۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۳ : ۰۶
متن خطبه های نماز جمعه این هفته هامبورگ به این شرح است:
از آنجا که ایمان به خدا و سایر گزاره های دینی نقش بسیار مهمی در حیات دینی دارند، مناسب است آنچه که باعث تقویت و تضعیف حیات دینی انسان می شود، مورد تبیین قرار گرفته و مرز هر کدام مشخص گردد.
عوامل تقویت حیات دینی
روشن و واضح است که «ایمان» حقیقتی است که شرط دینداری انسان متدین شمرده شده است. لذا ایمان به خدا، پیامبران، فرشتگان و کتابهای آسمانی، معاد و غیب، نمونه ها و مصادیقی است که هر فرد مؤمنی حتی پیامبر اکرم(ص) که از بالاترین مرتبه ایمان برخوردار است، باید به آنها ایمان آورد. چرا که خدای تعالی در قرآن کریم می فرماید: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصير؛ پيامبر، به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده، ايمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، كاملًا مؤمن مىباشد.) و همه مؤمنان (نيز)، به خدا و فرشتگان او و كتابها و فرستادگانش، ايمان آوردهاند؛ (و مىگويند:) ما در ميان هيچ يك از پيامبران او، فرق نمىگذاريم (و به همه ايمان داريم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داريم)؛ و بازگشت (ما) به سوى توست».[1]
* عوامل تحقق و تقویت ایمان در زندگی
بر این اساس و مطابق معارف قرآن کریم و نیز سخنانی که از حضرات معصومین(علیهم السلام) به ما رسیده است، اهمیت ایمان به اندازه ای است که در همۀ مراحل زندگی به عوامل تحقق و تقویت ایمان به شکل مفصلی اشاره شده است. به همین جهت به پاره ای از آن موارد اختصاراً پرداخته می شود:
الف ـ ذکر و یاد خدا
یکی از عوامل مهمی که برای تقویت ایمان مفید و مؤثر است ذکر و یاد خداست؛ چرا که قرآن کریم در این خصوص می فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ؛ مؤمنان، تنها كسانى هستند كه هر گاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان مي گردد».[2] و در جای دیگری از این کتاب نورانی آمده است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيراً؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خدا را بسيار ياد كنيد».[3] و نیز خدای تعالی در آیۀ شریفه دیگری فرموده است: «وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثيراً؛ و خدا را بسيار ياد مى كنند».[4]
آثار یاد خداوند در زندگی
1ـ بدست آوردن آرامش
ذکر، آن توجّه قدسی و معنوی نفس است به خدای تعالی، که آثار مهمی بر آن مترتب است مانند: «آرامش» «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دلها آرامش مىيابد».[5]
لذا بدون تردید اگر مؤمن در هر حالی، به یاد خداوند باشد تلاش می کند از گناه دوری گزیند. به همین جهت پیامبر اکرم(ص) به حضرت علی(ع) می فرمایند: «يا عَليُّ: ثَلاثٌ لا تُطيقُها هَذِهِ الأُمَّةُ: المُواساةُ لِلأَخِ في مالِهِ، وَإِنصافُ النَّاسِ مِن نَفسِهِ، وَذِكرُ اللّهِ عَلى كُلِّ حال؛ سه چیز است که (هیچ یک از افراد این امت) توان آن را ندارند: 1ـ مواسات و برابری با برادر مؤمن در مال. 2ـ و انصاف ورزيدنش با مردم، 3ـ و به ياد خداوند بودن در همه حال».[6] لذا آن حضرت در ادامۀ همین بیان نورانی فرموده است: «وَلَكِن إِذا وَرَدَ عَلى ما يَحرُمُ عَلَيهِ خافَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ عِندهُ وَتَرَكَه؛ (مراد از ذکر اين است) كه هر گاه سراغ چيز حرامى رفت، از خداوند عز و جل بترسد و آن را رها كند».[7]
ذکر حقیقی عامل قرب الهی است
بر این اساس ذکر حقیقی عامل قرب الهی است، و باعث کنترل و مراقب انسان از نفس چموش و سرکش خود می شود. چرا که مطابق معارف نورانی قرآن کریم این مهم در اثر توجه و یاد خداوند در دل انسان پدید خواهد آمد: «وَ اذْكُرْ رَبَّكَ في نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلين إِنَّ الَّذينَ عِنْدَ رَبِّكَ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُون؛ پروردگارت را در دل خود، از روى تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، ياد كن؛ و از غافلان مباش! آنها كه در مقام قرب نزد پروردگار تو هستند، هيچ گاه از عبادتش تكبر نمىورزند، و او را تسبيح مىگويند، و برايش سجده مىكنند».[8]
اگر در جامعۀ ایمانی، یاد خدا طنین انداز شود معنویت در جامعه نهادینه خواهد شد
بدین جهت یکی از نکات مهمی که می بایست به آن توجه ویژه ای شود این است که اگر در جامعۀ ایمانی، یاد خدا طنین انداز شود و همه مراقب حفظ و جایگاه این نام و یاد آن باشند، معنویت در جامعه نهادینه خواهد شد و افراد جامعه از آسیب ها و خطرات اجتماعی حفظ خواهند شد و لذا همین اشاره نمودن به آثار ذکر و یاد خدا جایگاه آن را روشن تر مینماید.
2ـ دوری از گناه
انسان در اثر آرامش و توان روحی که با یاد خداوند متعال به دست می آورد، احساس پناهگاهی قوی و محکم به دست خواهد آورد به گونه ای که منشأ تمامی قدرتها را از او می داند. و در نظر فردی که از چنین احساس روحی نسبت به خدای تعالی برخوردار است، هیچ چیز و هیچ کس در برابر قدرت غیرمتناهی قادر متعال نمی تواند خود نمایی کند. بنابراین زندگی با داشتن چنین قدرت روحی هیچگاه تنگ و سخت، و بی معنی نخواهد بود؛ بلکه گشاده، آسان و جاودانه و معنادار خواهد بود.
از این رو چنین نگاهی به ذات اقدس ربوبی باعث «دوری از گناه» که اثر دیگر ذکر الهی است می شود: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ؛ و نماز را برپا دار، كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازمىدارد، و ياد خدا بزرگتر است».[9] و همچنین باعث نورانیت و بصیرت باطنی و درونی انسان می شود. چه اینکه پیامبر اکرم(ص) در این خصوص فرموده اند: «بِذِكرِ اللّهِ تَحيَا القُلوبُ، و بِنِسيانِهِ مَوتُها؛ با ياد خدا، دلها زندهاند، و با فراموش كردن او مى ميرند».[10] امیرالمؤمنین(ع) نیز در بیانی نورانی در این باره می فرمایند: «مُداوَمَةُ الذِّكرِ قوتُ الأَرواحِ و مِفتاحُ الصَّلاح؛ دوام ذكر، خوراك جانها و كليد درستى است».[11] لذا خوشا به حال افرادی که نظر الهی را با یاد او جلب نمایند، ـ چرا که خود خدای تعالی به کسانی که به یادش باشند وعده داده است که آنان را یاد خواهد کرد «فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُم؛ پس به ياد من باشيد، تا به ياد شما باشم!».[12]ـ و از هر نوع نفاق رهائی یابند، ـ زیرا رسول خدا(ص) در مورد کسی دائماً به یاد و نام خداست می فرماید: «مَن أكثَرَ مِن ذِكرِ اللّهِ فقد بَرِئَ مِنَ النِّفاق؛ هر كه خدا را بسيار ياد كند، از نفاق به دور مى ماند».[13] ـ و در نتیجه شرح صدر را برای خود به ارمغان آورند. «الذِّكرُ يَشرَحُ الصَّدرَ؛ ياد خدا، سينه را گشاده مىكند».[14]
ب ـ تلاوت قرآن و مأنوس بودن با آن؛ یکی دیگر از عوامل ایمان
