۰۱ آذر ۱۴۰۳ ۲۰ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۱ : ۲۰
براي روشن شدن اين بخش به چند مطلب باید توجه نمود
مطلب اول: بيش و كم رزق البته به معنای عام آن ميباشد. رزق به معناي عام ،هم در قرآن و هم در احاديث به كار رفته است. عمر انسان هم يك روزي و رزق محسوب ميشود. از طرف ديگر رازق فقط خداست. بیش و کم رزق هم فقط به دست خداست. پس بیش و کم ایّام عمر نیز فقط به دست خداست. خداوند در قرآن كريم ميفرمايد:
وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلى ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فيهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُون(1) ؛ و خدا بعضى از شما را در روزى بر بعضى ديگر برترى داده است. و [لى] كسانى كه فزونى يافتهاند، روزىِ خود را به بندگان خود نمىدهند تا در آن با هم مساوى باشند. آيا باز نعمت خدا را انكار مىكنند؟
حاصل آنكه خداوند بعضي را بر بعضي از جهت رزق، فضيلت بخشيده است.
مطلب دوم: خدا در قرآن می فرماید:
لَهُ مَقاليدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ (2)؛ كليدهاى آسمانها و زمين از آنِ اوست. براى هر كس كه بخواهد روزى را گشاده يا تنگ مىگرداند. اوست كه بر هر چيزى داناست.
در ذيل اين آيه نكاتي قابل توجه ميباشد.
نكته اول: لَهُ مَقاليدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ؛ مقاليد جمع مقلاح و به معناي كليدها ميباشد.(3) با توجه به لام در «له» انحصار مقاليد براي خداوند ميباشد. با اين بيان مشخص ميگردد كه کلید باب رزق فقط به دست خداست و اين همان توحيد رازقيّت است.
نكته دوم: «يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ»؛ يقدر در مقابل يبسط ميباشد و معناي آن، شخص را در تنگدستي قرار دادن(4) ميباشد. بسط و قَدر در رزق، یک واقعیت است كه نتیجة آن ثروتمندی و فقر ميباشد.
نكته سوم: فاعل«یشاء»، ضميري است كه به «مَن» برميگردد. یعنی خداوند بسط رزق می دهد برای هر کسی که آن کس بخواهد. بنابراین کلیدهای رزق به دست خداست (کلیدهای اصلی) امّا عامل آن خواست خود انسان است. یعنی کلیدهای فرعی به دست خود انسان است.
*مطلب سوم: قابض و باسط دو اسم از أسماء الهي است که اشاره به بیش و کم رزق دارد. در واقع خداوند فقط بسطِ رزق می دهد امّا اگر کسی بسطِ رزق را نخواهد، اسم القابض خداوند برای او، متجلّی می شود. پس خداوند فقط بسط دهنده است و قبض، همان عدمِ بسط است.
*مطلب چهارم: در قرآن، هیچ تلازمی بین کفر و ایمان با فقر و ثروتمندی نیست. زیرا هم کفّار فقیر و ثروتمند در قرآن آمده و هم مؤمنین ثروتمند و فقیر. بنابراین از نظر قرآن: داشتن مهم نیست. استفاده کردن مهم است
* مطلب پنجم: حکمت های قبض و بسط رزق، در آیات و روایات:
*حكمت اول: قبض و بسط روزی، به اندازة تلاش انسان هاست. خداوند تبارك و تعالي در قرآن ميفرمايد:
وَ مَنْ أَرَادَ الاَ ْخِرَةَ وَ سَعَى لهََا سَعْيَهَا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورًا؛(5) و هر كس خواهان آخرت است و نهايت كوشش را براى آن بكند و مؤمن باشد، آنانند كه تلاش آنها مورد حقشناسى واقع خواهد شد.
پس هر کس زیاد می خواهد باید بیشتر تلاش کند. البته، تلاش هم دو دسته است: 1ـ تلاش مادّی 2ـ تلاش معنوی
*حكمت دوم: حکمت ابتلاء و آزمایش؛ قبض و بسط روزی، به خاطر آزمودن آدمیان است. بنابراین اینکه در چه شرایطی باشیم مهمّ نیست بلکه در شرایط موجود چگونه عمل کنیم مهم است.
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين*الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون؛(6) و قطعاً شما را به چيزى از [قبيلِ] ترس و گرسنگى، و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مىآزماييم و مژده ده شكيبايان را * [همان] كسانى كه چون مصيبتى به آنان برسد، مىگويند: «ما از آنِ خدا هستيم، و به سوى او باز مىگرديم.
*حكمت سوم: تعامل انسان ها؛ خداوند براساس نیاز، مردم را به تعامل با یکدیگر وامی دارد بنابراین یکی را ثروتمند و دیگری را فقیر قرار می دهد تا فقیر برای به دست آوردن پول به سمت ثروتمند برود و ثروتمند برای استفاده از بازوی فقیر، به سمت او برود. یعنی هر یک از دارا و ندار به یکدیگر محتاجند.
أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نحَنُ قَسَمْنَا بَيْنهَ ُ مَّعِيشَته فىِ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيرٌ مِّمَّا يجْمَعُون؛(7) آيا آنانند كه رحمت پروردگارت را تقسيم مىكنند؟ ما [وسايل] معاشِ آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كردهايم، و برخى از آنان را از [نظر] درجات، بالاتر از بعضى [ديگر] قرار دادهايم تا بعضى از آنها بعضى [ديگر] را در خدمت گيرند، و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مىاندوزند بهتر است.
حاصل آنكه براساس حكمت اول، هر كس به دنبال رزق است بايد تلاش نمايد، آنچه بر اساس حكمت دوم، مهم ميباشد رفتار انسان است و بر اساس حكمت سوم تعامل براساس تفاوت در رزق است.
پی نوشت:
1 نحل/71.
2 شوري/12.
3 ابن منظور، لسان العرب، ج 3، ص 366.
4طريحي، مجمع البحرين، ج3، ص 448.
5 اسراء/19.
6 بقره/155 و 156.
7 زخرف/32.
*موسسه آل یاسین
منبع:حوزه