۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۱ : ۱۸
بحث ما دربارۀ معرفةالنفس بود. اینکه انسان خود را بشناسد. روایت میفرماید اگر خود را شناخت، خدا را نیز میشناسد: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه» [۱]
راجع به این بحث مهم که بزرگان دربارۀ آن خیلی صحبت کردهاند، ما بیست و دو فصل از این مسئله را عنوان کردیم و به طور فشرده دربارۀ این بیست و دو فصل صحبت کردیم. بحث ما دربارۀ فصل بیست و دوم یعنی ارتباطات انسان با دیگران بود.
یک ارتباط با روح خود و یک ارتباط با جسم خود و یک ارتباط با خداست که فیالجمله دربارهاش صحبت کردم. ارتباطی که دو سه جلسه دربارهاش صحبت کردم و ناقص مانده است، ارتباط انسان با ملائکه است. در بحث اول گفتم ممکن است انسان برسد به جایی که در همین دنیا ملائکه را ببیند و ملائکه با او درددل کنند و ملائکه وعدۀ کمک به او بدهند: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ، نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ لَکُمْ فیها ما تَشْتَهی أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فیها ما تَدَّعُونَ» [۲]
کسانی که به راستی بگویند خدا و به مقام شهود رسیده باشند، ملائکه بر اینها نازل میشود و ملائکه به اینها اطمینان خاطر میدهند که از گذشتهها غصه نخورید و از آینده ترس نداشته باشید. ما کمککار شما هستیم، هم در دنیا و هم در آخرت؛ و البته این بحث ما نیست برای اینکه بحث شهودیها مربوط به ما نمیشود. آنچه به ما مربوط میشود بحث شیعه با ملائکه است. اگر یادتان باشد یک بحث راجع به دم مرگ با ملائکه بود و یک بحث شب اول قبر و یک بحث در عالم برزخ بود و انشاءالله مثل شما را ببرند زیر پرچم امیرالمؤمنین علی(ع).
بحث امروزمان راجع به عالم آخرت است. این بحث ارزندهای است برای شیعه و برای کسی که به راستی شیعه باشد. یعنی تاسرحدّ عشق، ولایت داشته باشد و شعار ولایت هم داشته باشد و متابعت از ولایت هم داشته باشد. اگر چنین باشد شیعۀ حسابی میشود. شیعهای که اهلبیت(ع) معنا کردهاند و گفتهاند شیعیان ما کسانی هستند که اهمیت به همۀ واجبات و اهمیت به مستحبات و اجتناب از گناه و بالاخره متابعت از ما دارند. علاوه بر عقیدۀ به ولایت و علاوه بر شعار ولایت، باید این را هم داشته باشد.
وقتی قیامت میشود، امیرالمؤمنین(ع) با آن سعۀ وجودی تسلّط بر محشر دارد. مهر ولایت را به پیشانی شیعه میزند. معلوم است نورانیت عجیبی و به قول روایات مثل ماه درخشندگی پیدا میکند. ملائکه موکلند که او را لب حوض کوثر خدمت حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» ببرند. نسیم بهشت میوزد برای اینکه قرآن میفرماید روز قیامت جهنم بروز و ظهور پیدا میکند و بهشت هم بروز و ظهور پیدا میکند. اگر جهنم بروز و ظهور پیدا کند، دود و هرم جهنم، جهنمیان را اذیت میکند. آن بروز بهشت هم به بهشتیان لذت خاصی میدهد. اما مهمتر از این، به دست امیرالمؤمنین(ع) و به دست یکی از اهلبیت(ع) آب کوثر که حقیقت زهراست، به او میدهند. آنگاه یک انسان کامل میشود. اگر پیر است، جوان میشود. اگر بدترکیب است، زیبا میشود و اگر بیمار است سالم میشود و بالاخره یک انسان کامل و بهشتی میشود. زیر پرچم مولا امیرالمؤمنین(ع) که به آن لوای حمد میگویند و لب حوض کوثر تماشای محشر میکند. قرآن میفرماید: محشر پنجاه هزار سال است: «کانَ مِقْدارُهُ خَمْسینَ أَلْفَ سَنَةٍ» [۳]
اما برای این به قول امام صادق(ع) به اندازهای کم میشود و این به اندازهای لذت میبرد که پنجاه هزار سال برایش یک لحظه میشود. آقا امام صادق(ع) به شما وعده داده که آن پنجاه هزار سال یک لحظه شود. آنگاه حساب و کتاب هم ندارد. محشر تمام میشود و به قول قرآن شریف اهلبیت(ع) جلو و اینها به دنبال و ملائکه اینها را با استقبال و مشایعت عالی به بهشت میبرند. بهشت هم مراتب دارد و هرکسی به اندازۀ کار در این دنیا مرتبۀ بالا در آخرت دارد. به قول قرآن بعضیها میرسند به آنجا که محشور با اهلبیت(ع) هستند: «فَادْخُلی فی عِبادی، وَ ادْخُلی جَنَّتی» [۴] .
ملائکه با اینها حرف میزنند و ملائکه مونس اینها هستند. ملائکه به اینها بشارت میدهند و قرآن میفرماید بشارتشان عجیب است. میفرمایند: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخالِیَةِ» [۵]
لذّت ببرید از این نعمتهای بهشت. بخورید و بیاشامید و لذت ببرید. در بهشت هرچه بخواهید هست و هرچه نخواهید نیست. ملائکه میفرمایند: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخالِیَةِ»؛ اینها چیزهایی است که در دنیا خود تهیه کردهاید. از قرآن فهمیده میشود این بشارت ملائکه معنایش اینست که ما در دنیا بهشت درست میکنیم در آخرت و عمل ما بهشت میشود. عمل ما میشود: جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ».[۶]
قرآن میفرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخالِیَةِ»؛ آنچه فرستادهاید، یعنی این نعمتهای بهشت را خود فرستادهاید. اعمال خوب شما بهشت شماست. همه و مخصوصاً جوانها مواظب باشید خود را ارزان نفروشید. مواظب باشید یک دفعه این نعمتها که به دنیا و آنچه در دنیاست ارزش دارد، از دست ندهید. این دنیا هرچه باشد میگذرد، اما آنچه نمیگذرد عالم آخرت است و برای خوبها خیلی عالیست. قرآن میفرماید علاوه بر اینکه ملائکه با اینها حرف میزنند: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخالِیَةِ»، گاهی هم خدا با اینها حرف میزند. در سورۀ یس میخوانید: «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ» [۷]
خدای رحمن و رحیم به اینها سلام میکند و با اینها گفتگو میکند. با این چشم نمیتوانند خدا را ببینند اما با چشم دل خدا را مییابند و سلام خدا را با گوش دل میشنوند و لذت میبرند با آن بعد رحمانی و روح مقدسی که در کالبد اوست و در دنیا تربت کردهاند. لذا یکی از لذتهایشان اینست: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ، إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ» [۸]
افرادی هستند در بهشت که خیلی شاد و خرم هستند. یکی از لذاتشان اینست که نگاه به خدا میکنند. خدا که جسم نیست که به او نگاه کنند، بلکه معنایش اینست که مییابند خدا را. کسانی که در دنیا نمازِ یابیدنی خواندهاند. اهل دل وقتی نماز میخوانند حضور قلب دارند. از اول که میگویند الله اکبر گفتگو با خدا و معاشقه با خدا دارند. وقتی حمد و سوره میخوانند خدا با اینها حرف میزند. حمد و سوره کلام الله است. در مابقی نماز اینها با خدا حرف میزنند، دعاست و اگر مهمتر از قرآن نباشد کمتر هم نیست. ملائکه ناظر همۀ این قضایا هستند و این وضع آدمهای خوب و نظارت ملائکه و درد و دل ملائکه و بالاخره صددرصد مطیع این بندۀ خدا هستند. البته در بهشت همه چیز مطیع این شیعه است. از خانمی نقل میکنند که چیز عجیبی از او دیدند. دیدند گرگی در نزدیک گوسفندها هست و گوسفندها میچرند و گرگ حقّ تعرض ندارد. به او گفتند چه وقت بین گرگ و میش را جمع کردی؟ گفت وقتی بین خودم و خدا را جمع کردم. انسان اگر بتواند بین خود و خدا را جمع کند، آنگاه چنین میشود:
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نداند بنگر تا چه حد است مقام آدمیّت
این از آدمهای خوب است که ملائکه اینطور مواظبند و اینطور او را میبرند لب حوض کوثر و دسته جمعی او را با احترامی به بهشت میبرند و تا خدا خدایی میکند در بهشت این ملائکه مواظب این بندۀ خدا هستند. خوشا به حال کسی که بتواند بگوید من بندۀ خدا هستم. اما اگر بندۀ خدا نباشد یعنی شیعۀ خالص نباشد. مثلاً از نظر اعتقادی عشق به ولایت دارد و علاوه بر عشق به ولایت، از نظر شعار هم شعار اهلبیت دارد. «اشهد أنّ علیاً ولی الله» او در نمازها و مؤذنهها و عزاداریها بلند است؛ اما از نظر عمل کوتاه آمده و العیاذبالله آدم تارک الصلاة یا مانع الزکاتی است و العیاذبالله رابطه با خدا و با مردم ندارد. به قول عوام میگویند شیعۀ سجلّی است. در شناسنامۀ او نوشته شده شیعه است. الحمدلله ما ایرانیها عشق به ولایت و شعار ولایت داریم و باید خیلی دعا به آباء و اجدادمان کنیم و از آنها تشکر کنیم. این شیعه تا به ما رسیده خونها داده است. اصحاب ائمّۀ طاهرین(ع) علاوه بر اینکه ائمۀ طاهرین فدای اسلام عزیز و تشیع شدند، از جمله امام حسین و یارانش، اصحاب نیز کشتهها داده و زحمتها کشیده و خون جگرها خوردهاند. علمای ما خیلی زحمت کشیدهاند و خون جگر خوردهاند. شهدای عجیبی دادهاند تا این تشیّع به ما رسیده است. حال اگر ما از این تشیع قدردانی نکنیم، مثلاً آدمهای تابع هوی و هوس و تابع شیطان درون و برون باشند، روز قیامت اینها مشکل است. آن مهر ولایت که گفتم، به پیشانی اینها نمیخورد. آنگاه کورند و قرآن میفرماید زیر دود و هرم جهنم، باید بماند: «وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ، فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ، وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ، لا بارِدٍ وَ لا کَریمٍ، إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفینَ، وَ کانُوا یُصِرُّونَ عَلَی الْحِنْثِ الْعَظیمِ» [۹]
دست چپیها خیلی شوم و بدبخت هستند. زیر هرم جهنم و دود جهنم هستند، زیرا اینها تابع هوی و هوس بودند. اینها به جای اینکه به آخرت برسند، آدمهای تجمّلگرا و مبذّر و مسرفی بودند و علاوه بر اینها گناه میکردند و اصرار بر گناه داشتند. اینها اگر در این دنیا توبه کنند و اگر بشود شب اول قبر امام حسین دست اینها را بگیرند یا در عالم برزخ امیرالمومنین(ع) اینها را پیش خودشان ببرند، توبه است و گناهانش آمرزیده میشود. اما اگر نشود، کار مشکل میشود و مهر ولایت به پیشانی نمیخورد و اینها نگران هستند و مثل آدمهای گم شده هستند و کسی را ندارند. کسی که علی را ندارد هیچ چیز ندارد. همه و مخصوصاًجوانها کاری کنید که علی یار و یاور شما در دنیا و آخرت باشد. امیرالمؤمنین(ع) در همین دنیا دست شما را بگیرد و کارهایتان را آسان کند. توسل به اهلبیت(ع) خیلی کار میکند. این عزاداریها اگر خلوص باشد و موافق با گفتۀ مراجع تقلید باشد خیلی ثواب دارد. و الاّ اگر دست خالی بروید خیلی مشکل است. زیر دود و هرم جهنم باید بسوزید و بسازید. آن حسابهای دقیق از آنها کرده میشود و بالاخره جهنّمی میشوند. یعنی کسی که متابعت از اهلبیت(ع) ندارد و متابعت از هوی و هوس دارد و آدم بیبندوبار در حجاب و در زندگی و آدم بیبند و بار در حقالله و حقالناس است، اینها جهنّمی هستند و باید به جهنّم بروند. در وقتی که به جهنّم رفتند داد و فریادشان بلند است. کسانی که اینجا علی و اهلبیت را ندارند در جهنم هم اصلاً به یاد امیرالمؤمنین و اهلبیت(ع) نیستند. در روایات میخوانیم از اینها سؤال میکنند که شما چه کاره هستید و از چه ملّتی هستید؟ اینها اسم پیغمبر یادشان رفته، از بس عذاب سنگین است. در دنیا پیغمبر و علی و قرآن را فراموش کردند و در آخرت نیز در جهنّم یادشان میرود که امّت چه کسی هستند و آیا ولایت دارند یا نه؟ جهنّمیان یا ملائکه از آنها سؤال میکنند که یادشان میآید که شیعه هستند. آنگاه تعجب میکنند و میگویند شما شیعه هستید و الان در جهنّمید!؟ قرآن نقل میکند: «فی جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ، عَنِ الْمُجْرِمینَ، ما سَلَکَکُمْ فی سَقَرَ» [۱۰] ؛ بعضی از جهنمیان را به جهنم میبرند و از آنها میپرسند که هستید و تا میگویند شیعه هستیم، آنها تعجب میکنند. به قول اهل ادب «ما» در «ما سَلَکَکُمْ» مای تعجبیه است. جهنمیان تعجب میکنند که شیعه و جهنم!؟ جای شیعه لب حوض کوثر و بهشت و با اهلبیت است، پس چرا شما در جهنم هستید؟ قرآن میفرماید یک دسته میگویند ما نماز نخواندیم: «قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» [۱۱] یا اگر نماز میخواندیم، به نماز اهمیّت نمیدادیم و یک نماز دست و پا شکسته میخواندیم و سر و کار با جماعت و مسجد نداشتیم.
دستۀ دیگر میگویند ما نماز میخواندیم، امّا: «وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکینَ» [۱۲] ؛ ما میتوانستیم به دیگران کمک کنیم، ولی نمیکردیم. فقیر بود و ما میتوانستیم رفع احتیاج کنیم امّا به جای آن اسرافگری و هوی و هوسبازی میکردیم. بعضی اوقات دیدهایم وضع مالیش خوب است و میخواهد عروسی برای دخترش بگیرد و میلیونها خرج میکند. یا میخواهد یک عروسی برای پسرش کند و میلیارد خرج میکند، اما وقتی نوبت به قوم و خویش فقیرش میرسد، اصلاً سر و کاری با آنها ندارد. قرآن میگوید این نمیشود. وقتی به جهنم میرود از او میپرسند چرا به جهنم آمدی؟ آنگاه میگوید: «وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکینَ».
سوّم: «وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ» [۱۳] ؛ دستۀ دیگر میگویند ما نماز میخواندیم و سر و کار با فقرا هم داشتیم. اما ماهواره در خانه و موبایل بازی با رفیقمان و بالاخره گناه روی گناه داشتیم. مجالس گناهمان و مجالس دسته جمعی اختلاط زن و مرد داشتیم و فرو رفته در گناه بودیم.
دستۀ چهارم که متأسفانه همه به فکر آن نیستیم، اینها میگویند ما نماز میخواندیم و به دیگران رسیدگی میکردیم و فرو رفته در گناه نبودیم، اما آخرت را فراموش کرده بودیم و ناگهان مرگ آمد. شعری از امیرالمؤمنین(ع) است که میفرمایند:
«یَا مَنْ بِدُنْیَاهُ اشْتَغَلْ قَدْ غَرَّهُ طُولُ الْأَمَلِ
الْمَوْتُ یَأْتِی بَغْتَةً وَ الْقَبْرُ صُنْدُوقُ الْعَمَل» [۱۴]
ای کسی که غفلت تو را گرفته و دنیا تو را برده و ای کسی که به فکر آخرت نیستی، مرگ ناگهان میآید و قبر یکپارچه آمال و آرزوست. جهنم یکپارچه آمال و آرزوست. ولی آنچه بالاترین درد برای جهنمی است، اینجاست که ملائکه به اینها میگویند که بچشید: «ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ» [۱۵]
اینها را خدا خلق نکرده، بلکه اعمال بد شما آتش جهنّم شده است. ملائکۀ بهشتی به بهشتیان میگویند: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخالِیَةِ» و به جهنمیان میگویند: «ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ».
اگر بهشت است خود ایجاد میکنید و اگر جهنم است خود ایجاد میکنید. تقصیر خدا نگذارید. نگوییم چرا خدا ما را میسوزاند، بلکه خودمان هستیم که خودمان را میسوزانیم. یعنی اعمال بد ما آتش جهنم ما میشود. این غیبتها و تهمتها و آبروریزی مردم و این زخم زبانها حمیم جهنم میشود. قرآن میفرماید ملائکه به اینها میگویند بچشید، این زخم زبانهای شماست که به این صورت درآمده است. این تهمتها و غیبتها و مسخرهبازیها و اذیتها به دیگران و اذیت مرد به خانمش و اذیت زن به مرد و اذیت اداری به ارباب رجوع است. قرآن میفرماید ملائکه به اینها میگویند بچشید که اینها را خود تهیه کردهاید.
بحث ما برای جلسۀ بعد، به خواست خدا، ارتباط ما با اهلبیت(ع) است.
..........................
پی نوشتها؛
[۱] . مصباحالشّریعه، ص ۱۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۳۲؛ مفاتیحالغیب، ج ۱، ص ۹۱ و...
[۲] . فصلت، ۳۰ و ۳۱: «در حقیقت، کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداست»؛ سپس ایستادگی کردند، فرشتگان بر آنان فرود میآیند [و میگویند:] «هان، بیم مدارید و غمین مباشید، و به بهشتی که وعده یافته بودید شاد باشید. در زندگی دنیا و در آخرت دوستانتان ماییم، و هر چه دلهایتان بخواهد در [بهشت] برای شماست، و هر چه خواستار باشید در آنجا خواهید داشت.»
[۳] . المعارج، ۴: «مقدارش پنجاه هزار سال است به سوی «او» بالا میروند.»
[۴] . الفجر، ۲۹ و ۳۰: «و در میان بندگان من درآی، و در بهشت من داخل شو.»
[۵] . الحاقه، ۲۴: «بخورید و بنوشید، گواراتان باد، به [پاداش] آنچه در روزهای گذشته انجام دادید.»
[۶] . البقره، ۲۵: «باغهایی خواهد بود که از زیر [درختان] آنها جویها روان است.»
[۷] . یس، ۵۸: «از جانب پروردگار [ی] مهربان [به آنان] سلام گفته میشود.»
[۸] . القیامه، ۲۲ و ۲۳: «در آن روز چهرههایی شاداباند، و به سوی پروردگار خود مینگرند.»
[۹] . الواقعه، ۴۱ تا ۴۶: «و یاران چپ؛ کدامند یاران چپ؟ در [میان] باد گرم و آب داغ. و سایهای از دود تار. نه خنک و نه خوش. اینان بودند که پیش از این ناز پروردگان بودند. و بر گناه بزرگ پافشاری میکردند.»
[۱۰] . المدثر، ۴۰ تا ۴۲: «در میان باغها. از یکدیگر میپرسند، درباره مجرمان: چه چیز شما را در آتش [سَقَر] درآورد؟»
[۱۱] . المدثر، ۴۳: «گویند: «از نمازگزاران نبودیم.»
[۱۲] . المدثر، ۴۴: «و بینوایان را غذا نمیدادیم.»
[۱۳] . المدثر، ۴۵: «با هرزهدرایان هرزهدرایی میکردیم»،
[۱۴] . دیوان امیرالمؤمنین علیهالسّلام، ص ۳۱۲.
[۱۵] . الانفال، ۵۱: «این [کیفرِ] دستاوردهای پیشین شماست.»