با توجه به این که یکی دیگر از عوامل ایمان «تلاوت قرآن» است، در قرآن و کلام معصومین نیز به این مهم توجه شده است؛ لذا خدای تعالی در این خصوص می فرماید: «إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إيماناً؛ هنگامى كه آيات او بر آنها خوانده مى شود، ايمانشان فزونتر مى گردد».[15] حضرت علی(ع) نیز در وصف مؤمنان و پرهیزکاران فرموده اند: «تَالِينَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهَا تَرْتِيلًا يُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ يَسْتَثِيرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ فَإِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَشْوِيقٌ رَكَنُوا إِلَيْهَا طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَيْهَا شَوْقاً وَ ظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ وَ إِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَخْوِيفٌ أَصْغَوْا إِلَيْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِيرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِيقَهَا فِي أُصُولِ آذَانِهِم؛ قرآن را جزء جزء و با تفكّر و انديشه مى خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروى درد خود را مى يابند. وقتى به آيه اى برسند كه تشويقى در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روى آورند، و با جان پر شوق در آن خيره شوند، و گمان مى برند كه نعمت هاى بهشت برابر ديدگانشان قرار دارد، و هر گاه به آيه اى مى رسند كه ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن مى سپارند، و گويا صداى بر هم خوردن شعله هاى آتش، در گوششان طنين افكن است».[16]
قرآن معجزه ای الهی برای هدایت انسان در تمامی زمان ها
قرآن اساس حکمت و معرفت به حقائق عالم هستی است، و کتاب حکیمی است که سرشار از معارف ناب برای هدایت انسان در مسیر کمال می باشد. امروزه نیز همچون گذشته معجزه ای الهی برای تربیت و سوق دادن بشریت در مسیر رشد و کمال است. بلکه می توان گفت با پیشرفت علوم مربوط به انسان، درجات و مراتب اعجازش روز به روز آشکارتر می گردد. چراکه زبان قرآن زبان فطرت و عقل است، و برای هر عصر و زمانی می تواند حجت و برهان و ضامن هدایت و نجات بشر باشد.
آثار انس با قرآن
آثار انس با قرآن بسیار زیاد و فوق حد تصور است، لکن برای تبیین جایگاه و فضیلت آن می توان به این امور اشاره داشت:
1ـ باروری ایمان: که حضرت علی(ع) در بیانی نورانی در این خصوص می فرمایند: «لِقَاحُ الْإِيمَانِ تِلَاوَةُ الْقُرْآن؛ تلاوت قرآن، ايمان را بارور مىكند».[17]
2ـ زدودن زنگار از قلب: پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «إنَّ هذِهِ القُلُوبَ تَصدَأُ كَما يَصدَأُ الحَديدُ؛ قيلَ: فَما جِلاءُها قالَ: ذِكرُ المَوتِ و تِلاوَةُ القُرآن؛ دل همچون آهن، زنگار مىگيرد! سؤال شد: صيقل يافتن آن به چيست؟ فرمود: ياد مرگ و تلاوت قرآن».[18]
