خاطرات شهید علی تجلایی منتشر شد
مرد دوست داشتنی که باید از او ترسید
کتاب یادگاران خاطرات شهید علی تجلایی از سوی انتشارات روایت فتح راهی بازار کتاب شد.
عقیق: سی و یکمین جلد از مجموعه «یادگاران» انتشارات روایت فتح شامل خاطراتی از «شهید علی تجلایی» روانه بازار نشر شد.
این کتاب شامل یکصد خاطره کوتاه درباره شهید علی تجلایی خاطراتی از زبان برادر، همسر، فرزندان و دوستان شهید، به قلم سمیه زالی است.
«یادگاران» عنوان کتابهایی است که بنا دارد تصویرهایی از سالهای جنگ را در قالب خاطرههای بازنویسیشده، برای آنها که آن سالها را ندیدهاند، نشان بدهد. این مجموعه راهی است بر سرزمینی نسبتا بکر میان تاریخ و ادبیات، میان واقعهها و بازگفتهها، خواندنشان تنها یاداوری است، یادآوری این نکته که آن مردها بودهاند و آن واقعهها رخ دادهاند؛ نه در سالها و جاهای دور، در همین نزدیکی.
در مقدمه این کتاب میخوانیم: «سرنوشت خیلی از عملیاتها به تدبیر و هوش علی رقم میخورد. فرمانده بود، اما حسرت شرکت در عملیات طاقتش را برده بود. اغلب مجبور بود بماند توی مقر و فرماندهی کند، بار آخر اما اسلحهاش را برداشت. خیلی گمنام رفت خط مقدم. توی عملیات بدر شرکت کرد درست مثل یک بسیجی ساده. تیری که به قلبش خورد ، علی را به آرزوی دیرینهاش رساند.
این کتاب صد تصویر کوتاه است از فرماندهی که هم میبایست از او بترسی و هم میتوانستی دوستش بداری.»
در ادامه چند خاطره از این کتاب را میخوانیم: «حلقه را کردند دستم. نگاهم افتاد به صورت پدرم؛ رنگش پریده بود؛ لبهایش میلرزید. بعدها فهمیدم به خواهرم گفته مطمئنم علی شهید میشود.»، «عراق بدجوری میزد. از زمین و آسمان آتش میبارید. آن وسط، یکهو علی را دیدم. باورم نمیشد. پرسیدم: «شما چرا اینجا؟» حرفم را قطع کرد، گفت: «من یک بسیجیام.»» و «از هر ده جملهای که میگفت، نهتایش درباره شهادت بود. میگفت: «بعد از من عزت نفس داشته باش، چیزی از کسی نخواه.» اینها حرفهای روزمرهمان بود. میخواست شهادتش را جا بیندازد توی ذهنم. میخواست مطمئن شود، طاقت میآورم. باور نمیکردم دنیای بیعلی برایم چقدر سخت باشد.»
بر اساس این گزارش کتاب «یادگاران؛ شهید علی تجلایی» با شمارگان 1100 نسخه، 112 صفحه و قیمت 6000 تومان از طرف انتشارات روایت فتح منتشر شد.
منبع:فارس