عقیق: عموما مردم غرق در زندگی روزمره میشوند و درگیر عادات میگردند که دلایل بسیاری را میتوان برای آن برشمرد؛ یکی از آن موارد این است که آنها افق بالاتری را برای خود متصور نیستند که با حرکت به سوی آن موجبات رشد خویش را فراهم آورند.
یکی از مواردی که این افق اعلی را در معرض انسان قرار میدهد، همنشینی با علما است که موجب میشود آدمی خود را نیز بالا بکشد و سعی در نزدیک شدن به آن عالم كند. در اين راستا و جهت آشنايي بيشتر با سيره و منش مرحوم آيتالله مجتهدي، روايتي را كه يكي از شاگردان آن مرحوم در مورد استاد خود نقل كرده است را در اينجا آورده ايم.
مرحوم مجتهدي همواره تاكيد داشتند كه اولین پل ارتباطی با خدا، اهل بیت (ع) هستند
ایشان خیلی اصرار داشتند ما را با خدا ارتباط بدهند و همواره تاكيد داشتند اولین پل ارتباطی با خدا اهل بیت عصمت و طهارت هستند؛ بنابراین ایشان تاكيد داشتند تا با اهل بیت، خصوصا در ایام شهادت ارتباط برقرار کنیم و به آنها توسل داشته باشیم.
امروز بهجاي فقه و اصول درس توسل داريم
خیلی از مدارس در ایام شهادت ائمه تعطیل است، اما مرحوم مجتهدي می فرمود: مدرسه برقرار است، اما درسمان عوض می شود؛ به جای اینکه ادبیات عرب، اصول يا فقه بخوانیم، درس توسل داریم.
معمولا سخنران ماهری را دعوت می کردند تا در مورد شهادت آن امام برای ما صحبت کند. بعد روضه خوانی و گریه و سینه زنی بود؛ البته خانم ها هم پشت پرده بودند و استفاده می کردند. همان روز ناهار مفصلی برای هشتصد نفر از طلبه ها و بازاری ها و مردم محل آماده می کردند و بعد از سینه زنی، ایشان دعای آخر مجلس و دو تا نصیحت و تذکر می فرمودند.
در عزاي امام حسين (ع) بفهميد و گريه كنيد
در ماه مبارک رمضان، ما طلبههای بزرگسال برای تبلیغ میرفتیم؛ اما طلبههای کوچک تر در مدرسه حضور داشتند و ایشان میآمدند به بچهها رسیدگی میکردند. آن سالها هم ماه مبارک در تابستان بود و مدرسه تقریبا نیمه تعطیل شده بود؛ اما حاج آقا باز هم برای نماز می آمدند.
ماه محرم غوغا بود؛ اگرچه ماه محرم هم برای تبلیغ میرفتیم، اما سال اول طلبگي را در مدرسه بودیم و سالهای بعد هم میشنیدیم که ایشان کل مدرسه را برای عزاداری سیاه پوش کردند. برای مصبیتهای اهل بیت هم گریه میکردند و هم بقیه را تشویق میکردند که بفهمید و گریه کنید.
موقع سینه زنی که میشد برای احترام به اهل بیت عمامهشان را برمیداشتند و سایر کسانی که عمامه داشتند به تبع ایشان عمامه برمیداشتند؛ یک فضای بزرگی در شبستان بود و برای سینه زنی آهسته دور مسجد میچرخیدیم و سینه می زدیم. حاج آقا هم همین کار را میکرد؛ دور تا دور راه میرفت و سینه زنی میکرد.
پايبندي مرحوم مجتهدي به امر به معروف و نهي از منكر
ایشان روی درس طلاب پافشاری میکردند. هدف اصلی که کمالات خود انسان و بعد به کمال رساندن دیگر انسانها است و لازمه به کمال رساندن دیگر انسانها این است که حکومت تشکیل بدهی و جامعه را اصلاح کنی و امر به معروف و نهی از منکر کنی.
ایشان به شدت امر به معروف و نهی از منکر میکرد. من یادم هست آقایی محاسنش را از ته میزد و هر دفعه هم روضهها را شرکت میکرد؛ حاج آقا به او نمیگفت نیا، اما می گفت: این چه وضع آمدن است؛ تو صورتت را با تیغ زدهای و آمدی در خانه کسی که در کل مرکز تهران شهرت دارد به اینکه طلبه پرورش میدهد و اعتقادات دینی را نشر می دهد. حاج آقا دفعه اول برخورد شدید با او کرد و آن آقا را بیرون کرد؛ دفعههای بعد آن آقا با صورت نتراشیده آمد و حاج آقا هم چیزی نگفت.
تاکید ایشان اول روی درس بود؛ چون میدانست اگر ما درس نخوانیم و بی سواد باشیم نمیتوانیم کاری انجام دهیم و مجبور میشويم در یک مسجدی و یک گوشه ای نماز جماعت بخوانيم؛ نه اینکه بد باشد، اما بی سواد ميمانيم.
منبع: خبرگزاري دانشجو
کدخبرنگار: 211001