3ـ نورانی شدن خانه ها: زیرا حضرت ختمی مرتبت(ص) در تبیین این آن می فرمایند: «نَوِّرُوا بُيُوتَكُمْ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ لَا تَتَّخِذُوهَا قُبُوراً كَمَا فَعَلَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصَارَى صَلَّوْا فِي الْكَنَائِسِ وَ الْبِيَعِ وَ عَطَّلُوا بُيُوتَهُمْ فَإِنَّ الْبَيْتَ إِذَا كَثُرَ فِيهِ تِلَاوَةُ الْقُرْآنِ كَثُرَ خَيْرُهُ وَ اتَّسَعَ أَهْلُهُ وَ أَضَاءَ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تُضِيءُ نُجُومُ السَّمَاءِ لِأَهْلِ الدُّنْيَا؛ خانههاتان را به تلاوت قرآن، نور بخشيد و آنها را مقبره نكنيد، همانند يهوديان و مسيحيان كه در كنيسهها و ديرها نماز مى گزارند و خانه هاشان را وا مى نهند؛ زيرا هر گاه در خانهاى بسيار قرآن تلاوت شود، خيرش فراوان مى گردد و ساكنانش از گشايش بهره مى يابند و براى آسمانيان، نور مى پراكنند، همان گونه كه ستارگان آسمان به ساكنان دنيا نور مى بخشند».[19]
4ـ کفاره گناهان: چرا که رسول گرامی اسلام(ص) در این باره فرموده اند: «يَا سَلْمَانُ عَلَيكَ بِقِراءَةِ القُرآنِ؛ فَإِنَّ قِراءَتَهُ كَفّارَةٌ لِلذُّنوبِ، وسِترَةٌ مِنَ النّارِ، وأمانٌ مِنَ العَذاب؛ ای سلمان بر تو باد قرائت قرآن؛ زيرا قرائت آن، كفّارهاى براى گناهان و پردهاى در برابر آتش دوزخ، و مايه ايمنى از عذاب است».[20]
5ـ مهمتر از همه قرار گرفتن در «مدارج نور نبوت» می باشد: که نبی مکرم(ص) در بیانی شگرف در این خصوص می فرماید: «مَن قَرَأَ القرآنَ فَقدِ استُدرِجَ النُّبوَّةُ مِن جَنبَيهِ، غيرَ أ نّهُ لا يُوحى إلَيه؛هر كس قرآن بخواند، نبوّت، ميان دو پهلويش گنجانده مىشود؛ ولى به او وحى نمىشود».[21]
یکی از موضوعات مهم در خصوص تلاوت این کتاب نورانی آنست که آداب تلاوت را چه ظاهری و چه باطنی درست شناخته، و رعایت نماییم. تا از آثار و برکات انس با قرآن بهره مند شویم. لذا بدون شک انس عمیق با قرآن بر ثبات و تقویت ایمان مؤمنان تأثیر شگرفی خواهد داشت
پی نوشت:
[1]. البقرة/285.
[2]. الانفال/2.
[3]. الاحزاب/41.
[4]. الشعراء/227.
[5]. الرعد/28.
[6]. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، ج4، ص358، ح5762، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چ دوم، 1413ق.
[7]. همان.
[8]. الأعراف/205ـ206.
[9]. العنکبوت/45.
[10]. ورام بن أبي فراس، مسعود بن عيسى، تنبيه الخواطر و نزهة النواظر(مجموعه ورام)، ج2، 120، قم، مكتبه فقیه، چ اول، 1410ق.
[11]. تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم، ص709، ح121، قم، دار الكتاب الإسلامي، چ دوم، 1410ق.
[12]. البقرة/152.
[13]. الطبرانى، سليمان بن أحمد، المعجم الأوسط، ج7، ص86، ح6931، تحقيق: طارق بن عوض اللّه، بی جا، دار الحرمين للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق.
[14]. تميمى آمدى، همان، ص48، ح885.
[15]. الانفال/2.
[16]. نهج البلاغة، الخطبة/192.
[17]. تميمى آمدى، همان، ص572، ح24.
[18]. البیهقي، أحمد بن حسین، شعب الإيمان، ص691، تحقيق محمد السعيد بسيوني زغلول، بیروت، دار الكتب العلمية، چ الأولى، 1410ق. و قطب الدين راوندى، سعيد بن هبة الله، الدعوات (سلوة الحزين)، ص237، ح662، قم، انتشارات مدرسه امام مهدى(عج)، چ اول، 1407ق.
[19]. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، ج2، ص610، ح1، تهران، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، 1407ق.
[20]. شعيري، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص39، نجف، مطبعة حيدرية، چ اول، بى تا.
.[21]. الحاكم النيسابورى، المستدرك على الصحيحين، ج1، ص738، ح20208، تحقيق يوسف عبد الرحمان المرعشلى، بيروت، دار المعرفة. و شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، ج6، ص191، ح7704، قم، مؤسسة آل البيت(ع)، چ اول، 1409ق، نحوه.
منبع:حوزه