چهارمین شماره از کتابمجله همشهری آیه منتشر شد:
عقیق: محمد بن یعقوب ملقب به شیخ کلینی از علماء بزرگ جهان تشیع است که علم وی مورد تحسین دوست و دشمن قرار گرفته است؛ وی اولین نفری است که به لقب ثقه الاسلام توصیف شده است و این نشان از عظمت علمی وی دارد. سال ولادت شیخ کلینی به قطعیت در تاریخ مشخص نیست و برای آن گمانه زنی هایی صورت گرفته است، اما آنچه آشکار و یقینی است هم عصر بودن کلینی با 4 نائب خاص امام زمان(عج) در زمان غیبت صغری است.
اثر ارزشمند محمد بن یعقوب کتاب کافی است که در سه بخش اصول، فروع و روضه تقسیم می شود. در حقیقت کتاب کافی به سان نقشهای است؛ برای ره جویانی که قصد دارند با منطق اهل بیت در تمام زمینه های عقلی، اخلاقی، فقهی و تاریخی آشنا شوند.
جامعیت کتاب کافی سبب شده است که شرح های بسیاری برآن نگاشته شود تا آن جا که هم فلاسفه مانند میرداماد و ملاصدرا بر آن شرح نگاشتهاند و هم افراد اهل حدیث مانند ملا محسن فیض کاشانی و علامه مجلسی.
جامعیت کتاب کافی با ابواب بندی مرتبط و بسیار منظمی که دارد یکی از نکاتی است که کتاب کافی را در بین کتب حدیثی متمایز میکند؛ برای بیان بهتر می توان کتاب کافی را با تهذیب یا استبصار مقایسه کرد که کتب صرفا فقهی هستند، اما کتاب کافی در آن تمام نکاتی که یک فرد مسلمان به آن احتیاج دارد وجود دارد اعم از اثبات عقلی خداوند، تا نکات و مسائلی که در زندگی روزمره و اجتماعی افراد وجود دارد تا تاریخ امامت و فقه.
در باب عرضه کافی به امام زمان(ع) نقل قول های متفاوتی وجود دارد برخی از علما اعتقاد دارند که کافی بر امام زمان عرضه شده است و ایشان در وصف این کتاب فرموده اند: « الکافی کاف لشیعتنا» و برخی دیگر بر این عقیده هستند که کتاب کافی بر امام زمان (ع) عرضه نشده و دلایل کافی و متقنی در این باره وجود ندارد. برای واضح شدن محل اختلاف، لازم است که به بررسی و مطالعه دلایل هر کدام از طرفین پرداخته شود.
افرادی که مسئله عرضه کافی بر امام زمان (عج) را رد می کنند سه دلیل عمده را مطرح می کنند؛ اول آنکه هیچ سند و دلیل تاریخی برای ارتباط شیخ کلینی با نواب اربعه وجود ندارد. دوم، وجود برخی از احادیث ضعیف در اصول کافی نشان دهنده عدم عرضه کافی بر امام زمان (عج) است. سوم آنکه نقل حدیث « الکافی کاف لشیعتنا » از سوی امام زمان (ع) سندیت ندارد و معتبر نیست.
کسانی که معتقدند کتاب کافی بر امام زمان(ع) عرضه شده است، دلایل زیر را مطرح می کنند. اول آن که زمان تالیف کتاب در عصر غیبت صغری امام زمان(ع) بوده است و شیخ هم عصر و هم مکان با نواب خاص آن بزرگوار بوده اند؛ با توجه به این که شیخ کلینی در اواخر عمر خویش در شهر بغداد می زیسته و ارتباط تنگاتنگی با نواب اربعه داشته و بسیار بعید است که کتاب کافی را به امام زمان(ع) عرضه نداشته باشد {اگرچه به سند این مطلب اشاره نکرده اند}
دوم آنکه ارتباط با امام زمان(ع) به وسیله رقعه ها و نامه هایی بوده است که شیعیان به وسیله چهار نایب خاص امام زمان(ع) برای آن حضرت میفرستادند. در این میان به ابن بابویه معاصر شیخ کلینی اشاره میکنند که در سال 328 به بغداد آمد و خدمت حسین بن روح رسید و بنابر نامهای که برای حضرت حجت فرستاد از ایشان تقاضای اولاد کرد. امام زمان(ع) در جواب ابن بابویه (علی بن حسین بن بابویه قمی) رقعهای به این مضمون نوشت: «وصیت میکنم تو را ای شیخ من و معتمد من و فقیه من ابالحسن علی بن حسین قمی خداوند تو را در خشنودی اش توفیق دهد و از صلب تو اولاد صالح را قرار داد با مهربانی اش»(1)
برخی از بزرگان به این وقایع تاریخی استناد میکنند و بیان میدارند همان گونه که ابن بابویه برای درخواست فرزند از امام یاری میطلبند چگونه شیخ کلینی برای چنین امر مهمی از امام استمداد نطلبیده و احادیث اصول کافی را از طریق نواب اربعه بر ایشان عرضه نکرده است.
دلیل سوم آنکه در زمان ائمه علی الخصوص سه ائمه آخر مرسوم بوده است که علماء احادیث و مکتوبات خود را بر اهل بیت یا نواب ایشان عرضه می کردند تا از صحت و درستی آن مطمئن شوند چنان چه مرحوم حاجی نوری در خاتمه مستدرک الوسائل می فرماید:«عرضه نمودن کتاب بر ائمه مرسوم بوده است و در شرح حال گروهی از راویان آمده است که کتابهای خود را بر ائمه عرضه داشته اند. (2)
همچنین برخی از علماء مانند سید بن طاووس اعتقاد دارند که کتاب کافی بر امام زمان(عج) عرضه شده است؛ وی در کتاب کشف المحجه در این باره مینویسد: «محمد بن یعقوب کلینی در زمان حیات وکلای ما حضرت مهدی(ص) می زیستهاند، یعنی در زمان عثمان بن سعید عمروی، فرزندش ابوجعفر محمد بن عثمان، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری رحمهم الله. پس کتاب ها و روایات این شیخ بزرگوار _ یعنی محمد بن یعقوب _ در زمان وکلای یاد شده بوده؛ هنگامی که کلینی راهی برای تحقیق منقولات و تصدیق تؤلیفاتش داشته است». (3)
همچنین مرحوم محدث نوری شرح مفصلی بر نظر شیخ طاووس دارد و بیان می دارد: «پس بعید است که یکی از وکلای خاص، کتابی را که کلینی برای عمل نمودن عموم شیعیان تألیف کرده است؛ نزد او ندیده و در آن نظر نکرده باشند؛ در حالی که همه علماء و بزرگان شیعه در آن کتاب معتکف بوده اند. (4)
برخی دیگر از علماء عقیده وسط را برگزیدند و اعتقاد دارند که این اخبار و اقوال با افراط و تفریط درباره این کتاب همراه است و بیان میدارند که برخی از احادیث این کتاب به حضرت حجت ارائه شده است. چنانچه علامه مجلسی در مرآه العقول بیان میدارد: «بعضی از جزم گرایان اعتقاد محکم دارند که همه کتاب کافی برحضرت مهدی (ع) عرضه شده است از آن جهت که در سرزمین نواب اربعه کتاب کافی نگاشته شده و این خبر بر امام پوشیده نمانده است عدم انکار حضرت قائم و پدران مطهرش در مانند این کتاب ها و تالیفات این ظن متاخم به یقین را به ذهن متبادر میکند که این بزرگواران به فعل مولفان این گونه کتب راضی بودهاند و مجوز دادهاند برای عمل به اخبارشان.» (5)
این کلام علامه مجلسی حکایت میکند که همه اجزا کتاب کافی بر امام مهدی عرضه نشده است و احتمال نزدیک به واقع این است که بعضی از اجزاء کتاب کافی به امام عصر عرضه شده است و چه بسا تاکید ملا خلیلی قزوینی در رابطه با حدیث الکافی کاف لشیعتنا این احتمال عرضه شدن برخی از احادیث را به امام زمان تقویت میکند.
خلاصه کلام آن ها را می توان چنین بیان کرد که در زمان حضور امام سیره شیعیان سؤال کردن و استفاده کردن از محضر مبارک امامان معصوم بوده است، تا آن جا که برای مسائل بسیار جزئی نیز از آن بزرگواران کسب اجازه یا درخواست مشورت می کردند، بنابر این این عده عقیده دارند شیخ کلینی نیز متعاقبا مانند سیره و روش آنان عمل کرده است و کل نوشتار خود یا قسمتی از آن را به امام زمان (ع) عرضه داشته است.
نکته با اهمیت در صحت یا عدم صحت عرضه کافی بر امام زمان (ع) این است که ارزش و اعتبار کافی در طول زمان اثبات شده است . جلب توجه فقها، فلاسفه، عارفان و دانشمندان به این کتاب و شرح ها و حاشیه های بسیاری که بر این کتاب نگاشته شده گواه بر این ادعا است.
پینوشت: ها:
1_(رجال نجاشی ص 262)
2_(مستدرک الوسائل محدث نوری ج 3 ص533)
3_(کشف المحجه سید بن طاووس ص 159)
4_(مستدرک الوسائل محدث نوری ج 3 ص533)
5_(مرآه العقول علامه مجلسی ج 1 ص 22)
منبع:دانشجو
211008