۰۱ آذر ۱۴۰۳ ۲۰ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۱ : ۲۳
توجه به شأن و جایگاه اهلبیت(ع) به عنوان بزرگوارانی که دارای بالاترین درجات امامت و ولایت هستند بسیار اهمیت دارد تا جایی که کوچکترین برداشت ناصحیح از رفتار و گفتار این بزرگواران میتواند امامت ایشان را تحتالشعاع قرار دهد و به دنبال آن تبعات منفی دیگر را در معارف شیعیان نسبت به جایگاه ائمه(ع) داشته باشد.
حجم بالای تحریفات تاریخ اهلبیت(ع) از یک سو و میزان بالای احادیث جعلی نسبت به ایشان از سوی دیگر و نیز کمکاری در باب نشر فضایل و مناقب و معرفی چهره قرآنی این بزرگواران، عواملی هستند که بر رویکردهای منفی و سخیف نسبت به اهلبیت(ع) دامن زده است تا جایی که با کوچکترین شبهه نسبت به جایگاه ائمه(ع) جامعه دینیمان دچار تلاطم اعتقادی میشود.
از جمله ماجراهایی که در تاریخ اسلام امامت اهلبیت(ع) را تحتالشعاع قرار داده، نسبت دادن «بیمار مصلحتی کربلا» به امام سجاد(ع) است. یعنی هرگاه صحبت از معارف عاشورایی و معرفی برترین اصحاب امام حسین(ع) میشود، اولین چیزی که درباره امام سجاد(ع) گفته میشود، موضوع «بیمار مصلحتی کربلا»ست و این بزرگترین اجحافی است که میتواند در حق یک امام معصوم صورت گیرد. این در حالی است که خداوند متعال در قرآن اهلبیت(ع) را «اولیالامر» یعنی کسانی که «صاحبان امرِ الهی» هستند و تمام مقدرات و امورات عالم و آدم را به اذنالله رقم میزنند، معرفی میکند.
از سوی دیگر امام هادی در دعایی مثل زیارت جامعه کبیره آنچنان معارفی را به اهلبیت(ع) نسبت میدهد که عقلها را مدهوش و امیدها را برای دستیابی به آن مقامات ناامید میکند. به عنوان نمونه در فرازهایی از این زیارت شریف میخوانیم:
«اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ وَمُخْتَلَفَ الْمَلاَّئِکَةِ وَمَهْبِطَ الْوَحْیِ وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَخُزّانَ الْعِلْمِ وَمُنْتَهَی الْحِلْمِ وَاُصُولَ الْکَرَمِ وَقادَةَ الأمم؛ سلام بر شما ای خاندان نبوت و جایگاه رسالت و مرکز رفت و آمد فرشتگان و جای فرود آمدن وحی (الهی) و معدن رحمت (حق) و گنجینه داران دانش و سرحد نهائی بردباری و اصول و اساس کرم و بزرگواری و پیشوایان ملتها» و نیز در ادامه میخوانیم: «وَاَشْهَدُ اَنَّکُمُ الاْئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْمَهْدِیُّونَ الْمَعْصُومُونَ، الْمُکَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقوُنَ الصّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ الْمُطیعُونَ لِلّهِ؛ و گواهی دهم که شمائید پیشوایان راهبر راه یافته معصوم، گرامی مقرب پرهیزکار راستگوی زبده فرمانبرداران خدا»
حال سؤال اینجاست که با وجود این همه مقاماتی که امامان(ع) دارند، چرا در بررسی نقش امام سجاد(ع) در قیام امام حسین(ع) و بعد از ماجرای عاشورا این معارف زیر سایه جمله «بیمار مصلحتی کربلا» قرار بگیرد؟ بنابراین باید به گونهای ماجرای امام سجاد(ع) را مورد بررسی قرار دهیم که ایشان را «امام عالم و آدم» بعد از شهادت امام حسین(ع) معرفی کنیم که تمام امورات و برنامههای عالم به اذنالله توسط ایشان رقم میخورد و سایر شیعیان بزرگوار مانند زینب(س) را شاگردان مکتب آن امام بزرگوار معرفی کنیم.
اینگونه نسبت دادنها به امام سجاد(ع) هم اگر صحیح باشد باید گفت حداقل مفهومی که میتوانیم در ماجرای عاشورا به ایشان نسبت دهیم، به تعبیر احادیث، «امام صامت» است. به این صورت که در احادیث اهل عترت(ع) آمده است هرگاه دو امام در یک زمان بودند، یکی «امام صامت» یعنی امامی که سکوت کرده است خواهد بود. واسطى از رضا(ع) پرسید « آیا دو امام (در یک زمان) خواهند بود؟ فرمود نه، جز این که یکى از آن دو صامت و ساکت باشد» (اصول کافى جلد 2، صفحه 105)
بنابراین این نکته را باید توجه داشته باشیم که در مواجهه با اهلبیت(ع) همواره باید عالیترین مفاهیم را مدنظر داشته باشیم و یک موضوع کوچک را آنچنان بزرگ نکنیم که سایه بر معارف والای اهل عترت(ع) بیاندازد هرچند آن موضوع حاشیهای صحیح باشد.