۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۸ : ۰۷
اگر بچه کوچک دارید سر
جانماز وقتی دستش را بالا میگیرد خدا میبیند، پیامبر میبیند، ملائک
میبینند. دستهای کوچولو از خدا طلب میکنند، پدر و مادر کنارش نشستهاند
فرزندشان دعا میکند. آنها خودشان خجالت می کشند یا خدا حرف بزنند،
فرزندشان حرف می زند. با زبان کودکانه به خدا میگوید خدایا پدرم را
اینطوری کن، مادرم را اینطوری کن. بچه میگوید، خدا هم مرحمت میکند.
در جایی آمده است اگر دعا نبود هیچ کس هیچ چیز نداشت. او ما را محتاج
آفریده و دعا برای برآوردن احتیاجاتمان است. البته خلقت انسان، خلقت بزرگی
است. منتهی این خلقت بزرگ عشوههایش هم بزرگ است. این مخلوق با این
خصوصیات اگر چیزی نداشته باشد، قهراً دستهایش بالا میرود و از خالقش
مطالبه میکند. بچه که به دنیا میآید گریه می کند، چه میگوید؟ با گریه چه
کسی را صدا میزند؟ طفل خدا را صدا میزند. چون غیر از خدا کسی نیست صدای
او را بشنود و گوش دهد. خداست که میداند حاجت بچه چیست. مادر خودش به بچه
احتیاج دارد تا گریه کند و مطمئن شود فرزندش زنده است. مادر وقتی صدای گریه
بچهاش را میشنود کیف میکند و به هوش میآید. زن وقتی که میزاید، حواسش
به صدای گریه بچه است. بیهوش افتاده است، تا گریهی بچه را میشنود به هوش
میآید، یک «الهی شکر» هم میگوید که بچه زنده است. او از صدای گریه
بچهاش فقط بهره زنده بودن بچه را میبرد. نمیگوید که بچه گریه میکند،
چه کسی به دادش خواهد رسید. بچه کسی را ندارد ا صدایش کند. فقط خداست که
صدای گریه را جواب میدهد.
کسی که گریه اول را جواب میدهد،
بقیه گریهها را هم جواب می دهد. این کودک بزرگ هم که شود، هفتاد ساله هم
که بشود، عالم و عابد و عارف هم که بشود خداوند حاجتش را روا میکند. تنها
خدا حاجت دهنده است. خدا ندای خلق را جواب میدهد، چه به زبان بیاوری، چه
به زبان نیاوری.
پی نوشت:
کتاب طوبای محبّت جلد دوم– ص 98
مجالس حاج محمّد اسماعیل دولابی
منبع:تسنیم