عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۷۸۱۴
تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۷:۳۰
دكتر ايراني‌ها فرق مي‌كند؛
علي جلالي از جانبازان شيميايي كه در سفر جانبازان فعال در مزوه صلح به هيروشيما حضور داشته است در حاشيه مراسم رونمايي از كتاب «سفر به روايت سرفه‌‌ها» به خاطره‌اي از پزشك ژاپني خود اشاره كرد.
عقیق:  علي جلالي از جانبازان شيميايي كه در سفر جانبازان فعال در مزوه صلح به هيروشيما حضور داشته است در حاشيه مراسم رونمايي از كتاب «سفر به روايت سرفه‌‌ها» كه در واقع سفرنامه جانبازان به هيروشيما در تابستان ۱۳۹۱ است. ضمن سخناني كه در مورد اين كتاب داشت به خاطره‌اي از پزشك ژاپني خود اشاره كرد. 

او گفت: وقتي بعد از ۱۶ سال با پزشكم در ژاپن ملاقات كردم اتفاق بسيار جالبي افتاد. آخرين باري كه او را ديده بودم در گواهي پزشكي من نوشته بود يك ماه بيشتر زنده نيستم و حالا بعد از ۱۶ سال دوباره با او روبرو مي‌شدم. 

وقتي پزشك با من مواجه شد و چهره‌هايم را با عكس‌هايش مطابقت داد آنقدر شگفت‌زده شد كه در آن محل ملاقات من را در آغوش گرفت (در حالي كه اين رفتار بين پزشك و بيمار در ژاپن كم سابقه است).

وي افزود: اولين سوال پزشكم اين بود كه چه كردي بعد از ۱۶ سال هنوز زنده اي؟ به او گفتم: «ما دكتري داريم كه با شما متفاوت است و او نجاتم داد.» منظورم از اين عنوان اهل بيت (ع) بود. دكتر هم گفت من مي‌خواهم پزشك شما را ببينم من در جواب به او گفتم هر موقع به ايران آمديد آن را نشان شما مي‌دهيم. 

چندي بعد پزشكم همراه يك تيم ژاپني به ايران اعزام شدند. من هم با وجود اينكه وابسته به يك مجموعه غيردولتي بودم با سختي فراوان توانستم با چند نفر روحاني جانباز شيميايي در قم قرار ملاقاتي بگذارم. گروه اعزامي از ژاپن را به آنجا بردم. حدود ۲ ساعت صحبت بين آن‌ها و جانبازان ايراني بود. بعد آن‌ها خواستند پزشك من را ببينند. 

جلالي در ادامه گفت: من هم هماهنگي خاصي با حرم حضرت(س) نكرده بودم اما به خود حضرت متوسل شدم و بعد متوجه شدم كه جلوي درب ورودي يك نفر با بي‌سيم جلو آمد و شروع به احوالپرسي كرد. يكي از بچه‌هاي قديم لشگر بود كه شيفت آنروز حرم را بر عهده داشت. با كمك او پزشكان ژاپني را داخل حرم بردم. 

آن موقع از بلندگو صداي قرآن مي‌آمد اين چندنفر از همان ابتدا شروع به گريه كردند و بدون آنكه چيزي بگويند به سمت حرم رفتند و جلوي ضريح به سبك خودشان ارتباط برقرار كردند. بعد از سفر چيزي كه گفته بودند اين بود: «تنها جاي كه بيشترين آرامش را گرفتيم همين جا بود» و با بيان خودشان عنوان كردند «علي انرژي درماني كرد كه بهبود يافت.» پندار آن‌ها از اين ارتباط با اهل بيت اينگونه بود. 


منبع:حج
211008

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین