کد خبر : ۸۲۳۳۷
تاریخ انتشار : ۰۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۳
گپ‌وگفت فارس با نویسنده کتاب «ادواردو»

ادواردو شبیه مسیح(ع) بود

دانشگر گفت: یکی از وجوه شخصیتی ادواردو که ذهن من را درگیر کرد، شباهتش به مسیح (ع) است. این شباهت، تنها در چهره نیست. این شباهت در تنهایی‌اش و دشمن مشترکشان هم هست.

عقیق:مهناز سعیدحسینی: کتاب «ادواردو» نوشته بهزاد دانشگر یک کتاب شسته رفته است که از همان ابتدا و با نامش به مخاطب می‌گوید که درباره چه چیزی است و چه شخصیتی قهرمان آن است. اما این صراحت در نامگذاری باعث نمی‌شود چیزی از معماهایی که درباره زندگی ادواردو وجود دارد و جذابیت‌هایی که داستان او را تبدیل به یک رمان خواندنی کرده، کم کند. حتی اگر مستندی را که درباره این شهید ایتالیایی ساخته شده، دیده باشید، رمانی که درباره آن نوشته شده آن قدر خواندنی هست که باز هم ارزش وقت گذاشتن و خواندن داشته باشد.

با بهزاد دانشگر درباره کتاب «ادواردو» و شخصیت این قهرمان گپ و گفتی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

**همه چیزهایی که یک قهرمان نیاز دارد

*آقای دانشگر! چرا از بین همه شخصیت‌هایی که در دنیای معاصر وجود دارند، چه شخصیت‌های داخلی و چه خارجی، سراغ ادواردو رفتید؟ زندگی‌اش چه جذابیتی برای شما داشت؟

شما به من بگویید زندگی ادواردو چه جذابیتی ندارد؟ تمام آن چیزی که ما درباره قهرمان‌های داستان‌ها شنیده بودیم و باور نمی‌کردیم، در زندگی یک آدم قرن بیستمی اتفاق افتاده بود و خیلی هم عجیب غریب بود. این به نظرم وجه مهمی است. یعنی او آدمی بود که در هر چیزی که در ما فکرش کنیم در بالاترین نقطه‌اش ایستاده بود. در زمینه جذابیت‌های دنیای امروز که بسیاری اتفاقات دنیا را رقم می‌زند مثل فوتبال و سیاست و هنر و رسانه و اقتصاد، ادورادو همه اینها را در بالاترین وجهش داشت. خانواده آنها یکی از بزرگترین امپراتوری‌های اقتصادی اروپا هستند و اگر دلش می‌خواست هر روز می‌توانست حضور رسانه‌ای داشته باشد. تیم یونتوس که یکی از قدرتمندترین تیم‌های اروپا است، برای این خانواده است.

در سیاست، قدرت این خانواده از رییس جمهور و نخست وزیر و شخصیت‌های رسمی ایتالیا بیشتر است چون شخصیت‌های دولتی در نهایت 4 تا 8 سال بر سر کار هستند اما اینها همیشه قدرتمند بودند. پدرش و عمه‌اش سناتور بودند و اگر ادواردو هم زنده می‌ماند و مدیریت اموال خانواده را بر عهده می‌گرفت،‌ سناتور بزرگی می‌شد... پس او چه کم داشت که به خاطر آرمان و باورش از آن‌ها می‌گذرد؟ این اتفاق بزرگی برای یک شخص است که دست از آرمان‌هایش نمی‌کشد. ما برای خیلی کمتر از اینها دست از آرمان‌هایمان بر می‌داریم...

*شما مهم‌ترین ویژگی شخصیتی ادواردو را چه می‌دانید که شخصیت او را متمایز کرده است؟

نمی‌دانم چگونه در یک کلمه بگویم. شاید آزادگی چون او از قید و بندها رها و آزاد بود. شاید اینکه آرمان خواه و حقیقت طلب بود و سال‌ها به دنبال حقیقت گشت که در نهایت این جست‌وجوها او را به اسلام رساند. وجه دیگری که در جذابیت ادواردو مهم است، اینکه بسیاری از ما چون با اسلام زود آشنا شده‌ایم و ممکن است اطرافمان مسلمان‌هایی باشند که نحوه زندگیشان تطابقی با اسلام اصیل نداشته باشد، خیلی زیبایی‌های اسلام را نمی‌بینیم اما اینکه ادواردو چه زیبایی‌هایی در اسلام دید که از همه داشته‌هایش گذشت، برای من به عنوان نویسنده خیلی جذاب بود. البته به بخش زیادی از پاسخ این پرسش نرسیده‌ام چون به خودش دسترسی نداشتم و آدم‌های دور و برش هم به دلیل مشکلاتی که برایشان پیش می‌آمد، چندان تمایلی به گفتن از او نداشتند.

**قدرتمند مظلوم

*برداشتی که من از شخصیت ادواردو پیدا کردم، چه با دیدن مستند و چه با خواندن کتاب شما، مظلومیت او بود، هم در دوران زندگی‌اش و هم بعد از شهادتش. شما هم فکر می‌کنید ادواردو مظلوم بود؟

قطعاً مظلوم هم است. در عین اینکه می‌تواند خیلی قدرتمند هم باشد. چون واقعاً قدرت دفاع از خودش را هم نداشت و از همه قدرت‌هایش محروم شد و حتی از کمترین حقش که به صورت اسلامی تدفین شود، تا حداقل علاقه مندان به او به سراغش بروند، محروم شد و او را به شکل یک مسیحی دفن کردند و در قبرستان مسیحی‌ها به خاک سپرده شده است.

*چرا این مظلومیت رخ داد؟ کسی که این قدر قدرت و ابزار داشت و این قدر شجاعت به خرج داد که به همه چیز دنیا پشت کند و دین جدیدی بپذیرد و در آن شرایط به ایران سفر کرد، چرا نتوانست عقیده خود را علناً بیان کند که حداقل به عنوان یک مسلمان شناخته شود؟

یک بخشی از این ماجرا به خاطر این بود که او وقتی دین اسلام را پذیرفت شعار نداد و واقعاً عمل کرد. به دوستانش گفته بود احترام به پدر و مادر از مهم‌ترین شعائر دین اسلام است و واقعاً از هر کاری که حرمت خانواده‌اش را خدشه دار کند، پرهیز می‌کرد و همین باعث می‌شد دستش در خیلی جاها بسته باشد.

**ابزارهای آنلاین برای نوشتن داستان

*من وقتی کتاب شما را می‌خواندم، توصیف‌های شما از فضای ایتالیا را خیلی دقیق و زیبا یافتم، برای نوشتن این کتاب به ایتالیا سفر کردید؟

نه من در شرایطی این کتاب را می‌نوشتم که ارتباط بین ایران و ایتالیا چندان خوب نبود و موضوعی که درباره‌اش می‌نوشتم، موضوع حساسیت برانگیزی بود و دوستان سفارش کردند که این سفر انجام نشود و نهایتاً نتوانستم سفری داشته باشم. تلاش زیادی کردم برای آشنایی با فضای آنجا تا هر چه بیشتر به فضای ایتالیا و اتفاقاتی که در داستان رخ می‌دهد، نزدیک شوم.

*مثلاً چه ابزارهایی؟

مثلاً گفت‌وگو با ساکنان ایتالیا و تورینو و خواندن سفرنامه کسانی که به ایتالیا رفته‌اند. همچنین از ابزارهایی مثل گوگل مپ و دیگر وسایل آنلاین استفاده کردم تا با فضای ایتالیا بیشتر آشنا شوم.

 

*با گروه مستند ساز هم صحبت کردید؟

بله. من با سه نفر از آن گروه مستند ساز صحبت کردم و خاطرات و حرف‌هایشان را شنیدم.

*که این اطلاعات اصلی شما برای نوشتن بخشی از داستان شد؟

یک بخش‌هایی به اقتضای داستان عوض شده اما حوادث، همان چیزهایی است که این دوستان برایم تعریف کردند. شخصیت پردازی‌ها عوض شده است.

