۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۴ : ۰۷
عقیق:دعاهای هر
روز ماه مبارک رمضان، دعاهایی لقمه شده، کوتاه و فشرده است. ادعیه ماه مبارک رمضان
از حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) صادر شده و منبع آن کتاب زادالمعاد و بلدالامین
است. علامه امینی(ره) در صفحه 214 کتاب زادالمعاد مینویسد: از ابن عباس روایت شده
که رسول گرامی اسلام برای هر روز از ماه مبارک رمضان دعای مخصوص و با فضیلتی و
پاداش فراوان ذکر کردهاند.
بر
این دعاها شرحهایی نوشته شده است از جمله مرحوم حجتالاسلام سیدعلی نجفی که در
نیمههای شبهای ماه مبارک رمضان سال 1409 هجری قمری در مسجد قندی تهران ایراد شده
است.
حجتالاسلام
سیدمحمدعلی نجفی یزدی در سال 1326 هجری شمسی در شهر عارفپرور نجف اشرف به دنیا
آمد. نامش را به نام مولایش امیرالمؤمنین (ع) علی گذاشتند. پدرش سیدمحمد باقر
روحانی بزرگوار و اهل علم بود و جدش سیدعبدالحی در یزد صاحب کرامات بود. وی
تحصیلات مقدماتی خود را در نجف گذراند و در 17 سالگی به ایران آمد، ابتدا در مجلس
درس آیتالله مجتهدی شرکت کرد و سپس از درس اخلاق آیتالله حقشناس بهره جست و درسهای
اخلاقی پرشور و برنامههای سلوکی آیتالله حقشناس او را جذب کرد. پدرش مکرر به
عتبات عالیات سفر میکرد در یکی از این سفرها سیدعلی که با پدر همراه بود در حرم
حضرت علی (ع) در سن 19 سالگی به دست پدر، معمم شد.
سیدمحمدعلی
نجفی یزدی مدتی را در تهران در بیت علامه امینی زندگی کرد. آیتالله امینی (ره) همیشه در مقابل این سید عظیمالشأن
از جای خود برمیخواست و دست او را به احترام مقام سیادت میبوسید.
وی
به زیارت جامعه، مناجات شعبانیه و مناجات خمسه عشر علاقه فراوانی داشت و آن روزها
که هنوز خواندن دعای عرفه در فضای باز مرسوم نشده بود این مجلس را برگزار میکرد.
سیدمحمدعلی
نجفی یزدی در سال 1371 هجری شمسی در حالی که بیش از 46 بهار از زندگیاش نگذشته
بود به دیار باقی شتافت.
گزیدهای
از شرح دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان را در ادامه میخوانیم:
«اَللّهُمَّ
وَفِّرْ حَظّى فیهِ مِنَ النَّوافِلِ وَاَکْرِمْنى فیهِ بِاِحْضارِ الْمَساَّئِلِ
وَقَرِّبْ فیهِ وَسیلَتى اِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَساَّئِلِ یا مَنْ لا
یَشْغَلُهُ اِلْحاحُ الْمُلِحّینَ»؛
«خدایا،
در این روز بهره مرا از نوافل وافر گردان و مرا به احضار مسائل گرامی دار و وسیله
من به سوی خودت را در بین وسائل نزدیک کن، ای کسی که اصرار اصرارکنندگان تو را مشغول
نمیکند».
در
دعای امروز میفرماید: خدایا، حظ مرا در این روز از نوافل فراوان و کامل کن. نوافل
در مقابل فرائض است. نمازهای نافله به معنی نمازهای زیادتر بر فریضه است و «نقل»
که ریشه کلمه نوافل است، به معنای زائد و زیاده آمده است و در اصطلاح به نمازهای
مستحبی گفته میشود. معصوم (ع) در
قسمت اول دعا از خدا میخواهد: خدایا ، این رو حظ مرا از نوافل وافر گردان و در
قسمت دوم دعا میکند: خدایا، در این روز با حاضر کردن مسائل مرا گرامی دار و در
قسمت سوم از خدا میخواهد: در این روز وسیله من به سوی خودت را در بین وسائل نزدیک
گردان. در آخر هم خدا را با این اسم صدا میزند: ای کسی که اصرار اصرارکنندگان تو
را مشغول نمیکند.
اما
بپردازیم به بخش اول دعا: خدایا، حظ مرا در این روز از نوافل وافر گردان. نوافل در اصطلاح شرع مقدس همین مستحبات
است ولی در اصطلاح اهل عرفان نوافل در مقابل این فرائض نیست. در نگاه اهل عرفان
خود این فرائضی هم که انجام میدهید، نوافل است. کل اعمالی که به اختیار یا به
دستور شرع انجام میدهید در زمره نوافل است. در مقابل، فرائض آن پیشامدهایی است که
خدا برای هر کسی قرار میدهد و جریاناتی است که باید انجام شود.
انواع
حرکت به سوی خدا، نوع اول: حرکت فرائضی
حرکت
به سوی خدا دو نوع است: یکی حرکت نوافلی و دیگری حرکت فرائضی است. حرکت فرائضی به
سوی خدا شامل همه موجودات میشود و هیچ موجودی نیست که بتواند از آن سرباز زند.
اسمش هم روی خودش است، واجب تکوینی است نه واجب تشریعی. کل موجودات فرائض تکوینی
دارند و به سرعت با حرکتها و جهتهای مختلف به سوی خدا میروند. البته این طور هم
نیست که همه به خدا برسند، هر چند از نگاهی دیگر به همه خدا میرسند. برای روشن
شدن این مطلب فرض بفرمایید همه آبها به سوی دریا میروند ولی این طور نیست که هر
قطره آب خودش مستقل به دریا بریزد. این قطره آب به جوی میریزد، جوی به رودخانه میریزد،
رودخانه به رود، رود به رود بزرگتر، رود بزرگتر به شط و در نهایت شط به دریا میریزد.
در حقیقت همان قطره آب هم به دریا برگشت هر چند در ظاهر این شط عظیم است که به
دریا میریزد.
تحقق
رجوع الیالله در بازگشت انسان کامل به سوی خدا
موجودات
در بازگشتشان به سوی حق این گونهاند. آن موجودی که در نهایت به دریای هستی میریزد،
یعنی به محضر حق میرسد، فقط انسان است و در نهایت تنها انسان است که به حق برمیگردد
و مانند ریختن جویهای کوچک و بزرگ به آن شط بزرگ، همه موجودات باید به او ملحق
شوند و در بازگشت انسان کامل به سوی خدا بازگشت همه موجودات هم حاصل میشود. مرحوم
فیض در کتاب کلمات مکنونه در مورد کلمه «انسان کامل» بسیار قوی سخن میگوید که
رجوع کل، انسان است و انسان رجوع إلیالله میکند. حالا موجودات دیگر چندان مهم
نیست، حتی ملائکه هم فقط میتوانند با پیوستن به انسان کامل به خدا رجوع کنند.
خداوند بیهوده انسان را مسجود ملائکه نکرد و سجده ملائکه به انسان کاری مقطعی نبود.
امیرالمؤمنین
(ع) فرمود: «لا یبالی أوقع علی الموت ام وقع الموت علیه» دردی بالاتر از مرگ نیست،
همه از مرگ فرار میکنند. حضرت فرمود: اولیا کارشان به جایی میرسد که برایشان فرق
نمیکند که آنها بر مرگ غالب شوند یا مرگ برایشان غالب شود و در جایی دیگر فرمود:
«انْ اَمسی عَلی عُسْرٍ حَمِدَاللّه َ و إنْ أصبَحَ علی یُسْرٍ شَکَرَاللّه»
برایشان تفاوتی ندارد امروزشان در سختی و رنج باشد یا راحتی و شادی.
تلخ
و ترش همه عالم بر ما شیرین است
به
جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
اگر
کسی این حس را بچشد، حرکت نوافلی را شروع میکند. امام (ع) هم از خدا همین را
خواست: «وَفِّرْ حَظّى فیهِ مِنَ النَّوافِلِ»، به صوم و صلاة و شب زندهداری
موفقمان کن. ما را به اعمالی توفیق بده که ما زود به لقاء تو برسیم. زراره از جمله
کسانی بود که زود رسید، روزی به امام (ع) عرض کرد: آقای من، وقتی ما مردیم، چقدر معطلی داریم تا برسیم؟ فرمود:
زراره، طول برزخ برای هر کسی فرق میکند. اما «لک و لأصحابک کصلوه الفریضة»، برای
تو و امثال تو به اندازه یک نماز واجب، یعنی چند دقیقه، طول میکشد ولی «و لبعض الناس
...» برای بعضی از مردم، آنها که در راه نیامدند، یک نمونهاش را فرمود که سیصد
هزار سال طول میکشد. سیصد هزار سال یک نمونه از آن است نه اینکه منتهای آن باشد.
حالا در برزخ بمان تا وقتی نوبتت برسد! اینکه در برزخ چه وضعیتی داشته باشی،
متفاوت است. بعضی گرفتاری دارند، بعضی هم گرفتاری ندارند و متنعم هستند.
نورشان تمام نیست. دعایشان این است که خدایا، کمبودهای ما را پر کن. میگویند:
«رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا»، خدایا، نور ما را تا قیامت تمام کن. زمانی
طولانی باید در آنجا بمانند. البته باز برای آدمهای مختلف فرق میکند. آدمی که میفهمد،
خسته میشود و گر نه بعضیها، مثل امثال بنده که نمیفهمند، خستگی هم ندارند. حالا اینجا خوابیدهاند. فعلاً خواب
هستند تا یک وقت بیدارشان کنند، تازه آن وقت حرکتهای نوافلیشان را شل انجام میدهند.
عبادات را که نباید این گونه انجام داد. افضل عبادات جلسات علم است. اگر بنا بود
خدا به ما نگاه کند همه چیز را باید از ما پس میگرفت.
این
«وَاَکْرِمْنى فیهِ بِاِحْضارِ الْمَساَّئِلِ» یعنی همه مسائل، مسائل مادی و سیاسی
را هم میتواند احضار کند اما عمده تخصصشان در مسائل الهی است. امیرالمؤمنین (ع) میفرمود: من همه مسائل را جواب میدهم
اما «أعلم بطرق السموات منالطرق الارض» هستم. این افراد را تشویق میکرد که
سؤالات الهی بکنند.
و واقعاً چقدر اکرام است که انسان در مسندی نشسته باشد که هر کس از او
سؤال کند درست جواب بدهد برخلاف آدم تاریکی که هر چه از او سؤال کنند غلط جواب میدهد.
خدا میداند اگر دیده دل انسان از شر پاک نشود، همه را غلط جواب میدهد و رد میشود.
چنین کسی نمیتواند رئیس باشد چون همه را گمراه میکند و به جهنم میبرد. اول باید
خودش را از شرک درون خلاص کرده باشد.
نزدیکترین
وسایل الیالله چیست؟
«وَقَرِّبْ
فیهِ وَسیلَتى اِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَساَّئِلِ» خدای من، هر که میخواهد به
سوی تو بیاید، وسیلهای پیدا میکند اما وسیلهها دورند. کم کسی آن وسیله أقرب را
پیدا میکند. قرآن میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا اتقوالله و ابتغوا الیه
الوسیله» اما مؤمنین اقرب وسایل را پیدا کنید و چه وسیلهای اقرب است؟ البته وسیله
زیاد داریم، نماز وسیله است، روزه وسیله است، حج وسیله است. انفاق وسیله است کل
کارهای خیر وسیله هستند اما آن اقرب وسائل چیست؟ میگوید: خدایا، نزدیک کن وسیله
من را به سوی خودت از بین وسائل. هیچ وسیلهای در خانه خدا از محبت محمد و آل محمد
(ص) نزدیکتر نیست. خدا شاهد است! هیچ وسیلهای از این نزدیکتر نیست. هیچ وسیلهای
نزدیکتر از مجلس سیدالشهدا نیست که دوستان بر سالار شهیدان گریه کنند. خدا شاهد
است روایات از این مطلب پر است. دیگر چه وسیلهای از این نزدیکتر! امام رضا (ع) فرمود: هر گاه بر حسین
(ع) گریه کنی و اشکت بر صورتت بریزد،«غفرالله لک کل ذنب أذنبته صغیراً کان او
کبیراً قلیلا کان او کثیرا».
منبع:فارس