زیانکارترین مردم چه کسانی هستند؟
خداوند در قرآن به صفات ظالمان و زیانکارترین مردم اشاره کرده و فرموده است: «چه کسى ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ مىبندد». (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللّهِ کَذِباً)
عقیق:آیتالله مکارم شیرازی در جلد 2 تفسیر نمونه ذیل آیه 18 و 19 سوره مبارکه «هود» به صفات ظالمان اشاره کرده که متن آن در ادامه میآید؛
که در ادامه مشروح آن را میخوانیم؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا ۚ أُولَٰئِکَ یُعْرَضُونَ عَلَىٰ رَبِّهِمْ وَیَقُولُ الْأَشْهَادُ هَٰؤُلَاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَىٰ رَبِّهِمْ ۚ أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ * الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ؛ چه کسى ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته؟! آنان، (روز رستاخیز) بر پروردگارشان عرضه مى شوند، در حالى که شاهدان [= پیامبران و فرشتگان ]مى گویند: «اینها همان کسانى هستند که به پروردگارشان دروغ بستند، اینک لعنت خدا بر ستمکاران باد! همانها که (مردم را) از راه خدا باز مىدارند و (با القاى شبهات) آن را کج و معوج نشان مىدهند و به سراى آخرت کافرند». (هود/ 18 و 19)
در تعقیب آیه گذشته، که سخن از قرآن و رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله) به میان آمد، آیات مورد بحث سرنوشت منکران، و نشانهها، و پایان و عاقبت کارشان را تشریح مىکند.
در نخستین آیه، مىفرماید: «چه کسى ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ مىبندد» (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللّهِ کَذِباً).
یعنى نفى دعوت پیامبر راستین در واقع نفى سخنان خدا است و او را به دروغگویى و افترابندى به خدا نسبت دادن است.
اصولاً تکذیب پیامبر، تکذیب خدا است، و دروغ بستن بر کسى که جز از طرف خدا سخن نمىگوید، دروغ بستن بر ذات پاک خدا محسوب مىشود.
همان گونه که تاکنون مکرر گفتهایم، قرآن مجید در چندین آیه، گروهى را به عنوان ستمکارترین مردم با تعبیر «أَظْلَمُ» معرفى نموده است، در حالى که ظاهراً کارهاى آنها با هم مختلف است، و ممکن نیست چند گروه با داشتن چند کار مختلف، هر کدام ستمکارترین مردم شمرده شوند، بلکه باید گروهى«ستمکار» یا «ستمکارتر» و گروه دیگرى «ستمکارترین» بوده باشند.
ولى، بارها در جواب این سؤال گفتهایم، ریشه تمام این اعمال به یک چیز، یعنى شرک و تکذیب آیات الهى باز مىگردد، که بالاترین تهمتهاست.
آنگاه، آینده شوم آنها را در قیامت چنین بیان مىکند: «آنها در آن روز به پیشگاه پروردگار، با تمامى اعمال و کردارشان عرضه مىشوند، و در دادگاه عدل او حضور مىیابند» (أُولئِکَ یُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ).
در این هنگام «شاهدان اعمال، گواهى مىدهند و مىگویند: اینها همان کسانى هستند که بر پروردگار بزرگ و مهربان و ولى نعمت خود دروغ بستند» (وَ یَقُولُ الأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذینَ کَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ).
سپس، با صداى رسا مىگویند: «لعنت خدا بر ستمگران باد» (أَلا لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظّالِمینَ).
در این که «شاهدان»، فرشتگان الهى هستند؟ یا مأموران ضبط اعمال؟ و یا پیامبران؟
مفسران احتمالاتى دادهاند، ولى با توجه به این که در آیات دیگر قرآن، پیامبران خدا به عنوان شاهدان اعمال معرفى شدهاند، ظاهر این است که، در اینجا نیز منظور همانها هستند، و یا مفهوم وسیعترى، که آنها و سایر شاهدان اعمال را در بر گیرد.
در سوره «نساء» آیه 41 مىخوانیم: فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّة بِشَهید وَ جِئْنا بِکَ عَلى هؤُلاءِ شَهیداً:«چگونه است حال آنها در آن روز، که براى هر امتى گواهى بر اعمالشان مىطلبیم، و تو را گواه آنها قرار مىدهیم».
و در مورد حضرت مسیح(علیهالسلام) در آیه 117 سوره «مائده» آمده است: وَ کُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهیداً ما دُمْتُ فیهِمْ: «من تا آن زمان که در میان پیروانم بودم بر اعمال آنها گواه بودم».
و نیز، در این که گوینده جمله «أَلا لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظّالِمینَ» خداوند است یا شاهدان بر اعمال؟ در میان مفسران گفتگو است، اما ظاهر آیه این است که، این سخن دنباله گفتار شاهدان است.
آیه بعد صفات این ظالمان را در ضمن سه جمله بیان مىکند:
نخست مىگوید: «آنها کسانى هستند که مردم را با انواع وسایل از راه خدا باز مىدارند» (الَّذینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ).
این کار، یا از طریق القاء شبهه، و یا از طریق تهدید، و گاهى تطمیع، و مانند آن، صورت مىگیرد که هدف همه آنها یکى است و آن باز داشتن از راه خدا است.
دیگر این که، آنها مخصوصاً «سعى دارند راه مستقیم الهى را کج و معوج نشان دهند» (وَ یَبْغُونَها عِوَجاً).
یعنى با انواع تحریفها، کم و زیاد کردن، تفسیر به رأى و مخفى ساختن حقایق، چنان مىکنند که این صراط مستقیم، به صورت اصلیش در نظرها جلوه گر نشود، تا مردم نتوانند از این راه بروند، و افراد حق طلب، جاده اصلى را پیدا نکنند.
و سوم این که، «آنها به قیامت و روز رستاخیز ایمان ندارند» (وَ هُمْ بِالآْخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ).
و عدم ایمانشان به معاد، سرچشمه سایر انحرافات و تبهکاریهاى آنان مىشود چرا که ایمان به آن دادگاه بزرگ، و عالم وسیع بعد از مرگ، روح و جان را تربیت مىکند.
جالب این که، تمام این مسائل در مفهوم «ظلم» جمع است زیرا مفهوم وسیع این کلمه، هر گونه انحراف و تغییر موضع واقعى «اشیاء»، «اعمال»، «صفات» و «عقاید» را شامل مىشود.
منبع:فارس