کد خبر : ۷۹۲۰۴
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۳
مصاحبه تفصیلی با حجت‎الاسلام شیخ مهدی حسن‎آبادی / بخش اول

آسیب‌شناسی هیئتهای مذهبی

هیئتها عزاداری همچنان که فرصت مناسبی برای ترویج معارف شیعه و اهل بیتی(ع) است، با کم‎توجهی مسئولان امر و هوشیاری دشمنان اسلام می‎تواند به عنوان تهدیدی برای جوامع مسلمان محسوب شود تا جایی که اقشار مختلف مذاهب مسلمانان را به اختلافات مذهبی سوق دهد.
عقیق:مسأله هیئتهای عزاداری همچنان که فرصت مناسبی برای ترویج معارف شیعه و اهل بیتی(ع) است، با کم‎توجهی مسئولان امر و هوشیاری دشمنان اسلام می‎تواند به عنوان تهدیدی برای جوامع مسلمان محسوب شود تا جایی که اقشار مختلف مذاهب مسلمانان را به اختلافات مذهبی سوق دهد تا جایی که در سالیان اخیر به دلیل بی‎توجهی برخی متعصبان دینی شاهد چنین معضلاتی بوده‎ایم. بنابراین اصلاح ساختار و محتوای هیئتها مذهبی باید یکی از اولویتهای مسئولین مربوط به هیئتهای مذهبی قرار گیرد تا جایی که بتوان از آن حداکثر بهره را در راستای ترویج معارف ناب شیعی و معرفی شیعه به عنوان پایگاه اخلاق‎مداری برد. در رابطه با این مسائل با حجت‎الاسلام شیخ مهدی حسن‎آبادی، کارشناس مسائل مذهبی به گفت‎وگو نشستیم که در ذیل می‌خوانید:

یک بحثی که در هیئتهای مذهبی با آن مواجه هستیم این است که بیشتر از اینکه مجالس به بیان معارف امام حسین(ع) بگذرد به سینه‎زنی و روضه‎خوانی پرداخته می‌شود. چه برنامه‎ای می‎توان داشته باشیم که در کنار مدیحه‎سرایی به معارف عاشورا بیشتر بها بدهیم؟

به اعتقاد بنده چند مورد در این موضوع دخیل است: مورد اول اینکه مداحان قدرت انتخاب‎شان بیشتر است، یعنی انواع سبکها و مدل لباس پوشیدنها، انواع برخوردهای اجتماعی از سوی برخی مداحان باعث شده است که جوانان بیشتر به مداحی گرایش داشته باشند. یعنی اگر بخواهیم محتوای هیئتها را سه بخش کنیم، باید بگوییم: منبر، روضه‎خوانی، سینه‎زنی. شاید این واقعیت تلخ باشد که خیلی از جوانان دم در می‎ایستند و بعد از منبر و روضه، در زمان سینه‎زنی داخل می‎آیند. این چیزی است که گریز و فراری از آن نیست، ضمن اینکه ما برای مداحان به عنوان ذاکرین اباعبدلله(ع) احترام خاصی قائل هستیم، اما باید این موارد را به مستمعین گوشزد کنند.

چه مسأله‎ای باعث شده است که برخی هیئتهای مذهبی به محتوا اهمیت قائل نشوند و صرفاً به شور و احساسات بپردازند؟
همان طور که گفتید اگر عشق و شور همراه با شعور و معرفت نباشد، زمینه‎ساز انحطاط فکری و معرفتی خواهد بود. در این باره باید گفت عدم بها دادن به هشدارهای مقام معظم رهبری و برخی مراجع عظام تقلید درباره نوع هیئت‎داری، زمینه‎ساز چنین مسائلی خواهد بود که بروزات آن را در انتخاب و آزاد بودن اهالی هیئتها در نوع لباس پوشیدن و سبک سخیف خواندن عده‌ای اندک از مداحان مشاهده می‌کنیم. چقدر مقام معظم رهبری و بعضی از مراجع دیگر در خواندن نوع سبکها، محتوای مداحی و ... تأکید کنند و برخی آقایان بها ندهند؟! خیلی‌ها به دلیل نوع سبکهایی که می‎خوانند و هیجانی که به مستمع می‎دهند، جوانان را جذب هیئتها می‎کنند که در این صورت در آینده او را نمی‎توان با این رفتارها در خیمه امام حسین(ع) نگه داشت.
درصدی از کسانی که پای منبر و پای روضه می‎نشینند، سنین بالاتر از 25 سال است و آن کسانی که خیلی زیبا سینه می‎زنند و خیلی اهل هیجان هستند، زیر 25 تا 30 سال هستند. بعد می‎بینید همین جوانی که در اوج انرژی است، وقتی که متأهل  و شاغل می‎شود، وقتی یک مقدار خستگی بر او غلبه می‎کند از این فضا خارج می‎شود و نمی‎تواند ادامه بدهد و وادی او تغییر می‎کند.

علت اینکه مردم بیشتر از اینکه به سخنرانی و محتوا بها دهند، به سینه‎زنی و شنیدن روضه اکتفا می‎کنند چه مسأله‎ای است؟ آیا متفکران ما محتوای غنی ندارند؟
چند وقت پیش بنده هیئتی رفته بودم و دیدم مداحش حرکت جالبی کرد، بعد از جلسه یک مسأله شرعی خیلی ابتدایی راجع به طهارت گفت. از تعجب مستمعان فهمیدم این مسأله را نمی‎دانند، در حالی که ما این مسأله را بارها گفته بودیم. در این باره باید گفت چون اقبال خاصی به منبر نمی‎کنند، بنابراین مسائل شرعی جزئی را نمی‎دانند، اما وقتی همین مسأله را مداح می‎گوید، چون پای منبرش هستند، بنابراین می‎شنوند. اینکه مداح چنین رفتاری می‎کند بسیار خوب و قابل تحسین است، اما اینکه بگوییم محتوا نداریم صحیح نیست بلکه باید گفت ما منبری‎های خوش‎بیان وخوش‎محتوا کم داریم. وقتی مردم پای منبر یک نفر می‎نشینند و می‎بینند شخص هم خوب حرف می‎زند، هم محتوا و هم بیان خوبی دارد، پای منبر او می‎نشینند، بنابراین علت اصلی، بی‎محتوا بودن نیست. اتفاقاً من به یکی از دوستان می‎گویم گاهی وقتی پای منبر فلان کس می‎رویم 10 نفر از آن چند هزار نفر به خاطر ما نیامدند بلکه به خاطر آن مداح آمدند.

برای کیفیت سبک هیئت‎داری، آن محتوایی که باعث ارتقای جوانان باشد و به ارزشها پایبند باشند چه سفارشی دارید؟
آغاز مشکلات از زمانی بود که نقش پیرغلامان و بزرگان هیئتها در برگزاری مراسم کمرنگ شد. در گذشته خیلی وقتها بالا سر مداحان استاد و یک بزرگ‎تر بود، آن استاد و بزرگ‎تر می‎توانست یک روحانی باشد، می‎توانست لباس شخصی استاد دیده باشد که آن مداح باید و نبایدهای ابتدایی راجع به هیئت را رعایت می‎کرد؛ مثلاً من هیئتهایی را دیدم که وقتی خود مداح می‎آید پای منبر می‎نشیند، مستمعی که عاشق آن مداح است خودش را ملزم می‎کند بیاید پای منبر بنشیند، یعنی احترامی که یک مداح برای یک منبر می‎گذارد به طور طبیعی آن مستمع و مریدهایش را هم جذب می‎کند.
مورد دوم تبلیغات است، آن قدر که برای مداحان تبلیغ شده است شاید برای منبری‎ها نشده است. شما یک چرخی در مراکز پخش محصولات فرهنگی و مذهبی بزنید، اگر بخواهیم درصدبندی کنیم، 90 درصد تبلیغات برای مداحان و 10 درصد تبلیغات برای منبری‎ها است.

مورد سوم که فکر می‎کنم هیئتها می‎توانند آن را اصلاح بکنند، این است که هیئت‎دارهای ما اصلاح شوند. هیئت‎داری که دغدغه دین و فرهنگ (دین و فرهنگ را اگر بخواهم کنار هم تلفیق کنم می‎گویم دغدغۀ جمهوری اسلامی یا انقلاب اسلامی) داشته باشد، این ماجرا خود به خود اصلاح می‎شود. قرار نیست ما فقط جمعیت داشته باشیم. من نمی‎دانم چرا ما به کمیت می‎پردازیم تا کیفیت؟ رسول ترک یک نفر بود اما الان حدود 30 سال از فوتش می‎گذرد، اما هنوز نامش وجود دارد. خیلی از هیئتهای چندهزار نفره بودند که نه اسمی از مداحشان و  نه از جمعیتی از مستمعین‎شان باقی مانده است. هیات‎دار اگر بتواند کیفیت کارش را بالا ببرد و زیاد به کمیت نپردازد خیلی از ماجراها حل می‎شود. باز هم در پرانتز عرض می‎کنم که خیلی وقتها فلان مداح را دعوت می‎کنند فلان جا که فقط جلسه‎شان شلوغ شود و جمعیت زیاد شود، اصلاً شاید فلان منبری را هم دعوت کنند، ما نمی‎خواهیم بگوییم همه منبری‎ها معصوم‎زاده هستند، بلکه بعضی از آنها شاید بعضی از افکار خاص را داشته باشند که نیاز است این افکار اصلاح شود.



برخی مداحان هستند با وجود تأکیدات مقام معظم رهبری و مراجع تقلید، مباحث ضد تقریب مذهبی مطرح می‎کنند و در آن سوی مرزها زمینه کشتار شیعیان را فراهم می‎کنند. واقعاً اگر امام حسین (علیه‌السلام) در این دوران بود اینگونه رفتار می‎کرد؟ چه راهکاری وجود دارد که یک فضایی ایجاد شود تا این مداحان غافل از این فضا خارج شوند؟
من احساس می‎کنم ضرورت ماجرا تبیین نشده است، یعنی اصلاً ضرروت ماجرا مشخص نشده است و خیلی وقتها اکثر دوستان هیئتی‎مان با هیجانات کاذبی روبرو هستند که آغشته به یکسری اعتقادات منفی شده است. ببینید، حضرت عبدالعظیم(ع) با اینکه چند امام را درک کرده و امامزاده و معصوم‎زاده بود، اما نزد امام هادی(ع) آمد و می‎گفت من می‎خواهم اعتقاداتم را به شما عرضه کنم، شما بگویید کجا را دارم اشتباه می‎روم؟ الان برخی اعتقاداتی پیدا کرده‎اند و پای آن اعتقاداتشان محکم ایستاده‎اند و معلوم نیست آن اعتقادات را از کجا آورده‎اند، یعنی ریشه خیلی از این مشکلات اشتباه شدن و اشتباه اعتقاد دادن به اینهاست.
به عنوان مثال بنده در شهری نزدیک استان گلستان دو شب منبر رفتم. به من گفتند امشب یک شخصی منبر رفته است و باعث شده است این جوانان دچار تضاد شوند. گفتم چه گفته است؟ گفتند او می‌گفت اگر پدر و مادرتان گفتند هیئت نرو، به آنها بگو به شما چه! من می‎خواهم برای امام حسین بمیرم شما این عشق را درک نمی‎کنید. بنده فیلمش را دیدم و یقین کردم آن منبری همین را گفته است. حالا او می‎خواسته است ضرورت نوکری کردن را برای امام حسین برساند، اما اشتباه بیان کرده است و دارد یکسری اعتقادات اشتباه را به جوانان منتقل می‎کند.



از عمده دلایلی که برخی افراد تندرو در هیئتها می‎آورند، بحث تبری و تولی است تا جایی که آن را به گونه‎های منفی بروز می‌دهند که شاهدش هستیم؛ نظر شما در این باره چیست؟
ما تولی و تبرا را باید به درستی معنا کنیم، بغض و تولی اصلاً اشتباه معنی شده است. بغض و دوستی این نیست که آدم در حرم علی‎بن‎موسی‎الرضا(ع) برود و شروع به لعن کند. در حالی که خیلی از اهل سنت که محب اهل‎بیت هستند در آنجا حضور دارند و زیارت می‎کنند. حال در مکانی که زمینه وجود دارد که بتوانیم با اخلاق خوب آنها را شیعه کنیم، چرا باید بداخلاقی کنیم؟ این با کجای سیره عترت(ع) سازگار است؟ به اسم محب بودن شروع به فحاشی کردن که برای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) زینت نمی‎آورد. زمانی که جناب موسی نزد فرعون رفت، فرعونی که داعیه‎دار خدایی بود و می‎گفت من خدا هستم، خدا به موسی(ع)  دستور داد با نرمی با او صحبت کن، تندی نکن، داد نزنی «فَقُولا لَهُ قَولاً لَیِّنا»، آرام و نرم صحبت کن. آیا واقعاً حب و بغض این است که در حرم امام رضا(ع) اعتقادات اهل سنت را زیر سؤال ببریم؟ در حالی که او به زیارت امام‎مان آمده است. آن اهل سنت به قدری به امام رضا(ع) اعتقاد دارد که شفای فرزندش را از حضرت می‎طلبد. او همین قدر که می‎داند علی بن موسی‎الرضا(ع) واسطه بین خدا و فرزندش است، بسیار ارزشمند است. حالا ما تندی کنیم؟ به همین دلیل می گویم تبری اشتباه معنا شده است. مگر این نیست که حجربن عُدی، یا حجربن عَدی در جنگ صفین شروع به فحاشی به لشکر معاویه کرد و  امیرالمؤمنین فرمود «إنی أکره أن تکونوا من سبابین؛ من دوست ندارم اطرافیان من فحش بدهند». بعد اینکه مگر نفرمودند بهشت بر هر فحش‎دهنده حرام شده است؟ مگر نفرمود که مؤمن «عَنِ اللّغو مُعرضون؛ از لغو دوری می‎کند» است؟ اگر قرار باشد این سوی قضیه را ببینیم که بگوییم پس راحت فحش هم بده، اصلاً تبری به این چیزها نیست. تبری به سر و صدا کردن نیست بلکه مرد تبری آن کسی است که الان ایستاده و دارد با جانش از حرم حضرت زینب دفاع می‎کند. شاید یک فحش هم ندهد، یک داد هم نزند. پس تبری به سروصدا نیست، «پس هر چه طبل توخالی‎تر باشد صدایش بیشتر است». این جمله جالب را هم بگویم که آن بزرگ فرمود اگر نمی‎توانستی شخصی را شیعه کنی لااقل او را وهابی نکن.

در خاطرات یک نفر می‎خواندم که با آقای مرحوم مرعشی(ره) داشتیم می‎رفتیم. در یک بیابانی ایستادیم تا نفسی استراحتی بکنیم. زمان اذان بود، یک چوپانی هم آنجا بود، آقای مرعشی دید آن چوپان نماز نمی‎خواند. رفت به او گفت چرا نماز نمی‎خوانی؟ گفت کفشهای من را ببینید تا این بالا باید ببندم. بخواهم بند کفش را باز کنم و ببندم یک ربع طول می‎کشد و حال وضو گرفتن ندارم. آقای مرعشی گفت من فلانی هستم و به تو اجازه می‎دهم بر روی همین کفش مسح بکش و با همین کفش هم نماز بخوان. خلاصه آن چوپان گفت خدا پدرت را بیامرزد، یک روحانی بدسلیقه‎ای از آنجا عبور می‎کرد و دید این چوپان با کفش نماز می‎خواند. گفت چه کسی به تو این را گفته است؟ چوپان گفت آقای مرعشی. آن عالم نما هم گفت آقای مرعشی بی‎خود کرده است؛ مگر آقای مرعشی دین را نمی‎فهمد؟! آمد به آقای مرعشی گفت، آقای مرعشی به او گفت، «من هنر داشتم او را با کفش نمازخوان کردم، تو هنر داشتی کفشهای او را درمی‎آوردی و او را نمازخوان می‎کردی» چرا به او گفتی نماز نخوان؟ حالا برادران اهل سنت تا حرم امام رضا(ع) آمدند، چرا باید با آنها اینگونه رفتار شود؟


منبع:تسنیم

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین