عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۷۵۴۱۰
تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۱
یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌های نقد و پژوهش و نیز تاریخ‌نگاری در کشور ما، پدیده افراط و تفریط است که در بسیاری از زمینه‌ها رخ می‌نماید و گاه در قضاوت درباره برخی شخصیت‌های موثر تاریخ معاصر از جمله دکتر علی شریعتی به اوج می‌رسد.
عقیق: یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌های نقد و پژوهش و نیز تاریخ‌نگاری در کشور ما، پدیده افراط و تفریط است که در بسیاری از زمینه‌ها رخ می‌نماید و گاه در قضاوت درباره برخی شخصیت‌های موثر تاریخ معاصر از جمله دکتر علی شریعتی و بیان خدمات و اشتباهات آنها، به اوج می‌رسد.

کسی در این موضوع کمتر تردید به خرج می‌دهد که دکتر علی شریعتی با قلمی سحرانگیز و لحنی گیرا و مؤثر در آشنا ساختن نسل جوان داخل و خارج کشور با مفاهیم اسلامی نقش برجسته‌ای را ایفا کرده و مفاهیمی همچون شهادت، امامت، انتظار و.. را با شیوه‌ای جذاب ارائه کرده است. جالب اینجاست اغلب کسانی که در عرصه نقد افکار و آثار دکتر شریعتی گاه به داوری های منفی سوق می‌یابند،خود از تعابیر ماندگار او چون «زر و زور وتزویر»و... استفاده می‌کنند! دکتر شریعتی چندان با صاحبان زر وطنی کار نداشت، اما در عرصه مبارزه با زور که رژیم شاه، دربار و ساواک بود و در زمینه مبارزه با تزویر که تبلیغ افکار خرافی زیر لوای تعابیر دینی بود، حساسیت نشان می داد و به همین دلیل نیز هزینه‌های فراوانی را تحمل کرد.

بدیهی است برای بررسی روادیدهای تاریخی و شخصیت‌های نقش‌آفرین، بیش از هر چیز باید به شرایط و مقتضیات زمانه آن افراد پرداخت. دکتر شریعتی زمانی از شهادت، انتظار و... سخن گفت که محافل دانشجویی و روشنفکری ایران یکسره عرصه تاخت و تاز افکار مارکسیستی بود و سخن گفتن از دین، قرآن و ائمه اطهار(ع) بسیار دشوار و مترادف با عقب‌ماندگی از تمدن تلقی می‌شد. کمتر انسان متدینی جرئت می‌کرد در محیط دانشگاه از قرآن، خدا و اسلام سخن بگوید و اگر جرئت هم می‌کرد، زیر فشار افکار چپ‌گرایانه یا غرب‌گرایانه از گفته خود پشیمان می‌شد! دکتر شریعتی زمانی از فاطمه‌(س)، علی(ع) و حسین(ع) سخن گفت و آن هم بسیار تأثیرگذار و کارآمد، که بخش اعظم طبقه تحصیلکرده که معمولاً خوراک‌دهندگان فکری جامعه هستند، تحت تأثیر فرهنگ غرب سخن گفتن از این مفاهیم را به تمسخر می‌گرفتند.

انصاف این است که اگر گفتارها و نوشتارهای شورانگیز دکتر شریعتی نبود، بعید به نظر می‌رسید نسل جوانِ مبهوت در فرآورده‌های تمدن غرب، حماسه‌های سرنوشت‌ساز منجر به پیروزی انقلاب را رقم می‌زد و بعدها نیز با عشق به قیام امام حسین(ع) در همه عرصه‌ها جان خود را فدا سازد.

بی‌تردید کسانی که تلاش می‌کنند تأثیر دکتر شریعتی را در توجه دادن نسل جوان به آموزه‌های قرآنی و اسلامی نادیده بگیرند، همان‌قدر از انصاف به دورند که کسانی که تلاش می‌کنند بر تمام گفته‌های او صحه بگذارند و آنها را وحی مُنزل تلقی کنند. بی‌تردید شریعتی نیز همچون هر روشنفکر یا مبارز دیگری، عاری از اشتباهات نیست و چه بسا اگر روزگار به او امان می‌داد، خود نیز به تصحیح این اشتباهات می‌پرداخت، کما اینکه رفتارهای او نشان می‌داد همواره پذیرای نقدهای درست و علمی بود و وصیت او برای ویرایش آثارش توسط استاد محمدرضا حکیمی نشانه بارزی بر روحیه نقدپذیری اوست.