**یک کتاب ممنوعه در ایتالیا

*برای نوشتن این کتاب سراغ اسناد یا مدارکی رفتید که تا پیش از این منتشر نشده بود؟

بله. به کتابی به سختی دسترسی پیدا کردم که در ایتالیا نوشته شده بود و دولت ایتالیا اجازه انتشار این کتاب را نداده بود. این کتاب را به دست آوردم و ترجمه شد و از آن استفاده کردم.

*یعنی اساس مدارک و مستندات شما برای نوشتن رمان، آن کتاب است؟

آن کتاب، مستند، صحبت‌های مستند سازان، و گفت‌وگو با کسانی که با ادواردو آشنا بودند و با او زندگی کرده بودند ولی در مستند حضور ندارند. چون زمانی که ایران آمده بود با افرادی آشنا شده بود و وقتی به سفر رفته بود، عده‌ای او را همراهی کرده بودند که همین‌ها به من کمک کرد تا اطلاعات جدیدتری را به دست بیاورم.

*اسم کتابی که در ایتالیا نوشته شده و شما آن را به دست آوردید چیست؟

این نویسنده دو کتاب نوشته است، اسم یکی از این کتاب‌ها، «هشتاد متر راز» است که اشاره به ارتفاع پل رمانو (پلی که جسد ادواردو پایین آن پیدا شد) دارد.

**این کتاب کشف‌های تازه‌ای دارد

*در این کتاب، چه حقیقت تازه‌ای درباره ادواردو وجود دارد که در مستند نیست؟

این را باید دوستانی که کتاب را می‌خوانند، پیدا کنند. اگر قرار به گفتن همه چیز باشد که چیز تازه‌ای برای خواندن در کتاب باقی نمی‌ماند. ضمن اینکه در داستان لایه‌های زیرین و ارجاعاتی به بخشی از شخصیت‌ها و حوادثی که شبیه ادواردو هستند، وجود دارد. وقتی بحث مظلومیت را گفتید، یکی از وجوه شخصیتی ادواردو که ذهن من را درگیر کرد، شباهتش به مسیح است و در چند جای کتاب هم ارجاعاتی به این مساله داده‌ام. این شباهت، تنها در چهره نیست. این شباهت در تنهایی‌اش هم هست که هر دو در قوم خود تنها بودند. مهم‌ترین دشمن هر دو اینها قوم یهود بودند و نکات این چنینی...

*شما نویسنده پرکاری هستید، نوشتن این کتاب به نسبت دیگر کتاب‌ها برایتان سخت و وقت گیر بود؟

وقت گیر بود اما سخت نه. برایم لذت بخش بود چون با این آدم زندگی می‌کردم.

*پروسه نوشتن این کتاب چه قدر طول کشید؟

تقریباً سه چهار سال با در نظر گرفتن زمان تحقیقات و زمانی که منتظر انتشار بودم.

*از افتخاراتی که این کتاب به دست آورده هم برایمان می‌گویید؟

این کتاب برگزیده جشنواره محصولات فرهنگی پژوهشی اسلام و مسیحیت است. تقدیر شده جشنواره قلم زرین و تقدیر شده در جایزه دو سالانه کتاب اصفهان.

**یک کتاب برای آزادی خواهان جهان

*این کتاب را برای مخاطب مسلمان ایرانی نوشتید یا هر فرد مسلمانی در سراسر دنیا می‌تواند مخاطب شما باشد؟

به نظر من هر مخاطب هر آزادی خواه و حقیقت طلبی از خواندن این کتاب لذت می‌برد.

*پس با این وجود ترجمه این کتاب به زبان‌های دیگر شما را به هدفتان که بیشتر شناخته شدن ادواردو است، نزدیک‌تر می‌کند؟

بله قطعاً این طور است. البته تا کنون درباره ترجمه این کتاب با من صحبتی نشده است.

منبع:فارس

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین