۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۳ : ۲۳
قبلًا عرض کردم، کتابی است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفی.
این داستان زعفر جنّی و داستان عروسی قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است. حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال میکردم در آن یکی دو تا از این حرف هاست. بعد که این کتاب را- که به فارسی هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است- [خواندم دیدم از این داستان ها زیاد است.] ملا حسین کاشفی مردی است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بی انصاف مرد باسوادی هم بوده است، کتاب هایی هم دارد، صاحب انوار سهیلی [است] که خیلی عبارت پردازی کرده و میگویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال مرد باسوادی بوده است.تاریخش را که انسان میخواند، اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب در تشیع. (میگویند شوهر خواهر عبدالرحمن جامی یا باجناق او بود.)
این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت میکرد. کتابی نوشته است به فارسی. اولین کتابی که در مرثیه به فارسی نوشته شده همین کتاب روضة الشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است، چون وفات کاشفی در 910، اوایل قرن دهم، بوده است و این کتاب یا در اواخر قرن نهم هجری نوشته شده است یا در اوایل قرن دهم. قبل از این کتاب مردم به منابع اصلی مراجعه میکردند.
شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. [در] تواریخ اهل تسنن، طبری نوشته است، ابن اثیر نوشته است، یعقوبی نوشته است، ابن عساکر نوشته است، خوارزمی نوشته است. من نمیدانم این بی انصاف چه کرده است! من وقتی این کتاب را خواندم، دیدم حتی اسم ها جعلی است؛ یعنی در میان اصحاب امام حسین اسم هایی را می آورد که اصلًا چنین آدم هایی وجود نداشته اند؛ در میان دشمن ها اسم هایی میبرد که همه جعلی است؛ داستان ها را به شکل افسانه در آورده است. چون این کتاب اولین کتابی بود که به زبان فارسی نوشته شد، [مرثیه خوان ها] که اغلب بی سواد بودند و به کتاب های عربی مراجعه نمیکردند، همین کتاب را میگرفتند و در مجالس از رو میخواندند. این است که امروز مجلس عزاداری امام حسین را ما «روضه خوانی» میگوییم. در زمان امام حسین روضه خوانی نمیگفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانی نمیگفتند، در زمان امام حسن عسکری هم روضه خوانی نمیگفتند، بعد در زمان سید مرتضی هم روضه خوانی نمیگفتند، در زمان خواجه نصیرالدین طوسی هم روضه خوانی نمیگفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضه خوانی». روضه خوانی یعنی خواندن کتاب روضة الشّهداء، همان کتاب دروغ. از وقتی که این کتاب در دست و بال ها افتاد، دیگر کسی تاریخ واقعی امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازی، روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنی روضة الشهداء خوان، یعنی افسانه ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.