۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۰ : ۱۰
عضو مجلس خبرگان رهبری کنار فعالیتهای علمی از فعالیت سیاسی غافل نبود. از جمله فعالیتهای سیاسی وی همراهی با حضرت امام و تیم همراه ایشان در مدرسه رفاه تهران بود.
آیتالله فاضل گلپایگانی نماینده مشترک امام خمینی(ره) و آیتالله العظمی گلپایگانی در استان چهارمحال و بختیاری بود و تجربه موفقی را در مواجهه با اقوام و طوایف مختلف کشور و ساماندهی غائله لرستان در کارنامه دارد.
متن پیشِرو مصاحبه اخیر خبرنگاران باشگاه خبرنگاران «پویا» با آیتالله فاضل گلپایگانی است.
باسلام و تشکر از وقتی که به ما اختصاص دادید. در ابتدا از چگونگی حضورتان در انتخابات خبرگان رهبری و حضور در لیست خبرگان مردم بفرمایید؟
باسلام و تشکر از شما. حضور ما در همه ادوار انتخابات خبرگان بهصورت مستقل بوده است. هر چند بعد از اعلام رسمی کاندیداهای حاضر در صحنه، گروههای مختلف اعلام حمایت کرده و ما را در لیست خود قرار دادند. طبعاً حضور در چنین فهرستهایی به معنی پذیرش روش و منش آن گروهها نیست. ضمن اینکه نیمی از افراد حاضر در این لیست با لیست جامعه محترم مدرسین مشترک بود و از هیچیک از آقایان هم پس از قرار گرفتن در این لیست اعتراضی دیده نشد.
اما متأسفانه مشاهده شد در ایام قبل از انتخابات برخی رسانههای بیگانه از برخی لیستها حمایت کردند.
بیگانگان، شناخت درستی از فضای ارتباطی و سیاسی داخل کشور ما ندارند و این مکرر به تجربه ثابت شده است. حمایت آنها از برخی افراد هم به معنی همراهی حمایتشدگان داخلی با بیگانگان نیست. آنها به زعم باطل خودشان این افراد را به خواستههای استعماری خود نزدیکتر دیدهاند که تنها یک گمان باطل و سادهاندیشانه است. ضمن اینکه هوشیاری شورای محترم نگهبان، مانع از ورود معدود افراد همسو با بیگانگان شده و میشود.
** موقعیت علمی آیتالله مصباح قابل تشکیک نیست/ انس و الفت خاص آیات یزدی و مصباح با رهبر معظم انقلاب
رهبر معظم انقلاب در نخستین دیدار با اعضای دوره جدید خبرگان رهبری از نبود حضرات آیات مصباح یزدی و شیخ محمد یزدی به عنوان خسارت یاد کردند. ارزیابی شما از عدم حضور چنین افرادی در مجلس خبرگان رهبری چگونه است؟
ویژگیهایی موجب این امتیاز و تأسف ناشی از آن است. از جمله اینکه هر دو بزرگوار از یاران حضرت امام (ره) به شمار میروند. خاطرم هست که مسئولیت اعزام روحانیون به نقاط مختلف با حکم و مأموریت از سوی حضرت امام راحل، توسط جناب آقای یزدی صورت میگرفت و بنده مشخصاً با ایشان در این زمینه مرتبط بودم. همچنان که موقعیت علمی حضرت استاد مصباح یزدی قابل تشکیک نبوده و بر کسی پوشیده نیست.
در مجموع، تجربیات این دو از لحاظ علمی، تجربه کاری و آشنایی با حوزههای علمیه، ممتاز و مثال زدنی است. علاوه بر اینکه انس و الفت با رهبری معظم انقلاب، ایشان را در کنار برخی دیگر از محترمین خبرگان، به کانال ویژه ارتباط حوزههای علمیه و علماء با رهبری بدل کرده و نکات و تذکرات مورد نظر روحانیت و علماء از طریق ایشان به محضر معظم له انتقال پیدا میکرد.