مهم‌ترین ویژگی دکتر شریعتی پاسخگویی به نیازهای فکری جوانان در عهد خود بود. به همین دلیل هم به‌رغم افراط و تفریط‌‌هایی که درباره او وجود دارد، نام و فکرش همچنان زنده است و آثارش هنوز هم مخاطبان بی‌شماری را به سوی خود می‌خواند. جنبه مثبت کار دکتر شریعتی جا انداختن مفاهیمی چون شهادت، هجرت، مستضعف، مستکبر، جهاد و علاقمند کردن نسل جوان به اهل بیت(ع) بود که شنیدن این سخنان از زبان یک تحصیلکرده اروپا دیده، برایشان بسیار جذاب‌تر از شنیدن آنها از زبان مبلغان رسمی دین بود. او در باب شهادت که قبل از او تعبیری مهجور بود و در زندگی جاری مردمان جایگاهی نداشت می‌نویسد: «اکنون شهیدان زنده علی‌الظاهر مرده‌اند و ما مرده‌ها زنده‌ایم! شهیدان سخن خود را گفتند و ما کرها مخاطبشان هستیم. آنها این شجاعت را داشتند که وقتی نمی‌توانستند زنده بمانند، مرگ را انتخاب کنند. آنان رفتند و ما بی‌شرمان ماندیم. صدها سال است مانده‌ایم و جا دارد دنیا بر ما مظاهر ذلت و زبونی بخندد که بر مظاهر حیات و عزت، یعنی بر حسین(ع) و زینب(س) می‌گرییم و این یک ستم دیگر تاریخی است که ما زبونان عزادار و سوگوار آن عزیزان باشیم.»

و در جای دیگری می‌نویسد:

«اینک حسین(ع) با همه هستیش آمده است تا در محکمه تاریخ در کنار فرات به سود همه مظلومان تاریخ شهادت بدهد.»

و نیز:

«یکی از بهترین و حیات‌بخش‌ترین سرمایه‌هایی که در تاریخ تشیع وجود دارد، شهادت است. ما از وقتی که به گفته جلال سنت شهادت را فراموش کرده‌ و به مقبره‌داری شهیدان پرداخته‌‌، ناچار مرگ سیاه را گردن نهاده‌ایم. هر انقلابی دو چهره دارد: چهره اول: خون و چهره دوم: پیام و شهید یعنی حاضر، کسانی که مرگ سرخ را به دست خویش به عنوان نشان دادن عشق خویش به حقیقتی که دارد می‌میرد و به عنوان تنها سلاح برای جهاد در راه ارزش‌های بزرگی که دارد مسخ می‌شود انتخاب می‌کنند. شهیدند حی، حاضر، شاهد و ناظرند، نه تنها در پیشگاه خدا که در پیشگاه خلق نیز و در هر عصر، قرن، زمان و زمینی و آنها که تن به هر ذلتی می‌دهند تا زنده بمانند، مرده‌های خاموش و پلید تاریخند. شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن با مرگ خویش بر دشمن پیروز می‌شود و اگر دشمنش را نمی‌کشد رسوا می‌کند. شهید قلب تاریخ است. هم‌چنان که قلب به رگ‌های خشک اندام خون، حیات و زندگی می‌دهد.»

باشد که خدمات این مرد بزرگ در هیاهوی بغض‌های فراوانی که بر افکار و آثار او بار می‌شوند، نادیده گرفته نشود و نقدهایی که به او وارد می‌شوند، بر مبنای استدلالات علمی و به‌خصوص انصاف باشند تا جامه از دستاوردهای مثبت او محروم نماند.

یادداشت: پروین قائمی

منبع:فارس

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین