اینگونه بازگو می کند: «در آن جلسه مرحوم بازرگان و وزرایش هم بودند. بالای منبر خطاب به مهندس بازرگان گفتم: «شما در یکی از سخنرانیهایتان گفتهاید اگرجاده آسفالت باشد و ماشین هم پیکان صحیح و سالم، رانندگی بلدم، ولی اگر ماشین شد تریلی و جاده هم خاکی و پر از دستانداز رانندگی بلد نیستم. آقای مهندس! آقای قرنی و آقای مطهری را شهید کردند. الان هم که دارم در باره مرحوم عراقی حرف میزنم. اگر وضع به همین منوال پیش برود، معلوم نیست آخر و عاقبت همهمان به کجا بکشد. وقتش نیست فرمان را به دست رانندهای بدهید که بلد است تریلی را در جاده خاکی و پر از دستانداز براند و وحشت نکند؟»
وی ادامه می دهد: «بعضی از اعضای هیئت دولت وسط سخنرانیم بلند شدند و رفتند و عدهای هم ریختند و به من حمله کردند که: چرا با دولت منتخب امام اینطوری صحبت کردی؟ هرگز ترس و ملاحظهای از کسی نداشتهام. از دست رفتن امثال حاج مهدی عراقی و شهید مطهری خسارت بزرگی برای انقلاب بود و لازم میدانستم تذکری را که به نظرم درست بود بدهم و مثل همیشه کاری به خوشامد یا بدآمد کسی هم نداشتم.»
آیت الله مروارید از سه سال پس از انقلاب دیگر فعالیت سیاسی نکرد و ترجیح داد تنها به تالیف، انتشار کتب و تدریس در مدارس علوم دینی بپردازد. از او دو کتاب عربی به نام های سلسله الینابیع الفقهیه و تحقیق اللمعه الدمشقیه فی الفقه الإمامیه منتشر گشته که همراه با برادرش آیت الله محمد تقی مروارید نوشته شده است.
این عالم مجاهد در ۱۴ مرداد ماه ۹۶ و در سن ۹۳ سالگی چشم از این جهان فروبست.
منبع:مهر