کد خبر : ۷۸۱۴۰
تاریخ انتشار : ۲۳ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۶
نگاهی به کتاب «مکه» نوشته مارتین لینگز

نگاهی به حج با روایت یک انگلیسی مسلمان شده

کتاب «مکه از پیش از نزول تورات تاکنون» نوشته مارتین لینگر یکی از کتاب‌های خوب در حوزه تاریخ اسلام است.
عقیق:کتاب «مکه از پیش از نزول تورات تاکنون» نوشته مارتین لینگز یکی از کتاب‌های خوب در حوزه تاریخ اسلام است که هم می‌توانید با آن کمی‌بیشتر درباره قبله مسلمانان و پرستشگاه انسان‌ها از زمان هبوط آدم به زمین بدانید و هم نگاه منحصر به فرد نویسنده‌اش باعث می‌شود، عمیق‌تر درباره آیین حج و مراسم عرفانی که هر سال در این مکان مقدس برگزار می‌شود بیاندیشید.

نویسنده کتاب یعنی مارتین لینگز یک نویسنده انگلیسی است که به علت فطرت تعالی جویش بعد از مدتی اسلام می‌آورد و از آنجا به مصر می‌رود. لینگز آثار درخشان فراوانی درباره اسلام دارد که دریچه‌ای جدید را به روی خوانندگانش می‌گشاید و همان طور که پیش از این کتاب «محمد(ص) بر پایه کهن‌ترن منابع» از همین نویسنده و با ترجمه سعید تهرانی نسب، نیز جای خود را به عنوان یک کتاب خوب بین خوانندگان فارسی زبان باز کرد، این کتاب و دیگر کتاب‌های لینگز مخاطبان زیادی در دنیا دارد و نگاه ویژه نویسنده به اسلام و استدلال‌های جالبش واقعا کتاب‌هایش را خواندنی کرده است.

این کتاب در ابتدا با مقدمه تقریبا مفصل مترجم درباره شخصیت مارتین لینگز شروع می‌شود که خود بسیار خواندنی است و پس از آن نویسنده درباره تاریخچه مکه و ابعاد حج و آنچه که ما امروز به عنوان زیارت انجام می‌دهیم سخن گفته است. نکته بسیار جالب اینکه دریافت‌های نویسنده از اعمال حج بسیار جالب است.

در قسمتی از کتاب می‌خوانیم:

«گویی کسانی که با آنها مواجه بودیم از صفحات اولین کتاب تورات بیرون آمده اند؛ مردان و زنانی که شهادتین اسلام به صورت ابراهیمی‌اش زندگی آنان را تحت الشعاع قرار داده است. هیچ خدایی جز الله نیست و ابراهیم رسول خداست. مخصوصاً برجسته ترین منظره ها، منظرهٔ عرب ها بود که هیچ وقت این چنین دیده نمی‌شدند: با سرهای بدون دستار و عقال و با موهای بلندی که بیشتر آنان داشتند. بی شک، اگر نگوییم اکثریت قریب به اتفاق، بسیاری از آنان از دهات دوردستی آمده بودند که دنیای مدرن هنوز در آنها نفوذ نکرده بود. سالار مردانی با ریش ها و موهای سپید بلند، مردان میان سال و بسیاری جوانان که بعضی از آنان با کودکی فاصلهٔ زیادی نداشتند، همگی به چشم می‌خوردند. زیبایی شیوهٔ راه رفتن و ایستادن و هیبت عرب ها معلوم است، با این حال، وقار شگفت انگیز و جذابیت زایدالوصف جوانانشان را تکان دهنده می‌یافتم و وقتی نزدیک می‌شدند پی می‌بردی که این نه تنها زیبایی جوانی، که زیبایی نژادی پرافتخار و شریف و زیبایی تمدنی خداسالار و نسبتا محفوظ مانده از آلودگی است.»

در بخش دیگری از کتاب می‌خوانیم:

«سال 48 متوجه شدم که هر سال گروهی از دانشگاه، مرکب از استادان، دانشجویان و خدمتکاران -- به قول مصریان «اساتذه، طلبه و فراشین» - به زیارت خانهٔ خدا می‌روند. با قطار به بندر و از آنجا با کشتی از طریق دریای سرخ به جاده رفتیم. چهار روز در راه بودیم. در آن زمان «کسوة» را در مصر می‌بافتند، این سنتی بود که از سده های میانی به جا مانده بود. اکنون کسوت در همان کشتی ای بود که ما در آن بودیم. به خاطر می‌آورم برایم بسی تکان دهنده بود یک روز به ما گفتند وقتی آن شب از نقطه‌ای معین در دریا گذشتیم باید همگی به حالت احرام در آییم، یعنی به زیارت حج وارد شویم، که دعای مخصوصی هم داشت. تاثیر این تبدیل فوق العاده بود: اینکه چطور پس از آن روز زندگی همه تغییر کرد. به غیر از به تن کردن جامهٔ حج، قواعد دیگری هم بود که اگر چه مطلق نبود اما رفتار انسان را تغییر می‌داد. سخن گفتن حرام نمی‌شد، اما مجاز نبودیم پرگویی کنیم: و مهم تر آنکه مجاز نبودیم خشمگینانه سخن بگوییم. باید به معنویات می‌اندیشیدیم به مرگ می‌اندیشیدیم.»

انتشارات حکمت کتاب «مکه» را با ترجمه خوب سعید تهرانی نسب در 83 صفحه با قیمت 8 هزار تومان منتشر کرده است.

منبع:فارس

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین