۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۰ : ۰۸
*ارتباط و کار امام با مردم
«.....رهبر و امام ما با آن قدرت الهی بزرگ و با عظمتش مردم را همیشه به حساب آورد و در روزهای اولی که امام از پاریس به تهران وارد شده بودند – یعنی در آن حساسترین لحظات این تاریخ، در آن لحظاتی که تمام نگرندگان جهانی، همهی ناظران سیاسی ایران را به عنوان کانون بزرگ حوادث قرن به حساب میآوردند و همه نگران بودند که در ایران چه خواهد شد و چه به وقوع خواهد پیوست – در آن لحظات حساس وقتی وارد شد از اولین لحظات رفت میان مردم . پیرمرد هشتاد ساله استراحت و خواب و آسایش خود را گذاشت به حساب مردم و در اختیار مردم. سیاستمداران آمدند گفتند به آقا بگویید اینقدر وقتش را صرف مردم نکند، صرف رفت و آمد نکند، صرف دید و بازدید مردم نکند، اجازه بدهد سیاستمداران، متفکران، هوشمندان بیایند بنشینند با آقا صحبت کنند در زمینهی مسائل بزرگ سیاسی، امام در جواب همهی اینها گفته من با سیاستمداران و مغزها و کله گندهها کاری ندارم من با مردم کار دارم، میآیند، بیایند توی مردم و او درست فهمید، او درست تشخیص داد و اگر قرار بود پای صحبت سیاستمداران بنشیند هنوز که هنوز است ما بایستی از مجلس شورای غیرملی نطق آقای بختیار را بشنویم. آمد با مردم روبرو شد، بین او و مردم حفاظ و حجابی نبود، صد بار هزار بار گفتند آقا جان شما در خطر است، گفت بگذارید در خطر باشد من اگر کشته هم بشوم برای این ملت نافع خواهد بود. بدون حفاظ،... در مقابل هزارها هزار مردم ایستاد با آنها صحبت کرد؛ زنها، مردها، کودکان آمدند بچهها را از بغلها گرفت بوسید، نوازش کرد، به مادرهایشان به پدرهایشان برگرداند، میان مردم آمد، با مردم کار خود و تلاش خود را ادامه داد، روی مردم حساب کرد و دیدید که پیروز شد....» (سخنرانی با عنوان اهمیت هوشیاری عمومی در مقابل توطئهها 1358/5/24 )
*نسبت ملت با امام
«....ملت با شخص امام ارتباطشان چند جور است واقعا، ارتباط عاشق و معشوق است، واقعا ملت عشق میورزند به امام. شاعری را من دیدم که در روزهای بیماری امام که تازه آمده بودند به تهران که خب در آن وهلهی اول یک لحظاتی امام در تلویزیون دیده شدند بعد دیگر ده، پانزده روز فاصله شد. این شاعر آن وقت در مسافرت بوده، ظاهرا همان دفعهی اول هم مثلا شاید چهرهی امام را، [زیاد] ندیده ده، پانزده روز چهرهی امام را که معمولا هر هفته یکبار دوبار در تلویزیون ظاهر شدند و برای عدهای صحبت کرده بودند و این را ارائه میدادند، این را ندیده بود، یک شعری یک قصیدهای گفته که واقعا دل سنگ را آب میکند که ای امام عزیز، ای امام بزرگوار من پانزده روز است که از تو چهرهای ندیدم، تو را ندیدم و یک قصیدهی عجیب است. خب ببینید شعر تبلور احساسات یک ملت است، شعر بیخودی نمیجوشد، وقتی یک شاعر یک شعر میگوید، در حقیقت یک اندیشه، یک فکر، یک احساس درجامعه جای میافتد آن وقت شاعر آن جامعه آن شعر را میگوید، قراردادی نیست طبیعی است. به تحمیل و به زور نمیشود یک اندیشه را داد به یک شاعری که این را بگو... و این در جامعه ما به صورت یک عرف است این احساس وجود دارد خب این رابطهی ما [است] بین مردم و امام این کیفیت، صمیمیت و رفاقت و دوستی ما بین مردم و دولت و دولتی که بر سر کار است و شورای انقلاب، این ارتباطات از اختصاصات این انقلاب است و آن هم موضعگیریهایش در مقابل دشمنان خارجی. لذاست که این انقلاب شما امید ایجاد کرده واقعا امید ایجاد کرده یعنی واقعا دریچهای باز شده. خب لذا شرق و غرب در مقابل این انقلاب ایستادهاند دارند کارشکنی میکنند، مقابله میکنند، معارضه میکنند. خدا هم کمک میکند.....» (سخنرانی در سمینار انقلاب فرهنگی در کانون توحید با عنوان عملزدگی 1359/2/9)
*ایمان امام به تودهی مردم و نقش روحانیت
امام میخواهد پایهای برای این حکومت گذاشته بشود که دیگر این کارهای کوچک و جزئی به عنوان یک گره و به عنوان یک مشکل درنیاید و این فقط به این است که مسئولان، وزیران، نخستوزیر، معاونان، سطوح بالای دولتی از این معیارها برخوردار باشند. این معیارها چیست؟ ایمان به اسلام، ایمان به انقلاب، ایمان به کرامت و ارزش این تودهی عظیم ملت، برای این ملت حساب باز کردن. نگویند که این تودهی مردم و عوام مردم در جنب قشر روشنفکر و تحصیلکرده ارزشی ندارند، نه، این غلط است، این برخلاف مبنای انقلاب ماست و لذا میبینید که امام روی همین تودهی مردم تکیه میکنند. یک روزی بعد از یک سخنرانی که امام مبالغی صحبت کرده بودند، ما خدمتشان شرفیاب شدیم. حقیقت این است که آدم نگران است از اینکه امام زیاد و بلند و با شور و هیجان صحبت کنند. ایشان از یک بیماری قلبی تازه برخاستند و آدم نگران میشود، طبیعی است، همه، هر کسی توجه پیدا کند نگران میشود. خدمتشان عرض کردیم که خوب است شما یک قدری این سخنرانیها، این صحبتها را کم کنید. لااقل اگر قرار است صحبت بفرمایید، طولانی صحبت نکنید، یک ربع ساعت مثلا نه سه ربع ساعت و یک ساعت که گاهی دیده شده در همین اواخر، ایشان فرمودند که من آرام صحبت میکنم. بعد فرمودند وقتی که عدهای از همین مردم، از همین عامهی مردم این جا میآیند، من نمیتوانم نروم و برایشان صحبت نکنم. این ایمان به تودهی مردم است و بدانید که اگر این ایمان به تودهی مردم نبود این انقلاب حالا حالاها پیروز نشده بود. به دلیل اینکه این مملکت سابقهی انقلاب زیاد داشته، مبارزه و جنبش در این مملکت زیاد شده. در تمام این جنبشها آنچه متکی به مردم بود، پیروز شد. آنچه متکی به یک قشر خاص بود، سرکوب شد و انقلاب خود ما تا آن وقتی که دقیقا به سطح تودهی مردم کشیده نشده بود، یک انقلاب ناپایدار و متزلزل بود و معلوم نبود که بشود پیروز بشود. دستگاه جبار سرکوب میکرد و هنر روحانیت که امام این همه روی روحانیت تاکید میکنند این است که روحانیت توانست و میتوانست انقلاب را به زوایا و اعماق جامعه بکشاند. این حکیم بزرگ که من تعبیر حکمت را برای امام شایستهترین میدانم «ولقد آتینا لقمان الحکمة»(1) آن حکمت الهی به معنای واقعی کلمه در این مرد بزرگ و استثنایی وجود دارد، خوب میداند که چه میگوید و میفهمد که چرا میگوید؛ این همه تاکید امام روی روحانیت به خاطر این است.
سخنرانی با عنوان مسألهی امامت و پیشوایی( نیمه شعبان)( 1359/4/12)