عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۷۹۷۸۸
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۹
قلم را روی کاغذ گذاشت و زد زیر گریه طوری اشک می‌ریخت که مرا هم به گریه انداخت. پرسیدم: چی شده آقای رضایی؟ اتفاقی افتاده؟ در جواب گفت: «امکانات کم است نمی‌توانم جوابگوی شما باشم.»
عقیق:درخاطره ای درباره شهید صفر علی رضایی آمده است:

یادم می‌آید که یکبار سراغ او رفتم و فهرست تدارکات لازم را نوشتم. نگاهی به کاغذ انداخت و سری تکان داد. قلم را روی کاغذ گذاشت و زد زیر گریه طوری اشک می‌ریخت که مرا هم به گریه انداخت. پرسیدم: چی شده آقای رضایی؟ اتفاقی افتاده؟
در جواب گفت: «امکانات کم است نمی‌توانم جوابگوی شما باشم.»


پی نوشت:

کتاب بحر بی‌ساحل، ص 283

منبع:تسنیم

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین