۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۸ : ۲۳
عقیق: شیخ صدوق در باب ۳۲ کتاب شریف و فخیم
"کمال الدین و تمام النعمه" به احادیثی اشاره می کند که امام محمدباقر(ع)
درباره امام غائب بیان فرموده اند.
۱- امّ هانى گوید: امام باقر(ع) را
ملاقات کردم و از تأویل این آیه پرسش نمودم: "فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ
الْجَوارِ الْکُنَّسِ" فرمود: امامى است که در زمان خود پس از منقضى شدن
کسانى که او را مىشناسند، در سال ۲۶۰ غایب مىشود، سپس مانند شهاب نورانى
در شبى ظلمانى پدیدار مىشود، و اگر او را دیدى چشمانت روشن باد!
۲- عبداللَّه بن عطا گوید به امام باقر(ع) گفتم: شیعیان شما در عراق بسیارند و به خدا سوگند در میان اهل بیت شما کسى مثل شما نیست، چرا خروج نمىکنید؟
فرمود:
اى عبد اللَّه بن عطاء! سخنان یاوه گوشت را پر کرده است، به خدا سوگند من
صاحب شما نیستم، گفتم: پس صاحب ما کیست؟ فرمود: بنگرید آن کس از ما که
ولادتش بر مردم پنهان استف همو صاحب شماست.
۳- ابوبصیر از امام باقر(ع) روایت می کند که در تفسیر این کلام خداى تعالى "قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ" فرمود: این آیه درباره امام قائم(ع) نازل شده است، مىفرماید: اگر امامتان از شما غائب شود و ندانید که او کجاست، چه کسى امام ظاهرى براى شما خواهد آورد؟ تا اخبار آسمان و زمین و حلال و حرام خداى تعالى را براى شما بیاورد، سپس فرمود: به خدا سوگند تأویل این آیه هنوز نیامده است و ناگزیر باید بیاید.
۴-
ابوحمزه از امام باقر(ع) روایت کند که فرمود: خداى تعالى محمّد(ص) را بر
جنّ و انس فرستاد و پس از او ۱۲ وصى قرار داد که بعضى از آنها درگذشتهاند و
بعضى دیگر باقى هستند و بر هر یک از اوصیاى محمّد(ص) سنّتى از اوصیاى
عیسى(ع) که آنان نیز ۱۲ تن بودند، جارى شده است، و امیرالمؤمنین علی(ع) بر
سنّت عیسى() بود.
۵- ابوالجارود گوید: امام باقر(ع) به من فرمود: اى ابوالجارود! چون فلک دوّار بچرخد و مردم بگویند: قائم مرده و یا هلاک شده و در کدام وادى سلوک مىکند؟ و طالب بگوید: کجا قائمى وجود دارد و استخوان هاى او نیز پوسیده است، در این هنگام بدو امیدوار باشید و چون دعوت او را شنیدید نزد او بروید. گرچه به صورت سینهخیز و بر روى برف باشد.
۶-
ابوبصیر گوید از امام باقر(ع) شنیدم که مىفرمود: در صاحب این امر ۴ سنّت
از ۴ پیامبر وجود دارد، سنّتى از موسى و سنّتى از عیسى و سنّتى از یوسف و
سنّتى از محمّد(ص)، امّا از موسى آن است که او نیز خائف و منتظر است، و
امّا از یوسف زندان است، و امّا از عیسى آن است که مىگویند مرده ولى نمرده
است، و امّا از محمّد شمشیر است.
احمدبن زیاد همدانى نیز مثل این حدیث را براى ما روایت کرده است.
۷-
محمّدبن مسلم گوید: بر امام باقر(ع) وارد شدم و مىخواستم از قائم آل
محمّد پرسش کنم، امام باقر(ع) پیش از آنکه من سؤال کنم، فرمود: اى محمّدبن
مسلم! در قائم آل محمّد شباهتى با ۵ تن از انبیاء وجود دارد: یونس بن متى و
یوسف بن یعقوب و موسى و عیسى و محمّد(ص).
امّا شباهت او با یونس بن متى
آن است که وقتى پس از غیبت خود در کبرسن باز مىگردد، جوان است، امّا
شباهت او با یوسف بن یعقوب آن است که از خاصّ و عامّ غایب مىشود و از
برادرانش نیز مختفى است، و امر او بر پدرش هم پوشیده است با وجود آنکه
مسافت بین او و بین پدرش و خاندان و شیعیانش کم بود، امّا شباهت او با موسى
دوام خوف و طول غیبت و خفاء ولادت و رنج شیعیانش پس از وى است که آزار و
اذیّت و خوارى مىبینند تا آنکه خداى تعالى اذن ظهور دهد و او را بر
دشمنانش نصرت و تأیید فرماید، امّا شباهت او با عیسى(ع) اختلافى است که
درباره وى صورت مىبندد تا به غایتى که گروهى گویند متولّد نشده است و
گروهى گویند فوت کرده است و گروهى گویند کشته شده و به صلیب آویخته شده
است، و امّا شباهت او با جدّش محمّد مصطفى(ص) خروج او با شمشیر است و اینکه
او دشمنان خدا و رسولش و جبارین و طواغیت را خواهد کشت و او با شمشیر و
رعب یارى مىشود و هیچ پرچمى از او باز نگردد.
و از علامات قیام او: خروج سفیانى از شام و خروج یمانى از یمن و صیحه آسمانى در ماه رمضان و نداى آسمانى است که منادى او را به نام خودش و نام پدرش مىخواند.
۸- ابوحمزه ثمالىّ گوید از امام باقر(ع) شنیدم که مىفرمود: نزدیکترین مردمان به خداى تعالى و داناترین مردمان به خدا و مهربان ترین ایشان به مردم محمّد و ائمّه(ع) هستند، پس هر جا که آنان داخل مىشوند شما هم داخل شوید و از هر که آنها مفارقت کردند، شما هم مفارقت کنید- مقصود از آن حسین و فرزندان او هستند- که حقّ در میان آنان است و آنان اوصیا هستند و ائمّه در میان آنها هستند، پس هر کجا آنان را دیدید، از ایشان پیروى کنید و اگر روزى آنان را ندیدید، به خداى تعالى استغاثه کنید و به آن سنّتى که داشتید، نظر کنید و از آن تبعیت نمایید و آنان را که دوست مىداشتید، دوست بدارید و آنها را که دشمن مىداشتید، دشمن بدارید که چه زود باشد که فرج شما درآید.
۹-محمّدبن مسلم از امام باقر(ع) روایت کند که فرمود: هیچ کس قبل از علیّ بن
أبى طالب و خدیجه رسول اکرم را اجابت نکرد، و رسول خدا(ص) در مکّه ۳ سال
پنهان و خائف و منتظر بود و از قومش و مردمان مىترسید- و اینحدیث طولانى
است و ما موضع حاجت خود را از آن نقل کردیم.
۱۰-
مفضّل بن عمر از امام صادق و او از امام باقر(ع) روایت کند که فرمود: چون
قائم(ع) قیام کند، گوید: چون از شما ترسیدم، از نزد شما گریختم و پروردگارم
مرا حکومت بخشید و مرا از پیامبران قرار داد.
۱۱- ابوبصیر گوید از امام باقر(ع) شنیدم که مىفرمود: در صاحب این امر سنّتى از عیسى و سنّتى از یوسف و سنّتى از محمّد(ص) است.
امّا
از موسى آن است که او خائف و منتظر است، امّا از عیسى آن است که آنچه
درباره عیسى گفتند، درباره او نیز مىگویند، امّا از یوسف زندان و غیبت
است، و امّا از محمّد(ص) قیام به سیره او و تبیین آثار اوست، پس ۸ ماه
شمشیرش
را بر شانه خود مىگذارد و پیوسته دشمنان خدا را بکشد تا به غایتى که خداى
تعالى خشنود گردد، گفتم: چگونه مىداند که خداى تعالى خشنود شده است؟
فرمود: خداى تعالى در قلبش رحمت را القا کند.
۱۲-
ضریس گوید از امام باقر(ع) شنیدم فرمود: صاحب این امر را شباهتى است به
یوسف، فرزند کنیزی است سیاه، خداى تعالى امر او را در یک شب اصلاح فرماید.
۱۳-
معروف بن خرّبوذ گوید به امام باقر(ع) گفتم: مرا از حال خودتان آگاه کنید،
فرمود: ما به منزله ستارگانیم وقتى ستارهاى نهان شود، ستارهاى دیگر
آشکار مىگردد، ما امن و امان و سلم و اسلام و فاتح و مفتاحیم، تا آنگاه که
فرزندان عبدالمطّلب برابر شوند و هیچ یک از آنها از دیگرى باز شناخته
نگردد، خداى تعالى صاحب شما را ظاهر سازد، پس خداى تعالى را حمد کنید که او
را بین دشوار و رام مخیّر سازد، گفتم فداى شما! کدام را بر مىگزیند؟
فرمود دشوار را بررام برمىگزیند.
۱۴- امّ هانی ثقفیّه گوید: بامداد خدمت سرورم امام محمّدباقر(ع) رسیدم و گفتم: اى آقاى من! آیهاى از کتاب خداى تعالى بر دلم خطور کرده است و مرا پریشان ساخته و خواب از چشمم ربوده است، فرمود: اى امّ هانى! بپرس، گوید گفتم: اى سرورم! این قول خداى تعالى: "فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْکُنَّسِ" فرمود: اى امّ هانی! خوب مسألهاى پرسیدى، این مولودى در آخرالزّمان است، او مهدىّ این عترت است و براى او حیرت و غیبتى خواهد بود که اقوامى در آن گمراه شوند و اقوامى نیز هدایت یابند و خوشا بر تو اگر او را دریابى و خوشا بر کسى که او را دریابد.
۱۵-
جابرجعفیّ از امام باقر(ع) روایت کند که فرمود: زمانى بر مردم آید که
امامشان غیبت کند و خوشا بر کسانى که در آن زمان بر امر ما ثابت بمانند،
کمترین ثوابى که براى آنها خواهد بود، این است که بارى تعالى به آنها ندا
کرده و فرماید: اى بندگان و اى کنیزان من! به نهان من ایمان آوردید و غیب
مرا تصدیق کردید، پس به ثواب نیکوى خود شما را مژده مىدهم و شما بندگان و
کنیزان حقیقى من هستید، از شما مىپذیرم و از شما درمىگذرم و براى شما
مىبخشم و به واسطه شما باران بر بندگانم مىبارم و بلا را از آنها بگردانم
و اگر شما نبودید بر آنها عذاب مىفرستادم. جابر گوید گفتم: یا ابن رسول
اللَّه! برترین عملى که در آن زمان مؤمن انجام مىدهد، چیست؟ فرمود: حفظ
زبان و خانهنشینى.
۱۶- محمّدبن
مسلم گوید: از امام باقر(ع) شنیدم که مىفرمود: قائم ما منصور به رعب است و
مؤیّد به نصر، زمین براى او درنوردیده شود و گنج هاى خود را ظاهر سازد و
سلطنتش شرق و غرب عالم را فراگیرد و خداى تعالى به واسطه او دینش را بر همه
ادیان چیره گرداند، گرچه مشرکان را ناخوش آید و در زمین ویرانهاى نماند
جز آنکه آباد گردد و روح اللَّه عیسى بن مریم فرود آید و پشت سر او نماز
گزارد. راوى گوید گفتم: یا ابن رسول اللَّه! قائم شما کى خروج مىکند؟
فرمود: آنگاه که مردان به زنان تشبّه کنند و زنان به مردان، و مردان به
مردان اکتفا کنند و زنان به زنان، و صاحبان فروج بر زبر زین ها سوار شوند و
شهادت هاى دروغ پذیرفته شود و شهادت هاى عدول مردود گردد و مردم خونریزى و
ارتکاب زنا و رباخوارى را سبک شمارند و از اشرار به خاطر زبانشان پرهیز
کنند و سفیانى از شام خروج کند و یمانى از یمن و در بیداء خسوفى واقع شود و
جوانى از آل محمّد که نامش محمّدبن حسن- یا نفس زکیّه- است بین رکن و مقام
کشته شود و صیحهاى از آسمان بیاید و بگوید حقّ با او و شیعیان اوست، در
این هنگام است که قائم ما خروج کند و چون ظهور کند به خانه کعبه تکیه زند
و ۳۱۳ مرد به گرد او اجتماع کنند و اوّلین سخن او این آیه قرآن است:
"بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ"، سپس
مىگوید: منم بقیّة اللَّه در زمین و منم خلیفه خداوند و حجّت او بر شما و
هر درود فرستندهاى به او چنین سلام گوید:
السّلام علیک یا بقیّة اللَّه
فی ارضه، و چون براى بیعت ۱۰ هزار مرد به گرد او اجتماع کنند، خروج خواهد
کرد. و در زمین هیچ معبودى جز اللَّه تعالى نباشد و در صنم ووثن و غیره
آتش در افتد و بسوزند و آن پس از غیبتى طولانى است، تا خدا بداند چه کسى در
دوران غیبت از او اطاعت کرده و بدو ایمان مىآورد.
۱۷-
ابوایّوب مخزومىّ گوید: امام محمّدباقر(ع) سیر ۱۲ تن خلفاى راشدین را ذکر
فرمود و چون به آخرین آنها رسید، فرمود: دوازدهم کسى است که عیسى بن مریم
پشت سر او نماز گزارد و بر توست که ملازم سنّت او و قرآن کریم باشى.
پی نوشت ها:
1_(التّکویر: ۱۵ و ۱۶.)
2_( الملک: ۳۰.)
3_(التّکویر: ۱۵ و ۱۶.)
4_( هود: ۸۸.)
5_( فی بعض النسخ "أبولبید المخزومی".)
6_(ابن بابویه، محمدبن على، کمال الدین/ ترجمه پهلوان، ۲جلد، دارالحدیث - ایران؛ قم، چاپ: اول، ۱۳۸۰ ش.)
منبع: شبستان
211008