کد خبر : ۷۷۹۱۸
تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۱:۲۷
حجت‌الاسلام رضا غلامی:

دعوای ما با غرب بر سر مسخ انسانیت است

رییس مؤسسه پژوهشی صدرا گفت: دعوای ما با غرب بر سر مسخ انسان و دور کردن او از حقیقت وجودی، عدالت و فضائل اخلاقی است. این نکته را هم بدانیم که با عینک علم غربی و سکولار نمی‌توان آزادانه و عمق‌نگرانه تفکر کرد.
عقیق:حجت‌الاسلام رضا غلامی، رییس مؤسسه پژوهشی علوم انسانی اسلامی صدرا طی سخنانی در دوازدهمین کنگره سراسری اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان سراسر کشور در اردوگاه شهید باهنر تهران عنوان کرد: این جلسه، حول این پرسش اساسی است که آیا می‌توان در برابر هجوم سبک زندگی غربی و نفوذ آن در زندگی فردی و اجتماعی مقاومت کرد و حتی فراتر از مقاومت و دفاع، آن را از پا درآورد و سبک زندگی دیگری را جایگزین کرد یا خیر، می‌بایست پذیرش و هم دلی با سبک زندگی غربی را سرنوشت محتوم خود دانست؟


وی در ادامه افزود: برای پاسخگویی به این پرسش مهم و حیاتی، لازم می‌‌دانم ابتدا به چند نکته اشاره کنم: نکته اول اینکه، بخشی از آنچه امروز قدرت بی هماورد غرب توصیف می شود، خیالی و ساخته و پرداخته غربی‌ها به ویژه غول های رسانه ای آنهاست. آنها با ثروت عظیمی که عمدتا از طریق استعمارگری و چپاول اموال ملت های ضعیف در اختیار داشته و دارند، عملا، عمده صاحبان قلم، و بعد صاحبان رسانه - بالمعنی الاعم - را خریدند و یک تصویر جعلی از خودشان به دنیا ارائه دادند.

غلامی در ادامه اظهار داشت: البته این شکل از توصیف، اختصاصی به ایران ندارد و به اصطلاح خودشان کل جهان سوم را شامل می شود ولیکن از پیش از نهضت مشروطه، تلاش شد یک تصویر کاملا اغراق آمیز از غرب و توسعه غربی در ایران ترویج شود. قسمتی از این تصویر از سوی خود غربی‌ها با ورود وسیع مستشرقین، گردشگران و مأموران غربی بوجود آمد، و قسمتی دیگر، از سوی ایرانیان فرنگ رفته ای که با دیدن برخی ظواهر غربی و محصولات صنعت مدرن، عنان واقع بینی و جامع نگری را از کف می دادند و تمجید و تعظیم غرب را در همه حال ترک نمی کردند حاصل شد.

رییس مؤسسه پژوهشی علوم انسانی اسلامی صدرا با بیان اینکه در این تصویرسازی‌ها، هیچ خبری از ضعف‌ها، خلأها و گرفتاری‌های غرب و لجن‌زارهای متعفنی که در جوار مدرنیته خلق شده بود، دیده نمی‌شد و سعی می‌شد غرب همان بهشت موعودی که مردم در آرزویش هستند توصیف شود، افزود: این قضیه بعدا هم به نحو قوی‌تر به کمک صنعت سینما و رسانه‌های جدید تداوم یافت و به اوج خود رسید.

*غرب دارای سبک زندگی ویژه است

وی افزود: در واقع، شاید تازه پانزده- بیست سالی است که روزنه هایی در کانال های شناختی برای دیدن جنبه های منفی غرب بوجود آمده و در رسانه ها و سامانه های فرهنگی وابسته به غرب، از اشکالات غرب هم کمی سخن گفته می شود. البته من با طرح این موضوع، به دنبال انکار قدرت کم نظیر تمدن غرب از جهت مادی نیستم لکن عرض من این است که در بیان این قدرت، همیشه اغراق شده است و حاصل این اغراق، انفعال و رعب شدیدی است که امروز در بین بسیاری از ملت‌ها نسبت به غرب بوجود آمده و امکان عرض اندام این ملت ها در برابر غرب را سلب کرده است.

