عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۷۵۹۰
تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۰
۲۹ جمادی الثانی سالروز وفات حضرت ام کلثوم(س) تسلیت باد
عقیق:  ۲۹ جمادی الثانی سالروز وفات حضرت ام کلثوم(س) می باشد به همین مناسبت اشعار یوسف رحیمی، یاسر حوتی را در رثای آن بانوی بزرگوار را آورده ایم.


در علم و فضيلت و ادب دريايي

در عصمت و صبر و حلم بي همتايي

سجاده‌ی تو شميم کوثر دارد

تو آينه‌ی ‌حقيقي زهرايي

**

اي روح زلال! نور کوثر داري

تو عطر گل ياس پيمبر داري

در حجب و حيا آينه‌ی فاطمه اي

در وقت خطابه شور حيدر داري

**

اي پشت و پناه قافله، چون زينب

همراز نماز نافله، چون زينب

در شام نيفتاده اي از پا، بانو

يک لحظه در اين مقابله چون زينب

 **

هر چند که بي صبر و قراري بانو

هر چند غريب و داغداري بانو

در کوفه‌ی بي کسي و شام غربت

چون کوه وقار استواري بانو

**

در روز دهم چو شمع افروخته اي

در آتش بي کسي و غم سوخته اي

تا سرحد جان حمايت از مولا را

از مادر خود فاطمه آموخته اي

**

از ديده اگرچه خون دل افشاندي

آن روز تمام کوفه را لرزاندي

اي دخت علي، هيمنه‌ی کوفي ها

مي ريخت به هر خطابه که مي خواندي

**

آن روز رسيده بود جانت بر لب

مي سوخت تمام پيکر تو در تب

پروانه صفت گرم طواف عشقي

ذکر لب خسته‌ی تو: زينب زينب

**

آن ماتم بي کرانه را معنا کن

آن غربت جاودانه را معنا کن

يک بار براي زائرانت بانو

تو ضربه‌ی تازيانه را معنا کن

**

شش ماه شبيه روضه خوان مي خواندي

از غربت و داغ بي کران مي خواندي

از نيزه و قتلگاه و خون مي گفتي

از طشت طلا و خيزران مي خواندي

"یوسف رحیمی"


ای مقـــامت فـراتـر از مریــــم

ای شکوهـت رسـاتـر از حــــوا

ام کلثــوم خواهــر زینب

عصمت الله دوم زهــــرا 

**

پیش پایـت تــمام حـــور و ملـــک

در رکـــــوع و سجـــــود افتـــــاده

نســل برتـر ز خانــــواده نـــــور..!

دخت مـولا و فاطمـه  زاده

**

ای حجابت فرشته را چادر

حوریان در طواف معجر تو

آن قدر ناز داری ای بانو..!

بال جبریل فرش معبـر تو

**

از نفسهایت ای نسیم بهشت..!

بــوی عطــر و گــلاب می آیــــد

التمــاس دعـای نیمــه شبـــان

سوی تو مستجـــــاب می آیــد

**

تو کجـــــا و تبـــــار ناپـاکان

تـو ملیکـه ز عالــم ملکـــــــوت

تـو بهشتـی چـه نسبتی داری

به کویــر و به دوزخ و برهــوت

**

قرص خورشید و زمهیر سیاه

جمع ایمان و کفـر ممکن نیست

هرکـــه ایــن قصـه را کنـد بــاور

به خدا شیعه نیست مؤمن نیست

**

انتــهـای عــروج جبـرائـــیل

اولیــن پــله مقــــام شمــا

کربـلا زنـده مانـده امــا، بـا

خطبه زینب و کلام شمـا

**

مثل زینب غروب عاشورا

داغـــــدار بـــــرادرت بـــودی

آمــــدی در حوالـــی گـــودال

و کمک حـــال مـــادرت بودی

**

دست سنگین عصر عاشورا

روی مـــاه تو را کبـود، نمود

آن طرف زینبی که بود سپـر

این طرف تو میان آتش و دود

**

مثل زینب  میان بزم شراب

تکیـــه گــاه یتیــم اربـابــــــی

کربلا؛ کوفه؛ شام؛ کرب و بلا

تا مـدینـه چـو مـاه، می تابی

**

زینـب و تـــــو؛ مکمــــل عشـقـیـــد

تو درخشــنده؛ زینب  المــاس است

ادبـــت در مـقــابــــــل خـــواهـــــــــــــر

در مثل، چون حسیـن و عباس است

"یاسر حوتی"

 


منبع:شعر شاعر

211008




ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین