خدای تعالی در آیاتی از قرآن کریم به اوصاف «اولوا الالباب» ـ صاحبان خرد و اندیشهی ناب ـ پرداخته است و به فکر، اندیشه، عقیده، اخلاق و عمل آنها اشاره نموده است. لذا برای کسانی که قرآن را کتاب زندگی می دانند لازم و بلکه ضروریست که نگاه قرآن را، دربارهی ویژگیهای انسان خردمند بدانند.
از بین رفتن بدی ها با انجام شدن خوبی ها
قرآن کریم در ادامه آیات سوره مبارکه رعد، و در تبیین هشتمین صفتی که برای اولوا الالباب می شمرد، می فرماید: «وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَی الدَّار؛ و با حسنات، سیئات را از میان میبرند؛ پایان نیک سرای دیگر، از آن آنهاست».[۱] مطابق این آیهی شریفه آنها کسانی هستند که با کارهای نیک و مطلوبِ ذات اقدس ربوبی، اعمال بدی را که ممکن است از روی غفلت مرتکب آن شده باشند را از بین میبرند.
یکی از معانی محتمل در این آیهی شریفه این است که انسانهای عاقل و خردمند، اگر مرتکب خطائی شوند فقط به پشیمان شدن اکتفاء نمی کنند؛ بلکه درصدد جبران آن برمی آیند. لذا با کارهای نیک خود تلاش می کنند که این بدیها را از بین ببرند. البته احتمال دیگری نیز ممکن است برای این آیه قابل تصور باشد، و آن اینکه صاحبان اندیشهی ناب هیچگاه بدی را با بدی پاسخ نمی دهند. بلکه سعی و تلاش می کنند اگر کسی نسبت به آنها بدی کرده است با انجام خوبی و نیکی در حق وی، او را تربیت کنند. تا فرد خاطی از این پس در نوع برخورد خود تجدید نظر کند.
چراکه خدای تعالی در خصوص این موضوع فرموده است: «اِدْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیم؛ بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است!».[۲] البته ممکن است آیه درصدد بیان هر دو معنا باشد، چراکه در روایات نورانی پیامبر اکرم(ص) و اهل البیت(ع) به مضمون هر دو معنا، اشاره شده است. لذا در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) که به معاذ بن جبل فرمودهاند آمده است: «إذا عَمِلتَ سَیِّئةً فاعمل بِجَنبِها حَسَنَةً تَمحُها؛ هنگامی که کار بدی کردی، در کنار آن کار خوبی انجام ده که آن را محو کند».[۳] و همچنین در بیانی نورانی از امیرالمؤمنین علی(ع) در مورد همین موضوع آمده است: «عَاتِبْ أَخَاکَ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَیْه؛ برادرت را در برابر کار خلافی که انجام داده است به وسیلۀ نیکی سرزنش کن! و شرّ او را از طریق انعام و احسان به او برگردان».[۴]
سیره ی خردمندان پس از ارتکاب خطا و اشتباه
یکی از مسائلی که واضح و روشن است این است که «اولوا الالباب» چون دارای ایمان و خرد هستند، گناه را سم مهلک می دانند. لذا اگر خود یا دیگری بدیی انجام دهند، درصدد تربیت خود و دیگری بر می آیند. و سعی می کنند به هر طریقی جلوی تکرار آن بدی و جسارت را بگیرند. بههمین جهت بدون هر نوع تأخیر یا کوتاهی، در مقام توبه و بازگشت به حق بر می آیند. زیرا گناه اثر تخریبی در قلب آدمی می گذارد، و سبب کدورت دل و قلب و اختلاف با دیگری می شود، و خود و دیگری را تیره و تار می کند.
لذا اگر این موضوع ادامه پیدا کند سیاهی و کدورت دل، باعث از بین رفتن قابلیت آشتی و فیضگیری قلب میشود. و گاهی استمرار آن نیز باعث سخت و سنگین شدن راه بازگشت میشود. چراکه در روایتی امام باقر(ع) در همین خصوص فرمودهاند: «مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَةٌ بَیْضَاءُ فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِی النُّکْتَةِ نُکْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِکَ السَّوَادُ وَ إِنْ تَمَادَی فِی الذُّنُوبِ زَادَ ذَلِکَ السَّوَادُ حَتَّی یُغَطِّیَ الْبَیَاضَ فَإِذَا غَطَّی الْبَیَاضَ لَمْ یَرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَی خَیْرٍ أَبَداً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ـ کَلَّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ ـ[۵]؛ هیچ بندهای نیست جز آنکه در دلش نقطه سفیدی است و هر گاه گناهی کند، در آن نقطهی سیاهی پدید آید، اگر توبه و بازگشت نماید، آن سیاهی برود. و اگر در ارتکاب گناهان اصرار ورزد، سیاهی بر سیاهی میافزاید. تا آنجا که همه سفیدی دل را میپوشاند. و چون آن سفیدی از سیاهی گناهان پوشیده شد، دیگر صاحب آن دل سیاه هرگز به خوبی، صلاح و رستگاری برنمیگردد. و این است سخن خدای عز و جل که میفرماید: «چنین نیست که آنها میپندارند، بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دلهایشان نشسته است!».[۶]
شرط پذیرش توبه و بازگشت از گناهان
همانطور که در مطالب گذشته اشاره گردید، در پذیرش توبه فقط پشیمانی از گناه کافی نیست. بلکه باید تلاش جدّی برای جبران آن عمل ناشایست نمود. و همچنین فرد گناه کار اصرار بر ادامه دادن و انجام دادن آن گناه نداشته باشد. چه اینکه آیه شریفه می فرماید: «وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ * أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلینَ؛ و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا میافتند؛ و برای گناهان خود، طلب آمرزش میکنند ـ و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟ـ و بر گناه، اصرار نمیورزند، با اینکه میدانند».[۷]
با توجه به مطالب گذشته که در خصوص اوصاف صاحبان خرد ناب طرح گردید، که این اوصاف در سوره ی مبارکه «رعد» از آیه ۱۹ به بعد مورد اشاره ی خدای تعالی قرار گرفته است، بدون شک کسانی که این اوصاف را داشته باشند، به آنها «اولوا الالباب» گفته می شود. چراکه در این آیات هشت صفت از ویژگی های آنان تبیین شده است، و در ادامه نیز در خصوص پایان کار این افراد می فرماید: آنها عاقبت خوبی در آخرت دارند و از بهشت مخصوص الهی برخوردار می شوند: «جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ * سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّار؛ (همان) باغهای جاویدان بهشتی که وارد آن میشوند؛ و همچنین پدران و همسران و فرزندان صالح آنها؛ و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد میگردند (و به آنان میگویند:) سلام بر شما بخاطر صبر و استقامتتان! چه نیکوست سرانجام آن سرای جاویدان!».[۸]
بهشت مخصوص، پایان کار صاحبان اندیشه و خرد ناب
در قرآن کریم ۱۲۷ بار واژههای «جنّات و جنّت» آمده که تنها در یازده مورد از آنها تعبیر به «جَنَّاتُ عَدْنٍ» شده است. که بر اساس روایتی که در کتاب «درّ المنثور» آمده است، واژهی مزبور به معنای «بهشت مخصوص» است که «اولوا الالباب» به خاطر ویژگیهایی که در خصوص آنان بیان گردید، از آن برخوردارند.[۹]
ویژگیهای اولوا الأباب در سایر آیات
قرآن کریم درباره ی خصوصیات و ویژگی های «اولوا الالباب» در آیاتی غیر از آیات سوره ی مبارکه رعد، که بدان اشاره شد؛ می فرماید: «لَقَدْ کانَ فی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ؛ در سرگذشت آنها درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود!».[۱۰] در این آیه ی شریفه به یکی دیگر از ویژگی ها و خصایص صاحبان خرد ناب اشاره دارد، و در تبیین آن می فرماید: این افراد «اهل عبرت و توصیه پذیری» هستند، و داستانهای قرآن را بهصورت دقیق مورد تحلیل و ارزیابی قرار می دهند و از آن درس عبرت می گیرند.
چناچه از آیهای دیگر استفاده می شود که صاحب عقل و خرد ناب، «اهل تهجد و عبادت» است: «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْباب؛ (آیا چنین کسی با ارزش است) یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو: «آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمی دانند یکسانند؟! تنها خردمندان متذکّر می شوند!».[۱۱]
در جای دیگری نیز دربارۀ آنان می فرماید: «الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّار؛ همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آن گاه که بر پهلو خوابیده اند، یاد می کنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند؛ (و میگویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریدهای! منزهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!».[۱۲] صاحب عقل و خرد ناب بر اساس برنامهی دقیق زندگی که برای خودش ترسیم کرده است، «آینده نگر» است. چراکه قرآن دربارهی این ویژگی آنها می فرماید: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْباب؛ و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است! و از من بپرهیزید ای خردمندان!».[۱۳] لذا آنها در اثر رعایت احکام الهی برای خود توشه جمع می کنند تا آخرت خود را آباد کنند.
سخن پایانی
از مجموعه آیاتی که دربارهی ویژگیهای «اولوا الالباب» عنوان گردید، این اصل مهم به دست می آید که آنها بر اساس باورهای خود زندگی می کنند، و با آینده نگری به مسئولیت فردی و اجتماعی خود عمل می کنند، و به خودسازی و جامعه سازی می پردازند، و درصدد حل مشکلات دیگران نیز می باشند. چراکه در وفاداری به عهدها و پیمان های خود جدی هستند. آنان اهل نماز و انفاق و صبرند و همهی مسیر زندگی خود را برای رضایت الهی قرار می دهند. از اتفاقات تاریخی و آنچه که در گذشته روی داده است، درسِ عبرت می گیرند. و در خلوت خود با پروردگارشان تلاش می کنند از قوت روحی بیشتری برخوردار باشند، تا در برابر ناملائمات و مشکلات بتوانند بایستند و مقاومت کنند.
[۱]. الرعد/۲۲.
[۲]. فصلت/۳۴.
[۳]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۴۴۴، تهران، ناصر خسرو، چ سوم، ۱۳۷۲ش.
[۴]. نهج البلاغة، الحکمة/۱۵۸.
[۵]. المطففین/۱۴.
[۶]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۷۳، ح۲۰، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[۷]. آل عمران/۱۳۵ و۱۳۶.
[۸]. الرعد/۲۳ و ۲۴.
[۹]. ر.ک: سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۴، ص۵۷، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، چ اول، ۱۴۰۴ق.
[۱۰]. یوسف/۱۱۱.
[۱۱]. الزمر/۹.
[۱۲]. آل عمران/۱۹۱.
[۱۳]. البقرة/۱۹۷.