۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۰ : ۰۷
اعتقاد به وجود و ظهور امام مهدی (عج)، از جمله اعتقادات اسلامی و شیعی است و همچون سایر اجزای این اعتقادات، لوازم تربیتی معینی بر آن مترتب است. بر این اساس، مهدویّت، تنها مسأله ای اعتقادی نیست، بلکه از بعد تربیتی نیز برخوردار است. هنگامی که ما مشخص می کنیم بر اساس متون روایی، اعتقاد به وجود و ظهور حضرت مهدی (عج)، ضروری است، مجموعه ای دانشی را برای افراد فراهم نموده ایم. اما هنگامی که این مجموعه دانشی، به همراه خود، تحولات هیجانی، عاطفی و عملی معینی را ایجاد می کند که ضمن آن، افراد می کوشند خود را برای یاوری امام مهدی (عج) مهیا سازند، چهره تربیتی مهدویّت آشکار می شود.
با این توضیح، مقصود از آسیب شناسی، بازشناسی موارد سوءبرداشت یا سوءعملکرد در جریان تربیتی مهدویّت است. به تعبیر دیگر: در تربیت دینی، آدمی با فهمی که از دین کسب می کند، به عمل روی می آورد و زمینه تحقق برداشت های خود را هموار می کند. در این مسیر افق کوتاه دید آدمی، بدفهمی ها را در دامن می پرورد و دامنه محدود همّت او، بدکرداری ها را در پی می آورد. از این رو، آسیب شناسی تربیتی مهدویّت، تلاشی برای بازشناسی این گونه لغزش های فکری و عملی در جریان تحقق بخشیدن به بعد تربیتی مهدویّت است.
در چارچوب مبنایی، آسیب شناسی تربیت دینی، در هفت محور تنظیم می شود.
محور اول – آسیب ها : حصاربندی و حصارشکنی؛ سلامت: مرزشناسی
اشاره: در این محور، آسیب های تربیت دینی، در دو سوی متقابل، حصاربندی و حصارشکنی نامیده شده اند. در حصاربندی، نظر بر این است که خط مشی اساسی برای تربیت دینی افراد، دور نگاه داشتن آنان از بدی و نادرستی است. این شیوهی قرنطینه سازی، خود، یکی از منشأهای آسیب زاست؛ زیرا با مانع شدن آنان از مواجهه با بدی و نادرستی، توان مقاومت را در آنان تحلیل می برد. قرنطینه سازی، تنها به صورت موقت و در برخی از مراحل اولیه تربیت رواست، اما تبدیل آن به خط مشی اساسی تربیت، در حکم مبدّل ساختن آن به یکی از عوامل آسیب زایی است. از سوی دیگر، حصارشکنی و قرار دادن افراد در معرض مواجهه با جریان های مختلف فکری و عملی، بدون فراهم آوردن قدرت تحلیل و مقاومت در آنان نیز منشأ آسیب زایی است. حالت سلامت در تربیت دینی، مرزشناسی است. مرزشناسی چون یکی از عوامل راهبردی در تربیت دینی است، حاکی از آن است که باید در جریان طبیعی زندگی، در مواجهه با بدی ها و نادرستی ها، توانایی تبیین و تفکیک میان خوبی و بدی یا درستی و نادرستی را به صورت مدلّل در افراد فراهم آورد و به این ترتیب، زمینه مهار گرایش های آنان به بدی و نادرستی را مهیا کرد. مرزشناسی با تقوای حضور ملازم است، نه با تقوای پرهیز و مصونیت در متن موقعیت را جستجو می کند، نه مصونیت در قرنطینه را.
با توجه به چارچوب کلی آسیب و سلامت در این محور، به بررسی آن در مورد خاص مهدویّت خواهیم پرداخت. بر این اساس، بهره وری از مهدویّت در امر تربیت، در دو صورت آسی بزا خواهد بود. هنگامی که فهم ما از این اصل اعتقادی و عمل ما در پرتو آن، به صورت حصاربندی جلوه گر شود و هنگامی که موضع ما در قبال آن به حصارشکنی منجر شود.
در شکل نخست از آسیب زایی، تصور و برداشتی ایستا از مهدویّت و انتظار مهدی (عج) وجود دارد. به این معنا که دو صف حق و باطل، هر یک با پیروان خود، برقرارند تا زمانی که ظهور رخ دهد و باطل مضمحل شود. در این فاصله، پیروان حق باید بریده و برکنار از پیروان باطل، «انتظار» بکشند تا لحظه وقوع واقعه فرارسد. در این تصور، دوران غیبت، به مثابه «اتاق انتظار» است که باید در آن، به دور از اهل باطل، نشست و منتظر بود تا صاحب امر بیاید و کار را یکسره کند. تلاش افراد در اینجا برای دور نگاهداشتن و مصون داشتن خود و دیگران، از اهل باطل است. پیآمد چنین فهمی از مهدویّت، به صورت تربیت قرنطینه ای آشکار می گردد که در آن می کوشند، افراد را با کنار کشیدن از معرکه، همراه با انتظاری انفعالی، مصون نگاه دارند.
این پیامد تربیتی، گونه ای آسیب زا از تربیت را نشان میدهد؛ زیرا منطق حصاربندی بر آن حاکم است که عبارت از افزایش آسیب پذیری فرد از طریق دور نگاهداشتن وی از مواجهه است. اما این آسیبزایی، خود، از کژفهمی نسبت به مهدویّت نشأت یافته است. اگر مهدویّت، ناظر به غلبه نهایی حق بر باطل است، باید این غلبه را در پرتو قانون کلی چالش میان حق و باطل فهم کرد. در چالش با باطل است که حق غالب می گردد: "بلکه حق را بر باطل فرومی افکنیم، پس آن را درهم می شکند، و ناگاه نابود می گردد. وای بر شما از آنچه وصف میکنید".(1)
در روایات نیز مسأله مهدویّت، نه در قرنطینه، بلکه در فضای باز، یعنی در عرصه مواجهه و چالش میان حق و باطل ترسیم شده است. به تعبیر روایت، مؤمنان در عصر غیبت، چون ساکنان کشتی اسیر در پنجه توفانند که با آن واژگون و زیرورو می گردند. آنان با پرچم های اشتباه انگیز روبرو خواهند بود و باید چنان بصیرتی داشته باشند که پرچم مهدی (عج) را از پرچم های دروغین بازشناسند. در چنین عرصه چالش خیزی است که باید کسی ایمان خویش را محفوظ نگاه دارد؛ قرنطینه ای در کار نیست.
مفضل بن عمر جعفی گوید: شنیدم که شیخ – یعنی امام صادق(ع) – می فرمود:«مبادا علنی کنید و شهرت دهید. بدانید به خدا قسم، حتماً مدت زمانی از روزگار شما غایب خواهد شد و بی تردید پنهان و گمنام خواهد گردید تا آنجا که گفته شود: آیا او مرده است؟ هلاک شده است؟ در کدامین سرزمین راه می پیماید؟ و بدون شک، دیدگان مؤمنان بر او خواهد گریست و همچون واژگون شدن کشتی در امواج دریا، واژگون و زیرورو خواهند گردید. پس هیچکس رهایی نمی یابد مگر آن کس که خداوند از او پیمان گرفته و ایمان را در دل او، نقش کرده و با روحی از جانب خود تأییدش فرموده باشد. بیتردید، دوازده پرچم اشتباهانگیز که شناخته نمیشود کدام از کدام است، برافراشته خواهد شد…".(2)
در همین سیاق، روایات دیگری وجود دارد حاکی از این که در دوران غیبت، آزمون های سنگین و دشواری های بسیار رخ خواهد داد. به طور مثال، در روایتی از جابر جُعفی آمده است که می گوید: "به امام باقر(ع) گفتم که گشایش در کار شما کی خواهد بود؟ پس فرمود: «هیهات! هیهات! گشایش در کار ما رخ نمیدهد تا آن که شما غربال شوید و بار دیگر غربال شوید – و این را سه بار فرمود – تا آن که خدای تعالی، تیرگی را (از شما) زایل کند و شفافیت (در شما) به جای ماند.»(3) چنان که عبارات مذکور نشان می دهد، دوران غیبت، دوران مواجهه با موقعیت های سخت و آزمون های دشوار است که در نتیجه آن، بسیاری غربال خواهند شد؛ به این معنا که از آزمون سربلند بیرون نخواهند آمد. بنابراین، تصور آرمیدن در حصاری محفوظ و برکنار ماندن از اصطحکاک و مواجهه، تصوری مردود است و در قاموس مهدویّت و تربیت مهدوی نیست.
پی نوشت ها:
1) بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق و لکم الویل مماتصفون. انبیاء، ۱۸
2) المفضل بن عمر الجعفی قال: سمعت الشیخ – یعنی ابا عبداللَّهعلیه السلام – یقول: ایاکم و التنویه، أما واللَّه لیغیبن سبتاً من دهرکم و لیخملن حتی یقال: مات؟ هلک؟ بأی واد سلک؟ و لتدمعن علیه عیون المؤمنین و لیکفأن تکفأالسفینه فی أمواج البحر فلا ینجو الا من أخذاللَّه میثاقه و کتب فی قلبه الایمان و أیده بروح منه و لترفعن اثنتا عشره مشتبهه لا یدری أی من أی، قال: فبکیت ثم قلت له: کیف تصنع؟ فقال: یا أباعبداللَّه -ثم نظر الی شمس داخله فی الصفه- أتری هذه الشمس؟ فقلت: نعم، فقال: لأمرنا أبین من هذه الشمس. غیبت نعمانی (ترجمه غفاری)، صص ۲۱۸-۲۱۹٫
3) عن جابر الجعفی قال: قلت لأبی جعفرعلیه السلام متی یکون فرجکم؟ فقال: هیهات هیهات لا یکون فرجنا حتی تغربلوا ثم تغربلوا یقولها ثلثاً حتی یذهب اللَّه تعالی الکدر و یبقی الصفو. منتخب الاثر، ص ۳۸۹٫
منبع:شبستان