غلامی همچنین یادآور شد: نکته دوم اینکه، غرب متناسب با اندیشه و جهان بینی‌ای که دارد، خالق یک سبک زندگی ویژه است که من از جنبه نظری آن، به ایدئولوژی غربی تعبیر می کنم. غربی ها با اینکه خود را همواره ضد ایدئولوژی معرفی می کنند، خودشان صاحب یک ایدئولوژی بزرگ و سرسخت هستند.

وی با بیان اینکه غربی ها از مقطع آغاز استعمار نو و سپس استعمار فرانو، که خصیصه اصلی آن، استفاده از روش نرم به جای روش سخت است، تصمیم گرفتند سبک زندگی غربی را به جهان، خصوصا کشورهای هدف، صادر کنند. گفت: چرا به این تصمیم رسیدند؟ برای اینکه فرهنگ ها و سبک زندگی های متفاوت که از جهان بینی های متفاوت نشأت می گرفت، اجازه نفوذ غرب و اجرای پروژه های استعماری، اعم از استعمار سخت و استعمار نرم را نمی داد و در برابر نفوذ غرب و پروژه های استعماری، به شدت مقاومت می کرد.

غلامی اظهار داشت: فرهنگ و سبک زندگی ای که بیشترین مقاومت را در برابر غرب داشت، فرهنگ و سبک زندگی اسلامی بود. لذا اینها به فکر این افتادند که با بهره گیری از جذابیت های مادی سبک زندگی غربی، خصوصا جاذبه شهوت، و با استفاده از فناوری های جدید اطلاعاتی و ارتباطاتی، سبک زندگی غربی را به همه جا صادر کنند و از این طریق، مسیر نفوذ خود را هموار کنند. مسأله مهم این است که هم اکنون سبک زندگی غربی با جدیت به دنبال مسخ انسان و تهی کردن او از گوهر و حقیقت انسانی است.

*غرب انسان را به آدم کوکی تبدیل می‌کند

وی با اشاره به اینکه غربی ها می خواهند انسانی را بسازند که تا ابد به خواسته هایشان جواب مثبت بدهد، توضیح داد: در واقع، قصد دارند انسان را به یک آدم کوکی تبدیل کنند تا بی چون و چرا به علائق و خواسته های نظام سرمایه داری جامعه عمل بپوشاند و از این طریق، حیاتشان برای همیشه تضمین شود. این قضیه جهانی شدن یا globalization هم در همین جهت بود که البته تا حد زیادی شکست خورد. حالا ممکن است بفرمایید مسخ انسان یعنی چه؟ مسخ یعنی تحمیل خودفراموشی به انسانها از طریق فلج کردن فکر و اندیشه آنها، و سپس ایجاد یک طرز فکر خاص و واحد در همه آنها. مانند رباط، که نه خود و نفس والا و ارزشمندی دارد، نه فکر می کند و نه طبعا استقلال عمل دارد، بلکه فقط در حیطه ای که به او فرمان داده اند عمل می کند.

وی در ادامه گفت: در اینصورت، این غرب است که می گوید چه چیزی بخورید، چه چیزی بپوشید، چه چیزی ببینید، چه چیزی مطالعه کنید، چه نوع روابطی با هم داشته باشید، چه احساساتی نسبت به اطرافیان خود داشته باشید و... تا در نهایت، یک درصد از جمعیت جهان که صاحبان قدرت و ثروت یا همان صاحبان نظام سرمایه داری هستند، بتوانند عطش خود را به پول فرو بنشانند.

غلامی با بیان اینکه معتقد است غرب در این زمینه توفیق کامل نداشته و شکست آن در این پروژه، مدت هاست آغاز شده است، گفت: علت اصلی شکست غرب هم، اولا نشناختن ماهیت حقیقی انسان و عدم فهم نسبتی است که انسان با ماوراء الطبیعه دارد، و ثانیا دست کم گرفتن مقاومت های ناشی از نیروی الهی و معنوی است.

*مهم ترین کار انقلاب اسلامی چه بود

وی همچنین یادآور شد: نکته سوم من این است که غربی ها به درستی، مسئول آغاز شکست های خود را انقلاب اسلامی و گفتمان اسلام ناب می دانند. مهم ترین کار انقلاب این بود که نشان داد می توان خارج از مدرنیسم و اتمسفر غربی حیات داشت، و می توان هویتی جز هویت و شناسنامه غربی برای خود در نظر گرفت. در حقیقت، این انقلاب اسلامی بود که نه فقط مسلمانان دنیا، بلکه بخش مهمی از مردم جهان را از نیستی، و دفن شدن در غرب که مساوی با مسخ شدن بود، نجات داد.

غلامی با بیان اینکه توجه داشته باشید که غرب پس از پیروزی انقلاب اسلامی در برنامه جهانی سازی خود شکست خورد، گفت: علت هم این بود که انقلاب، بخش مهمی از مردم دنیا را از نابینایی تحمیلی نجات داد و به آنان قدرت دوباره آزادانه فکر کردن، آن هم خارج از کانال های معرفت شناختی غربی را بخشید. غربی ها تقریبا از قرن 17 میلادی به بعد، یک عینک یک شکل، یک اندازه و هم وزن به چشمان بشر زدند و گفتند فقط چیزهایی را که از پشت این عینک می بینید واقعیت دارند؛ بقیه چیزها همه اش غیر واقعی و دروغین است. حقایق دینی هم چون با این عینک دیده نمی شوند خرافی هستند.

وی همچنین افزود: انقلاب اسلامی آمد و این عینک را شکست و اعلام کرد که بدون این عینک و با مراجعه به عقل فطری می توان دنیا و حقائق آن را به وضوح دید و خود را تدریجاً از کوری ناشی از این عینک نجات داد. خیلی ها که با پیام انقلاب این عینک را از چشمانشان برداشتند، تازه متوجه شدند که چه کلاه بزرگی سرشان رفته، و چه حقائق مهمی از آنها پنهان گذاشته شده است. پس دقت بفرمایید که مشکل غرب با انقلاب اسلامی، مشکل فکری و گفتمانی است و مشکلات دیگری که مطرح می کنند، برای عوام فریبی است.

*غرب امروز با میلیتاریسم زنده است

وی با تأکید بر اینکه واقعیت این است که پس از 38 سال ادامه حیات پرقوت اندیشه و گفتمان انقلاب اسلامی در جهان، غرب امروز با میلیتاریسم زنده است و این، واقعیتی است که باید درک کرد، توضیح داد: پروژه یکدست سازی انسان ها و قورت دادن جهان، دیگر شکست خورده و نفس های آخر خود را می کشد. حتی در میلیتاریسم هم غربی ها با ناکامی های بزرگ روبرو شده اند.

غلامی در ادامه گفت: این ها با مجهز ترین و کارآزموده ترین ارتش هایی که در اختیار دارند، از پس یک نیروی مردمی فهیم و مخلص به نام حزب الله لبنان بر نمی آیند. شکست مفتضحانه غرب در سوریه چیز کمی نیست. غربی ها با همه توان وارد سوریه شدند تا با نابود کردن محور مقاومت از رژیم صهیونیستی حراست کنند اما سرافکنده برگشتند. در عراق هم همینطور؛ در یمن هم همینطور؛ هر کجا فکر انقلاب اسلامی حضور دارد، غرب در آنجا زمینگیر است و امروز این واقعیت برای رهبران غربی دردناک است.

وی در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: نکته چهارم اینکه اسلام به ما یاد می دهد مرعوب نظام سلطه نشویم. خداوند متعال در سوره غافر آیه 4 خطاب به پیامبر اکرم (ص) می فرماید : فَلَا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلَادِ؛ یعنی این رفت و آمدها و مانور قدرتی که دائما کفار با اموال و دارایی شان در شهرها می دهند تو را فریب ندهد. یا در سوره توبه آیه 55 می فرماید : فَلَا تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُم؛ یعنی این دارایی و اولاد یا به تعبیری اعوان و انصار زیاد کفار تو را به تعجب یا انفعال نیندازد.

غلامی افزود: درحقیقت، منطق قرآن این است که نیروی ایمان، هیچ هماوردی ندارد و اگر کفار هزاران برابر هر عصری هم از جهت مادی قدرت کسب کنند، باز در برابر قدرت الهی ایمان خوار و ذلیلند؛ لذا در سوره آل عمران آیه 139 می فرماید: وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِین. در واقع، تمام عزت و توانایی در این عالم ذاتا متعلق به خداست. فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا ( سوره نساء آیه 139 )و فقط رسول خدا و مؤمنین هستند که خداوند تبعا به آنها عزت و توانایی می دهد.

وی در این باره توضیح داد: وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِین (سوره منافقون آیه ۸). با این وصف باید توجه کرد که غرب، علم و تکنیک مدرن، و سبک زندگی غربی، با همه جولانی که در زندگی انسان معاصر دارد، و خود را قدرت بی رقیب معرفی می کند، در برابر نیروی ایمان هیچ حرفی برای گرفتن ندارد. البته ظاهر پر شوکتی دارد لکن به تعبیر قرآن در سوره رعد آیه 17، کف روی آب است. کف روی آب، هم ظاهر چشم گیر، و هم صدای پر هیاهویی دارد لکن درون آن خالی است، ماندگاری ندارد، می رود و فقط آب خالص است که می ماند.

*مسلمانان امروز چه وظیفه ای برعهده دارند

غلامی همچنین اظهار داشت: نکته ای از گذشته در ذهن بنده بود، دیدم مرحوم استاد حاج آقا مجتبی تهرانی در یکی از مباحثی که درباره عزت حسینی(ع)در سال 1389 دارند، آن را به وضوح بیان می کنند و آن این است که کدامیک از پیامبران الهی، حتی پیامبران اولوالعزم (ع) با استفاده از قدرت مادی مشابه قدرت کفار به مبارزه با جریان باطل رفتند؟ اکثر آنها از جهت امکانات مادی تنگدست بودند لکن در همه مبارزات، پیروزی نهایی با پیامبران الهی و جریان حق است. چرا؟

وی پاسخ داد: برای اینکه هیچ قدرت مادی ای قادر به ایستادن در برابر قدرت ایمان نیست. خود امام خمینی (ره) در عصر ما، چگونه یک رژیم تا دندان مسلح که همه قدرت های مادی عالم پشت آن بودند را به زانو درآورد؟ با قدرت مادی؟ خیر، این قدرت ایمان بود که جریان باطل را به ذلت کشاند. پس ملاحظه بفرمایید که غرب به هر درجه از قدرت هم که برسد، چه قدرت سخت یعنی نظامی، و چه قدرت نرم یعنی فرهنگی، نمی تواند در برابر قدرت ایمان تاب بیاورد و ما این را در دوران حیاتمان که حقیقتاً دوران منحصربفردی است، بارها تجربه کرده ایم.

وی با اشاره به اینکه حالا یک عده می آیند و می گویند در این عصر یک اسم از اسماء الهی بر سایر اسماء غلبه دارد و همین امر حوالت تاریخی ما را بدین شکل خلق کرده است، اظهار داشت: لهذا شرایط امروز به نوعی یک سرنوشت محتوم برای انسان مسلمان به شمار می آید؛ حالا باید چه کار کرد؟ می گویند منتظر باشید تا حوالت تاریخی جدید فرا برسد. خوب محصول این تفکر، توقف، سکون و عقب نشینی مستمر است. من از کسانی که این تفکر انحرافی و مرعوبانه را به اسم یک تفکر اسلامی می پذیرند، تعجب می کنم.

غلامی یادآؤر شد: تفکر و حرکت عملی پیامبران الهی (ع) در طول تاریخ، و تفکر و حرکت امام خمینی (ره) به عنوان شاگردی از شاگردان صدیق پیامبران الهی، درست مقابل این نوع تفکرات است. اگر امام به این افکار ذره ای بهاء می دادند، انقلاب هیچگاه شکل نگرفته بود. امام نیز می توانستند در مواجهه با نظام مسلط طاغوت بگویند فعلا حوالت تاریخی ما نرسیده و لذا به جز دعا کاری از دستمان بر نمی آید؛ اما امام اینکار را نکرد و با اتکاء به منطق پیامبران الهی، با تمام توان علیه نظام طاغوت قیام نمود. امروز نیز کار ما در برابر غرب، ادامه حرکت امام (ره) و اتمام آن، به رهبری خلف صالح ایشان یعنی مقام معظم رهبری است، نه گوشه نشینی و انتظار.

*پیشرفت تؤامان مادی و معنوی انسان

رییس مؤسسه صدرا توضیح داد: نکته پنجم این است که اسلام نه تنها مخالف پیشرفت مادی بشر و ارتقاء سطح رفاه و کیفیت زندگی بشر نیست، بلکه بی توجهی به این امر را نیز برنمی تابد. این یک دروغ بزرگ و نابخشودنی است که عده ای اسلام و تعالیم اسلامی را مقابل پیشرفت مادی بشر قرار داده اند. اسلام به هیچ وجه با رفاه و آبادانی مخالف نیست بلکه همانطور که عرض شد، دستورات فراوان، منحصربفرد و منسجمی در زمینه فقرزدایی، ایجاد رفاه و آبادانی در این عالم دارد.

وی با بیان اینکه در عین حال، اسلام یک حرف اساسی درباره پیشرفت دارد و آن اینکه، پیشرفت انسان باید تواما مادی و معنوی باشد، توضیح داد: انسان یک موجود مادی صرف نیست و جنبه مادی، حقیقت و گوهر وجودی انسان را نمی سازد؛ بنابراین، انسان در عین حال که به مقتضای زیست مادی خود در این عالم، نیازمند پیشرفت مادی است، نیازمند رسیدن به کمال روحی است، و این کمال روحی است که گوهر وجودی او را شکوفا می کند، لذا پیشرفت مادی در قبال پیشرفت معنوی جنبه ابزاری دارد. البته این ابزار آنقدر مهم است که فقدان آن، زمینه رشد روحی را از بین می برد.

غلامی اظهار داشت: کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا. بر همین اساس، اسلام درباره پیشرفت مادی حرف های اساسی دارد و نحوه پیشرفت مادی و نهادینه شدن عدالت و فضائل اخلاقی در آن را در ایجاد زمینه پیشرفت روحی کاملا دخیل می داند. بعضی، کل علم و تکنیک جدید و پیشرفت های ناشی از آن را مولود مدرنیسم معرفی می کنند و لذا آنها را نجس و غیرقابل استفاده تلقی می کنند، این در حالی است که بشر به ما هو بشر، ذاتا به دنبال رشد مادی و بهبود زندگی مادی خود است و طبیعی است که در این روند، به پیشرفت هایی نیز می رسد البته مدرنیسم به این پیشرفت ها سرعت و جهش بی نظیری بخشیده ولیکن همه این پیشرفت‌ها در سبد مدرنیسم و جهان بینی الحادی حاکم بر آن قرار نمی گیرد.

وی در ادامه گفت: با این وصف، خیلی از دستاوردهای جدید بشری در عرصه علم و تکنیک مفید و قابل استفاده است و اسلام نه تنها مخالفتی با بهره برداری از آنها ندارد بلکه دست یابی به آنها را ضروری نیز توصیف می کند. در ارتباط با سبک زندگی غربی نیز مسأله ما یک مساله ظاهری و ناشی از تعصبات پوچ نیست؛ ما سبک زندگی غربی را از آنجا مضر و مخرب تلقی می کنیم که زاییده جهان بینی الحادی و جزئی از ایدئولوژی غربی است و الا ممکن است در لا‌به‌لای سبک زندگی غربی، به رفتارهایی برخورد کنیم که نه تنها مضر نیست، بلکه مفید و قابل استفاده هم هست.

وی با بیان اینکه بنابراین دقت کنید که دعوای ما با غرب بر سر چیست. دعوای ما بر سر مسخ انسان و دور کردن او از حقیقت وجودی آن است، توضیح داد: دعوای ما بر سر عدالت و فضائل اخلاقی است. حال باید دید جوان مسلمان و انقلابی چگونه می تواند هویت و استقلال خود را در برابر فرهنگ و سبک زندگی غربی حفظ کند؟ بنده در اینجا به ده راه اشاره می کنم:

یکم، حرکت به سمت تفکر و آزاد اندیشی

هرچند باید توجه داشت که تفکر و آزاد اندیشی، خود وابسته به احیاء پرسش گری است. انسانی که فاقد پرسش های اساسی است و یا دغدغه ای برای یافتن پاسخ برای سؤالات خود ندارد، یک موجود بیمار است. البته امروز چرایی مهم تر از چگونگی است. یکی از مشکلات بشر امروز این است که او را از پرسشگری حول چرایی دور کرده اند.

وی در ادامه گفت: این نکته را هم عرض کنم که با عینک علم غربی و سکولار نمی توان آزادانه و عمق نگرانه تفکر کرد. لذا امروز استفاده از عینک غربی و در عین حال، رفتن به سمت تفکر و آزاداندیشی، یک پارادوکس است.

دوم، فرار از خواب آلودگی و ناهوشیاری

همانطور که اشاره کردم، غرب به دنبال فلج کردن قوه عاقله بشر و قراردادن او در شرایط مستی و ناهوشیاری است. می خواهد با سرگرم کردن جوان ها به بازی های کودکانه، آنان را از بررسی حقایق، و حساسیت نشان دادن نسبت به آنها دور کند. یک زمانی، نوجوان 13 ساله ایرانی به جایی می رسد که امام (ره) می فرماید، رهبر ما آن نوجوان 13 ساله ای است که نارنجک به کمرش می بندد و خود را به زیر تانک دشمن می اندازد، اما امروزه با جوان‌های سی ساله‌ای رو برو می شویم که در اثر نفوذ سبک زندگی غربی، فکر و ذکر آنها وارسی احوالات فلان بازیگر سینما یا فلان ورزشکار است و اصطلاحا اگر دنیا را آب ببرد، او را خواب می برد. بنابراین، ما باید برخلاف خواسته غربی‌ها، دائما سطح هوشیاری و اشراف خودمان را بالا ببریم.

سوم، خودباوری

واقعیت خودباوری اعتماد به داشته های ارزشمند خود و حرکت برای ایجاد تحول است. به جوانان ما بیش از 150سال است که دائماً القاء می کنند تو نمی توانی! ما باید بر عکس این رویه حرکت کنیم و ثابت کنیم که می توانیم با بهره گیری از ظرفیت های فراوان و بعضا منحصربفرد خود، مسیر زندگی مان را از مسیری که غرب تعیین کرده است جدا کنیم.

چهارم، سرایت دادن آزادی انتخاب به حوزه عمل

دقت کنید که بعضی انسانها از جنبه نظری، زمینه انتخاب آزادانه را برای خودشان فراهم می کنند ولیکن عزم و اراده عملیاتی کردن گزینه های انتخابی خود را ندارند. این، به ضعف اراده و وجود روحیه انفعالی و مرعوبانه افراد بر می‌گردد. ما باید علاوه اینکه دست به انتخاب آزادانه می زنیم و آنرا حق مسلم خودمان می دانیم، این انتخاب را شجاعانه عملیاتی کنیم. مثلا کاری که در دست یابی نظری و عملی به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باید کرد، از این دست موارد به شمار می رود. ما باید، هم حق داشتن الگوی مستقل را برای خودمان محفوظ بدانیم، و هم آن را جسورانه تهیه و عملیاتی کنیم.

پنجم، کنار گذاشتن ترس از شورش عملی علیه نرم ها و روال های غربی

ببینید، غربی ها یک سری نرم ها و روال ها برای ما تعریف کرده اند و دائماً در گوش ما خوانده اند که به هم خوردن این نرم ها و روال ها یعنی به آخر رسیدن دنیا! این ها حرف های مفت و بی اساسی بیش نیست. ما نباید کورکورانه نرم یا فرآیندی را قبول کنیم، و یا از اینکه نرم ها و روال های مورد نظر خودمان را به جای نرم ها و روال های غربی قرار بدهیم واهمه داشته باشیم. این منطق است که می گوید چه چیزی برای حیات بشر ضروری است، و چه چیزی برای زندگی بشر ضروری نیست.

ششم، سوار شدن بر تکنیک، افسار تکنیک را گرفتن و افسار خود را به تکنیک ندادن

این یعنی باید بر تکنیک مسلط شویم و با تصرف و نوآوری در آن، به دنبال تحقق اهداف خودمان باشیم. از طرف دیگر، تکنیک ها در جهان امروز نباید افسار انسان را بگیرند و آدمی را به هر کجا که خواستند ببرند. برعکس، ما باید افسار تکنیک های جدید را در دست بگیریم و از آنها برای ساختن زندگی مورد نظرمان استفاده کنیم. نمونه بارز این قضیه به فضای مجازی و تکنولوژی های حاکم بر آن بر می‌گردد که باید آن را به اسبی رهوار تبدیل نموده و از آن سواری گرفت.

وی درباره فضای مجازی توضیح داد: امروز فضای مجازی به ابزاری برای نفوذ در خانه های مردم دنیا و تسلط بر علائق و گرایشات ریز و درشت آنها و سپس، کنترل و مدیریت آنها تبدیل شده است. غربی ها، هم از طریق فضای مجازی نبض انسانها را دائما در دست دارند، و هم خوراک های گوناگونی را برای تغییر نبض انسان‌ها عرضه یا به عبارت صحیح‌تر، تحمیل می کنند. حالا این ما هستیم که باید تصمیم بگیریم آیا می خواهیم خود را اینقدر ارزان بفروشیم و در قفس شیشه ای آنها زندگی بکنیم یا نه؟

هفتم، بهاء دادن به ابداع و نوآوری

وی در ادامه گفت: باید از مقام مصرف کننده صرف، به مقام تولیدکننده و عرضه کننده رسید. چرا ما نتوانیم مبدع تکنولوژی‌های جدید در جهان باشیم؟ چرا نباید مبدع محصولات جدید صنعتی یا ابزارها و روش های تازه، آن هم متناسب با جهان بینی خودمان باشیم؟ این بر می گردد به تقویت جریان ابداع و نوآوری که البته خود یکی از محصولات خودباوری است.

هشتم، اتکاء به گفتمان واقع بینی چه درباره خودمان و چه درباره غرب

غلامی اظهار داشت: گفتمان واقع بینی یعنی کاریکاتوری ندیدن پدیده ها؛ یعنی دیدن همه یک پدیده به آن شکلی که هست، این رؤیت، هم شامل نقاط قوت آن پدیده می شود و هم نقاط ضعف آن. رواج گفتمان واقع بینی موجب می شود تا علاوه بر درک ارزش دارایی های خود، آسیب ها و آفت‌های آن را نیز بشناسیم و در جهت رفع آنها دائما تلاش کنیم. از طرف دیگر، درباره رقیب و نقاط ضعف و قوت او نیز قضاوت درستی داشته باشیم و مسحور ظواهر آن نشویم.

نهم، جایگزینی گزینه برخورداری به جای محرومیت

وی همچنین گفت: باید توجه کنیم که اسلام در هر موردی که انسان را از نزدیک شدن به چیزی یا بکارگیری آن چیز نهی می کند، عنصر مناسب یا کارکرد مطلوبی را به جای کارکرد منفی آن، معرفی می کند. اسلام دین محروم سازی نیست بلکه اسلام دین برخوردار کردن است. فهم عمیق این موضوع خیلی در مواجهه صحیح با سبک زندگی غربی مؤثر و نیروبخش است.

دهم، اتحاد ملی و جهانی با همفکران و همراهان

غلامی یادآور شد: باید دانست که امروز منتقدان و مخالفان سبک زندگی غربی در ایران و جهان کم نیستند. در سطح جهانی، این مخالفت ها، فقط اختصاص به مسلمانان ندارد. در حال حاضر، عده زیادی در قلب کشورهای غربی به سبک زندگی غربی دهن کجی می کنند و به صراحت سبک زندگی خودشان را دنبال می کنند. رسانه های ما تاکنون این واقعیت را آنطور که شایسته است برای جوانان نشان نداده اند تا بدانند تنها نیستند و اگر دست به دست هم بدهند، امکان تغییر شرایط تحمیلی از سوی غرب وجود دارد. البته ما باید در « نه» بلند گفتن به غرب تظاهرات نیز داشته باشیم. در خانه نشستن و پنهانی مخالفت کردن ثمره ای ندارد، باید به این مخالفت ها بروز و ظهور عینی بخشید.

منبع:فارس



ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین