۰۹ آذر ۱۴۰۳ ۲۸ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۰ : ۰۲
محمود کسبی در ابتدای این نشست گفت: ما در انجمن شعر آیینی حوزه هنری هم شعرهای آیینی قدیمی را بررسی میکنیم و هم اشعار جدید را. به علاوه راجع به ماهیت شعر آیینی و شعر شیعی صحبت خواهیم کرد. یعنی آن شعری که بعد از انقلاب شاهد رشد آن بودهایم.
علی انسانی هم از برپاکنندگان انجمن شعر آیینی حوزه هنری تشکر کرد و گفت: ترجیح میدهم در جلسه اول به همین بسنده کنم.
در ادامه میرشکاک گفت: شعر آیینی، ادب آیینی و هنر آیینی سه مقولهای هستند که از حیث باطن در نسبتاند و در ظاهر متفاوتاند. ظاهر هنر دینی هم باید دینی باشد و نمیشود که فقط باطنش آیینی باشد. اما فقط شعر آیینی در ظاهر تفاوتی با شعر غیرآیینی ندارد. مثلاً قصیده چه در مدح سلطان محمود یا فتحعلی شاه باشد، ظاهرش هیچ فرقی با قصیدهای که در مدح مولاعلی (ع) باشد، ندارد. بنابراین شاعر آیینی باید در درجه اول حواسش باشد که ادب آیینی را از اهل آیین بگیرد و ظاهر شعر را از اهل ادب، حتی اگر اهل دین و آیین نباشند.
وی افزود: اگر مسئولیتی در این کشور داشتم، نمیگذاشتم کسی که یک بیت آیینی گفته هیچ مشکلی داشته باشد، اما فراموش نکنیم که شعر آیینی مقدمه است و اصلش برای آن دنیاست. به قول شهریار باید بر شعر شما مهر قبولی بزنند. بنابراین اولین درخواستم از شعرای آیینی این است که مطالعهشان را بیشتر کنند. شاعر معمولی مضمون شعرش نیازی به تحقیق و خدمت اکابر رسیدن ندارد، چون سوژهاش سوژه دنیوی است و اصولاً چنین سوژهای از کف هستی بالاتر نمیرود.
این شاعر گفت: وقتی سروش هنوز اینجا بود و به سر و کله هم میکوفتیم، یک بار یکی از شاگردانش به مجله سوره آمده بود تا مناظره و بحث کنیم. داشتیم حرف میزدیم که مرحوم محمد آقاسی آمد. گفتم ممد بیا! ممد هم با آن ظاهر و ریش و موی انبوه آمد. آن بنده خدا فکر کرد آقاسی را صدا زدهام که بزندش. به او گفتم نگران نباش من خودم دعواییام. آن روزها که درباره مسائل نبوت و امامت بحث میکردیم، سروش به قول قدما تازه داشت نیلبکش را به صدا در میآورد و بعد از مدتی بود که الحمدلله الحادش صریح شد. آن شاگرد سروش اصرار داشت که ما مبانی مشترک داریم و من میگفتم که خیر چنین چیزی نیست. خلاصه اینکه وسط بحث به آن شاگرد دکتر سروش گفتم به نظر شما پیامبر (ص) کی درگذشت؟ او گفت نمیدانم فکر کنم 63 ساله بوده که درگذشته است. به آقاسی گفتم: ممد! پیامبر کی مرده است؟
میرشکاک ادامه داد: آقاسی اول جا خورد و به من گفت: چه میگویی درویش؟ مگر پیغمبر (ص) مرده است؟ و لا تحسبنالذین قتلوا فی سبیلالله امواتا.... آن شاگرد دکتر سروش که دید آقاسی چنین چیزی گفت، حساب کار دستش آمد. بلند شد و گفت: آقا خداحافظ شما! یک بار آقاسی برای امام زمان (عج) قصیدهای گفته بود. از حوزه هنری که بیرون آمدیم، آن را خواند. به آقاسی گفتم مزخرف بود. سعی کن برای حضرت حق قصیده بگویی که شایسته معصومین بشود.
مولف کتاب «دیپلماتنامه» گفت: کمترین چیزی که به شاعران آیینی سفارش میکنم بخوانید، مفاتیحالجنان است. آن هم نه به این خاطر که بخوانید که حال کنید. بلکه برای اینکه یاد بگیرید. ببینید در دعاهای مفاتیح چه تعابیری به کار رفته است و شما را به خدا دست از سر این دعای کمیل بردارید. سعی کنیم بیندیشیم و در سطح نلغزیم. عدهای حرف از تکنیک و ایماژ و ... حرف میزنند. من نمیگویم ایماژ نداشته باشید، اما ایماژ، شعر آیینی نمیسازد. خار بوته کوچک سریع آتش میگیرد، ولی سریع میسوزد. بنابراین کنده لازم است که اگر شب تا صبح هم دود کند، درست میسوزد.
وی در ادامه درباره برخی اشعار که آیینی خوانده میشوند، گفت: اینها اشتغال به لفظ هستند. این شعرها سخنوریاند و با پادشاهان آسمان کاری ندارند. سئوال بود که چرا شعر فلان شاعر که از شعر شهریار بسیار منظمتر و حرفهایتر است، از طرف آسمانیها استقبال نشد. جواب این بود که دل شهریار سوخته بود که «علی ای همای رحمت» را سرود. برای دل است که باید اتفاقی بیفتد. اما شاعر باید هر شب مشق شبش را داشته باشد و نیم ساعت با قلم بازی کند.
منبع: مهر
211001