۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۷ : ۰۱
خود را با امام عصر همراستا کنیم
از سوی دیگر شاهدیم کسانی که دارای چنین خصلتهایی نبودند یا یکی از این
موارد را نداشتند، از ادامه همراهی با امام عالم بازماندند و خداوند اذن
همراهی به ایشان را نداد. به عنوان مثال شخص ابنعباس را شاهدیم به جای
تبعیت از امام حسین(ع) در موارد مختلف زبان به نصیحت حضرت باز میکرد تا
ایشان را از این سفر نهی کند، زیرا که از امیرالمؤمنین(ع) در موارد متعدد
شنیده بود که فرزندم حسین(ع) در دشت کربلا کشته خواهد شد، اما از این موضوع
غفلت کرد که به وی فرموده بودند باید تابع رفتارها و کلام امام هر عصر
باشد و به محض اینکه متوجه شد امام حسین(ع) میل به قیام دارد، باید خود را
با ایشان هماهنگ میکرد.
همین رفتار را در اشخاص بزرگواری مانند
محمد حنفیه و عبدالله بن جعفر شاهدیم که متأسفانه رفتار مناسبی در قبال این
قیام حضرت انجام ندادند، اما با این وجود عبدالله بن جعفر اذن همراهی
فرزندانش را با امام(ع) داد، اما محمد بن حنفیه حتی فرزندان خود را با امام
حسین(ع) همراه نکرد. بنابراین ایشان اشخاص کوچکی نبودند بلکه ماجرای
عاشورا و کربلا دارای عظمت فراوانی بود. شاهد بر اینکه از امام محمد
باقر(ع) در علت عدم همراهی حنفیه با امام حسین(ع) پرسیده شد که حضرت ضمن
اشاره به اینکه مطلبی میگویم و دیگر هیچ نپرس فرمودند: «کَتَبَ
الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ مِنْ مَکَّةَ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ مِنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ
إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ مَنْ قِبَلَهُ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ أَمَّا
بَعْدُ فَإِنَّ مَنْ لَحِقَ بِی اسْتُشْهِدَ وَ مَنْ لَمْ یَلْحَقْ بِی
لَمْ یُدْرِکِ الْفَتْحَ وَ السَّلَامُ؛ بِسْمِ اللَّهِ
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ از طرف حسین بن على به محمّد بن على علیهالسلام
(یعنى محمّد بن حنفیّة) و بنى هاشمى که او را قبول داشته و با وى هستند:
امّا بعد: هر کس با من همراه شود شهید خواهد شد و آنان که همراهى نکنند و
با من نباشند فتح و گشایش به خود نخواهند دید و السّلام». (کامل الزیارات ؛
النص ؛ ص75). بنابراین عدم تبعیت از امام عصر و هادیان الهی عاقبتی جز آه و
حسرت به همراه نخواهد داشت، بنابراین به هر طریقی که امکان دارد باید خصلت
اصحاب حضرت را در خود تقویت کنیم تا در مواقع حساس بتوانیم رفتار
شایستهای از خود بروز دهیم.
اما اینکه گفته میشود عدم دنیازدگی و
اشتیاق به لقای خداوند در یکایک اصحاب امام حسین(ع) وجود داشت، میتوان به
جمله امام حسین(ع) هنگام خروج از مکه به سوی عراق و نیز جملهای در آستانه
ورود به کربلا توسط حضرت اشاره کرد. حضرت هنگام خروج از مکه شرط ورود به
کاروان را اینطور معرفی کردند: «مَنْ کَانَ فِینَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا؛
هر کس می خواهد جانش را در راه ما تقدیم کند و در لقای خداوند وطن گزیند،
با ما همراه شود». بنابراین کسی که بذل جان میکند، مهمترین خصلتش عدم
دنیازدگی و اشتیاق به لقای خداوند خواهد بود.
اما حضرت در آستانه ورود به سرزمین کربلا در زمانی که عدهای راه ایشان را سد کرده بودند، رو به اصحاب کردند و فرمودند: «النَّاسَ
عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ
یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ
قَلَّ الدَّیَّانُونَ؛ همانا مردم بندگان دنیا هستند و دین از سر
زبان آنها فراتر نرود و دین را تا آنجا که زندگىشان را رو به راه سازد
بچرخانند و چون در بوته آزمایش گرفتار شوند دینداران اندک گردند» (ابن شعبه
حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول(ص)).
بر اساس این
فراز عجیب و تأمل برانگیر امام حسین(ع) در مییابیم که اصحاب حضرت دارای
چنین خصلتی نبودند که با حضرت همراه شدند، اما آن کسانی که همراه نشدند،
بندگان دنیا هستند و با اندک فتنه و بلایی و در خطر افتادن اموالشان از دین
رویگردان میشوند؛ بنابراین همین رفتار را در جای جای مسیر کربلا در مورد
عدهای ملاحظه میکنیم که به هوای اینکه اموالمان مانده است، از امام(ع)
جدا شدند.
نتیجه اینکه جهت همراهی با امامان معصوم(ع) و در این
زمانه همراهی با حضرت مهدی(عج)، نیاز به رشد و ارتقای صفاتی داریم تا جایی
که ما را از دنیا جدا و به لقای خداوند مشتاق کند که این درس را امام
حسین(ع) در جریان کربلا به بشریت آموخت. تا زمانی که این حس در ما تقویت
نشده است، به همان مقدار تا ظهور امام زمان(عج) فاصله داریم، زیرا ظهور
امام(ع) در چنین شرایطی عاقبتی همچون فاجعه عاشورا به همراه نخواهد داشت.