ریاست حضرت آیتالله جنتی بر مجلس خبرگان رهبری با توجه به هجمههایی که پیش از انتخابات خبرگان بر ایشان بوده را چگونه میبینید؟
رسانههای بیگانه غربی بسیار تلاش کردند که آیت الله جنتی رای نیاورند اما در خود خبرگان چنین چیزی نبود. از مدتها قبل از آغاز دور اول مجلس صحبت از ریاست آقای جنتی بر مجلس خبرگان بود. برخی هم بر این نظر بودند که آقای امینی ریاست خبرگان را بر عهده بگیرند. ایشان نیز شخصیت بزرگی هستند و سابقه حضور در جامعه مدرسین را دارند. هر دو این بزرگان عزیز هستند.
** مجلس خبرگان با تمام وجود انقلابی است و انقلابی میماند/ سوگند خوردیم در خط انقلاب بمانیم
رهبر انقلاب در دیدارهای اخیر خود بسیار بر واژه «انقلابیگری» تأکید دارند و در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری فرمودند: مجلس خبرگان باید انقلابی بماند و انقلابی عمل کند. به نظر شما چرا در این دوره ایشان بر واژه انقلابیگری بسیار تأکید دارند؟
همچنان که اشاره کردید این فرمایش مقام معظم رهبری اختصاص به مجلس خبرگان ندارد. دیدگاه ایشان به مجلس شورای اسلامی نیز چنین است و یا سایر نهادهای دیگر. تفسیر ایشان از این واژه این است که فرد انقلابی به قانون اساسی پایبند بوده و مبانی و آرمانهای نظام را قبول داشته باشد. برخی رسانههای معاند خارجی در این دوره قصد آن را داشتند طوری القاء کنند که انگار قرار است در این مجلس خبرگان جدید تحولی ایجاد شود. مثلاً خدای ناکرده رهبری را عوض کنند و یا بر خلاف آرمانهای انقلاب و امام راحل اقدامی را صورت دهند. این نشان از طمع بیگانگان دارد. رهبر معظم انقلاب هم هر جا بیگانه طمع میکند، هشدار و رهنمود لازم را ارائه میدهند که کاملاً بهجا و شایسته هم هست و بحمدالله در این جهت جای نگرانی وجود ندارد.
حضرتعالی باتوجه به حضور در مجلس خبرگان جدید، جو داخل این مجلس را چگونه میبینید؟ آیا واقعاً اختلافاتی هست و برخی افراد به دنبال اقداماتی برعلیه نظام و کشور هستند؟
در مجموع که داخل خبرگان را که مشاهده میکنم، واقعیت عکس این شایعات است و فرد یا افرادی نیستند که با رهبری زاویه داشته باشند. این مجلس خبرگان با تمام وجود انقلابی است و انقلابی خواهد ماند و جای نگرانی نیست. مجلس خبرگان محافظ رهبری بوده و اگر تذکری باشد به ایشان انتقال خواهد داد. چرا که ما سوگند یاد کردهایم و باید در این خط بمانیم.
** تسلط رهبر معظم انقلاب بر فقه قابل مناقشه نیست/ آیتالله خامنهای در بالاترین درجه «انقطاع الی الله» قرار دارد
لازمه یک انقلاب، رهبر انقلابی است. به عنوان نماینده مردم در مجلس خبرگان رهبری، شخصیت رهبر معظم انقلاب را در زمینه مدیریت و رهبری چگونه میبینید؟
شخصیت ایشان برای حوزههای علمیه شناخته شده است. وجوه علمی، مدیریتی و تقوائی ایشان مورد اتفاق علماء قرار دارد. تسلط کم نظیر ایشان بر فقه به عنوان یکی از ارکان لازم برای ولایت فقیه قابل مناقشه نیست. تجربه مدیریتی و اجرائی ایشان برای دوستان روشن است و زمانشناسی و دشمنشناسی ایشان حتی موجب شگفتی و تحسین خود دشمنان قرار دارد. عدالت و تقوا و صفای باطن، گوهری است که باید وجود آن را در ایشان قدر بدانیم. بنده در نطق میان دستور که مورد تحسین اعضای خبرگان هم گرفت عرض کردم شأن ولی فقیه این است که در بالاترین درجات انقطاع الی الله قرار دارد و این ما هستیم که باید به عنوان سربازان حکومت دینی، خود را به خلق و خو و منش الهی ایشان نزدیک کنیم و ما هم باید خود را در جنبههای سلوک معنوی بالا بکشیم تا هر چه بیشتر خدائی شویم.
** خبرگان باید نهادی برای تقویت رهبری باشد/ تشکیل کمیسیونی با هدف تقویت رهبری
در مجموع، جامعیت ایشان از جهات مختلف زیبنده رهبری و ولایت بر جامعه دینی و امور مسلمین بوده و خبرگان همچنان که امام راحل انتظار داشت باید نهادی برای تقویت رهبری باشد. چرا که ایشان یا هر شخص دیگری که در این جایگاه قرار بگیرد معصوم نیست و باید بازوانی با چشمانی باز در کنار ایشان، نواقص را متذکر شده و راهکار اصلاحی کارآمد و متناسب را نیز پیشنهاد کنند. خبرگان در عین استقلال باید حامی رهبری بوده و قداست این جایگاه را حفظ و تقویت کند. از این جهت تلقی بنده این است که علاوه بر ضرورت فعالتر شدن کمیسیون نظارت بر ارگانهای زیرمجموعه رهبری، کمیسیون ویژهای مشخصاً با هدف تقویت رهبری تشکیل بشود تا اعتبار هر دو جایگاه به عنوان بالاترین جایگاهها در ساختار سیاسی کشور هم رهبری حفظ شود.
** اداره رهبری بهشیوه شورایی زیبنده نظام نیست/ نظام هیچ وقت به سوی شورائی شدن جایگاههای مدیریتی نمیرود
برخی افراد طی چند سال گذشته بحث شورایی بودن رهبری را مطرح میکنند؟ نظرتان درباره طرح این بحث چیست؟ ممکن است شورایی شدن رهبری بار دیگر در این مجلس خبرگان مطرح شود و آیا از لحاظ جنبههای فقهی و مدیریت سیاسی مناسب است که ما باز هم به شورایی شدن که سالها پیش در قانون اساسی بوده است بازگردیم؟
این مسئله دارای دو بعد است. یکی طرح این بحث و دیگری واقعیت این بحث. در سالهای ابتدایی انقلاب زمانی که قانون اساسی را مینوشتند گفتند رهبری شخص و یا شورای رهبری! پس طرح این بحث خلاف شرع نبوده، چون در آن زمان مطرح شده است. اما در بُعد واقعیت، با گذشت زمان متوجه شدیم که دستگاهها و نهادهایی که شورایی بودهاند، کارایی لازم را ندارند. برای مثال شورای عالی قضایی که در ابتدا شورایی بود و بعد به این نتیجه رسیدیم که بهتر است در وحدت ریاست قوه قضائیه است ندارد و بعد از آن به مدیریت یک نفر تغییر پیدا کرد.
این مسئله در مورد جایگاه رهبری هم به همین شکل است. رهبری که هدایت کل نظام بر عهده او است و چه بسا باید جنبه الگوئی برای دیگر کشورها و مسلمانان را داشته باشد، زیبنده نیست شورایی اداره شود. اگر فرض کنیم 7 نفر داشته باشیم که همه در یک حد مساوی باشند اما تنها یک نفر در میان آنها برای رهبری تعیین میشود. به دلیل این که کارایی آن یک نفر برای نظام میتواند بیشتر باشد.
درباره افرادی که چنین مواضعی را در زمان قبل از انتخابات گرفتند و چنین موضوعات اختلافی را در این زمان مطرح میکنند چه نظری دارید؟
خط امام راحل به ما میگوید رهبری شورائی برای نظام کارآمد نیست. حضرت امام«قدس سره» بحث رهبری فردی را دستور و رهنمود دادند چون ایشان تجربه کردند که این موضوع برای جمهوری اسلامی بهتر است. کارکرد برخی بحثها هم صرفاً انتخاباتی است و به منظور گرم شدن تنور انتخابات طرح میشود و گرنه عقلای قوم میدانند که نظام هیچگاه دیگر به سوی شورائی شدن جایگاههای مدیریتی باز نخواهد گشت. چرا که نه به نفع مردم و نه به نفع نظام است.
پس یعنی بیان چنین مواضعی را توسط برخی افراد مدیریت شده و با برنامه میدانید؟
در چارچوب جاذبه و دافعه نظام قرار میگیرد. هنر ما باید این باشد که به مخالفین هم فرصت عرض اندام و اظهار رأی و نظر بدهیم. وقتی هنوز کسانی هستند که به هر دلیل فکر میکنند رهبری شورائی بهتر است و با رهبری فردی مخالف هستند بگذاریم حتی این مخالفین، زمینه مشارکت داشته باشند. این خواست رهبری نظام هم هست.
اگر امروز همه مخالفین چه کسانی که در برخی جزئیات با نظام مخالفتی دارند و چه کسانی که با اصل و کلیت نظام زاویه دارند زیر پرچم معاند جمع بشوند و اسم اپوزیسیون بر خود بگذارند، از طرفی از سوی آمریکا و دیگر کشورهای معاند هم مورد حمایت مالی قرار بگیرند، تهدید بزرگی برای کشور قلمداد خواهند شد. خب ما اجازه بدهیم مخالفتهای جزئی، امکان عرض اندام داشته باشند و در انتخاباتها دیدگاه خود را ارائه کنند و نقد بشود. این یک فرصت برای نظام خواهد بود که دیدگاههای مخالف خود را در یک فرآیند دموکراتیک به نقد خواص جامعه و عموم مردم بگذارد. این مسئولیت رسانههای ما است که بتوانیم روشنگری ایجاد کنیم و مردم را در تبلیغات انتخاباتی با مصالح کشور و نظام آشنا و همراه کنیم.
** کسی نمیتواند نسبت به وصیتنامه امام تشکیک ایجاد کند/ هشدار امام(ره) درباره نفوذ موریانهها به ارکان نظام
از سال 88 میبینیم که یک سری سلسله شبهات بیان میشود که نمی توان گفت برای پرشور برگزار کردن انتخابات است. برای مثال امام(ره) تا آخرین لحظه زندگی خودشان به مبارزه با آمریکا تأکید میکند ولی افرادی وجود دارند که از قول امام میگویند «مرگ بر آمریکا» لازم نیست! رهبر معظم انقلاب میگویند انحراف از اندیشههای امام در حال شکلگیری است و اگر اندیشههای امام را میخواهید بروید به محکمات اندیشه ایشان رجوع کنید. نمونه دیگر از این سخنان متناقض سیره رهبری و امام این است که در اوج مذاکرات هستهای، شخصی میآید و میگوید غرب از ما در موضوعات داخلی چیزی جز شفافیت نمیخواهد یا در زمان اوج درگیری دشمن در سوریه که سیاست ما حمایت از محور مقاومت است و شخص رهبر معظم انقلاب نیز تأکید دارند که این محور باید پابرجا بماند یکی از سردمدارن این جریان میآید و میگوید در دو طرف ماجرای سوریه دارند آدمکشی صورت میدهند. تا قسمتی شاید بشود پذیرفت که این سخنان برای رقابت است ولی آنجایی که محکمات اندیشه امام زیر سوال می رود چه کار کنیم؟ تحلیل شما از این افراد چیست که با دیدگاه رهبری زاویه پیدا کردهاند؟ زمانی که یکی از یاران امام و رهبری میآید و میگوید من و امام تنها بودیم و امام گفت مرگ بر آمریکا نگویید! بعد بیبیسی فارسی هم به خود اجازه میدهد که نامهای جعلی از رابطه امام و آمریکا منتشر کند؟ پاسخ شما در این رابطه چیست؟
فرمایشات رهبری مطابق واقعیت است و قابل مناقشه نیست. در این باره هم موضع امام ضداستکباری بوده و هیچ شکی نیست و کسی نمیتواند نسبت به بیانات و وصیتنامه امام، تحریفی را به وجود آورد. امام تا آخر به دنبال این بودند که نباید به نفوذیها اجازه داد که مانند موریانه به ارکان نظام وارد و به دستگاههای اجرایی نفوذ کنند.
در طرف مقابل هم برخی با امام اختلاف سلیقههایی داشتند و نامههایی مینوشتند. حتی در مسئله جبهه و جنگ که امام میفرمودند جنگ باید تا پیروزی ادامه پیدا کند، عدهای از مسئولین میگفتند که باید آتش بس شود. در زمان خود امام، ایشان این نوع اظهارات و نظرات را تحمل میکردند . افرادی که جزء شاگردان امام و نزدیکان بودند و چنین زاویههای را داشتند و این مشکلی ایجاد نمیکند.
** حرف آخر را باید رهبری بزند/ اطاعت از ولیفقیه در همه حال واجب است
پس اختلاف سلیقه و دیدگاه به زمان حال مربوط نمیشود و در گذشته نیز وجود داشته است. هیچ زمان هم امام تلقی نمیکردند که اینها دشمن انقلاب و رهبری هستند. امام سخن آنها که میگفتند «اگر جنگ ادامه پیدا کند هیچ چیز برای ما باقی نمیماند» را گوش میدادند ولی در پاسخ میفرمودند که جنگ باید ادامه یابد. پیغمبر در جنگها مشورت میکردند. پیامبر که معصوم است در کارها با دیگران مشورت میکند و در برابر سخن آنها میگوید چشم. چون سخن مناسبی گفته شده است. این چنین نیست که بر روی حرف خودشان ایستادگی کنند. پس در این زمینه نباید «کاسته داغ تر از آش» بشویم. بالاتر از پیامبر که نداریم. پس توصیهها و دستورات رهبر معظم انقلاب قابل انکار نیست و اگر بخواهیم انقلاب را حفظ کنیم، باید توصیههای حضرت امام را که توسط رهبری معظم انقلاب گفته میشود بیان کنیم و اگر چنین نکنیم انقلاب منحرف خواهد شد. اگر بگوئیم که مخالفین چیزی نگویند که این منطقی نیست.
خداوند نیز به پیامبر میگوید مشورت بگیر ولی حرف آخر را خودت بزن«و شاورهم فی الأمر». در مسائل اجرایی پیامبر باید اصل باشد و نظر نهایی را ایشان بگوید. رهبری در هر حال قداستش باید حفظ شود و حرف آخر را رهبری بزند. حال میخواهد رهبر معصوم باشد یا ولی فقیه باشد، امام راحل باشد و یا حضرت آیتالله خامنهای. در امور اجرایی یک نفر باید حرف بزند. حتی اگر رهبری اقدامی را انجام داد که دیگران گفتند اشتباه است و فی الواقع هم اشتباه باشد، ما هم از لحاظ شرعی و هم از لحاظ قانون اساسی نمیتوانیم راه رهبری را رها کنیم. در این موضوع روایت داریم که اگر قاضی به صورت غیر عمد خلاف واقع حکم دهد، نمیتوانیم حکم او را اجرا نکنیم. در این باره روایت میگوید هیچ دلیل شرعی وجود ندارد و نمیتوان اعتراض کرد. اگر چنین شود دیگر قوه قضایه نمیتواند کاری بکند و سنگ بر روی سنگ بنا نخواهد شد.
** ماجرای تبعیت آیتالله گلپایگانی از حضرت امام(ره)
پس حتی اگر حکم قاضی یا مجتهد اشتباه هم باشد، برای حفظ وحدت در جامعه اسلامی باید آن حکم را اجرایی کرد؟
بله. اگر حکمی مخالف هم باشد، باید از آن اطاعت کرد. پس در نظام جمهوری اسلامی اگر کسی قاضی عادل شد و یا مجتهد عادل، حکمش باید اطاعت شود. رهبری هم فقیه عادل بوده و در راس نظام میباشد و اطاعت از او واجب است. حال من تشخیص میدهم دستوری که شخص رهبری میدهد خلاف باشد ولی نمیتوانم مخالفت کنم چون اگر مخالفت کنم سنگ بر روی سنگ بند نمیماند. رهبری با توجه به واقعیتها حکم میدهد حال شاید یک اشتباهی هم داشته باشند. شارع مقدس نمیآید آن اقلیت را در برابر اکثریت پر رنگ کند بلکه آن را ملحق به اکثریت میکند. حرف اول و آخر را رهبرمیزند و ما هم از ایشان اطاعت میکنیم. حتی اگر مجتهد و فقیه عادل نیز باشیم.
خدا حضرت آیتالله گلپایگانی را رحمت کند. یک بار مسئلهای را من از ایشان سوال کردم. ایشان فرمودند مگر روزنامه نخواندهاید. گفتم خیر. گفت جواب این مسئله امام خمینی فرمودهاند و ما در مسائل سیاسی غیر از فرمایشات امام حرفی نمیزنیم. ببینید آقای گلپایگانی چقدر به امام احترام میگذاشتند. بحث سیاسی میشد ایشان میفرمودند چون مربوط به مسائل سیاسی و اجتماعی است همان چیزی را که امام فرمودند شما نیز آن را انجام دهید.
مسأله دیگر این است که ما انتظار داشته باشیم کسی حرفی مخالف رهبری نزند. امام و پیغمبر هم چنین انتظاری از مردم نداشتند. البته تذکر دادن و نصیحت کردن غیر از این است که در برابر رهبر جامعه اسلامی مقابله کنی و در مقابل او پرچم در دست بگیری. اسلام میگوید کسی اگر نظری مخالف نظر حکومت دارد باید نظرش را بگوید. مثلا ما 80 نفری که در خبرگان رهبری هستیم کارخانهای که بدنیا نیامدهایم. میتوانم بگویم که یک جور نظر دهیم و اختلاف سلیقه نداشته باشیم. ما در اصول قانون اساسی مشترک هستیم و این اصول «ید واحده» است و نباید بگذاریم در اساس نظام اختلافی به وجود آید. ما باید نظر مخالف را تحمل کنیم. تحمل نظر مخالف یک مسئله است و اظهار مخالفت یک موضوع دیگر.
** فتنه 88 برنامه ریزی از سوی دشمنان بیرون از کشور بود که با فریب برخی عوامل داخلی آنها روبه رو شد
این فرمایش که اگر در نظام چند صدایی نباشد، عملاً نظام بالنده نمیشود صحیح است. اما نکته اینجا است که فرمودید برخی در مقابل رهبری معظم انقلاب پرچم دیگری علم میکنند. نمونه آن فتنه سال 88 است. ما نمیگوییم مشورت یا ابراز مخالفت با رهبری جرم است. در مجمع تشخیص مصلحت نظام که بازوی مشورتی رهبر معظم انقلاب است همه نوع دیدگاه و سلیقه سیاسی دیده میشود اما سئوال ما ناظر به این بحث است که برخی در زمانهای حساس برخلاف سخنان رهبری مواضعی بیان میکنند. حضرت آقا میگویند تقلب نشده ولی آقایان میگویند که تقلب شده است؛ به عبارتی همین سرانی که میگویید اختلاف دیدگاه دارند.
در فتنه سال 88 بحث مقابله با نظام بود. اینکه برخی پرچم بلند کردند و در مقابل رهبری ایستادند، عکس امام و رهبری را پاره کردند، به خیابانها ریختند و قصد آن را داشتند که به سوی بیت رهبری بروند، هیچ شکی در محکومیت آنها نیست.
فتنه 88 برنامه ریزی از سوی دشمنان بیرون از کشور بود که با فریب برخی عوامل داخلی آنها روبه رو شد. قصد آنها براندازی نظام و رهبری بود و به اینجا که میرسیم باید ایستادگی کرد. اگر در اینجا کوتاه بیاییم آنها جلوتر میآیند. جریان فتنه 88 با بحث نقد داشتن با رهبری تفاوت دارد اما این پرچم برداشتن برعلیه رهبری و با اصول نظام درگیر شدن درست نیست و باید مقابل آن ایستاد. این بود که مردم مقابل اغتشاشگران و اوباش ایستادند و راهپیمایی 9 دی را انجام دادند و چون مردم دیدند که بحث آنها عبور از نظام نیست و درگیری آنها با اسلام و امام حسین (ع) است.
** ملت بر سر اصول انقلاب و رهبری سخت ایستاده است/ حفظ شخص مقام معظم رهبری واجب است
بحث فتنه سال 88 از بیرون مدیریت شد و دشمنان بسیار خوش حال بودند که کار نظام تمام است. ملت بر سر اصول انقلاب و رهبری سخت ایستاده است. این خبرگان رهبری همه در مسیر انقلاب هستند و رهبری را بالاترین رکن نظام دانسته و حفظ شخص مقام معظم رهبری را واجب و حمایت از ایشان را لازم دانسته از ایشان پشتیبانی خواهند کرد و به اصول قانون اساسی پایبند خواهند بود.
نظر شما در باره اینکه برخی از یاران امام بعد از درگذشت ایشان، خاطراتی را از حضرت امام(ره) نقل میکنند که درست برخلاف محکمات اندیشههای ایشان است؛ آیا اساساً خواب دیدن و اینگونه نقل کردن در مجامع عمومی سندیتی دارد؟
برخی چیزها به خود اشخاص مربوط است. من قیم افراد نیستم. من از شخصی نام نمیبرم ولی شما باید این سوالها را از خود آن فرد بپرسید. اینکه فردی از امام چیزی نقل کند یک خبر است که ما میگوییم خبر «یحتمل الصدق و الکذب». من نمیتوانم نظر بدهم که طرف راست میگوید و یا دروغ اما خواب هیچ دلیلیتی ندارد. اینکه من بگویم دیشب خواب دیدهام که فلانی بوده و... چنین چیزی اصلاً سندیت ندارد.
خواب هیچ گونه حجیتی ندارد و به منبریها هم توصیه میکنیم که با تعریف خواب با مردم سخن نگویند. ما آنقدر واقعیتهای معتبر داریم که نیازی به خواب تعریف کردن نباشد. برخیها هم منتظر هستند تا ببینند فلانی چه خوابی تعریف میکند و آنها هم آن را سر دست بگیرند و آن خواب را تعبیر کنند. در حالی که خواب از اساس حجت نیست.
در پایان خوشحال میشویم بدانیم نظر شما درباره مسئله فیشهای نجومی چیست؟ اینکه برخی حقوقهای چند ده میلیونی میگیرند، زندهکننده اشرافیت نیست؟
این فیشهای حقوقی جزء مفاسد اقتصادی به شمار میرود و دولت و قوه قضائیه باید پیگیری کنند. این موضوع مفسده است و زیبنده نظام نیست. متأسفانه برخی از این فیشها قانونی شده است. کسی هم که از پول بدش نمیآید. اگر قانونی گرفته باشند آن قانون باید درست شود. برخی هم با رانت حقوق میگرفتند. این مسئله با روحیه اشرافیگری جور در میآید. حتی اگر عدهای قلیل باشند باید با آنها برخورد و مقابله شود.
گفتوگو از محمد علی سافلی و محمد خجسته
منبع:تسنیم