کد خبر : ۷۵۱۴۹
تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۸
برشی از کتاب حکمت عبادات آیت الله جوادی آملی؛

آیت الله جوادی:خودمان را ارزان نفروشیم

حيف است كه انسان به خودش و به غير خدا و به هر آنچه كه متغيّر است، دل ببندد؛ زيرا هر چه غير خداست، در معرض زوال و تغيير است و نمى‌تواند جزاى انسان باشد؛ جزاى روزه‌دار، لقاى حق است.
عقیق:آیت الله جوادی آملی در کتاب حکمت عبادات خود به بیان نقش روزه در تحصیل درجات تقوا پرداخته و لقای حق را جزای روزه داران بیان می دارد.

معظم له با بیان اینکه روزه برای این است که انسان به تقوا برسد، مرقوم داشته است: روزه براى اين است كه انسان به تقوا برسد: «لعلّكم تتقون» (۱). و انسان باتقوا دو درجه دارد: يكى همان بهشتى كه در آن نعمتهاى فراوان موجود است: «إنّ المتقين فى جنّاتٍ ونَهَرٍ» (۲) و اين براى لذايذ ظاهرى است. يكى هم مقام عنداللهى شدن است «فى مقعد صدقٍ عند مليكٍ مقتدر» (۳) در اين مرحله ديگر سخن از سيب و گلابى نيست. چون جنت و نهر، مأكولات و مشروبات از آنِ جسم و بدن اوست امّا لقاى حق براى روح اوست. اين سرّ و باطن روزه است.

امام صادق (ع) فرمود: «للصائم فرحتان، فرحة عند إفطاره وفرحة عند لقاء الله» (۴) روزه‌دار دو وقت خوشحال است؛ يكى هنگام افطار و ديگرى هنگام ملاقات با پروردگار. و در جاى ديگر مى‌فرمايد: «للصائم فرحتان حين يفطر وحين يلقى ربّه عزّ وجلّ» (۵).

روزه‌دار در بعضى دعاها از خداوند، جمال تام مى‌خواهد: «اللّهم إنّى أسألك من جمالك بأجمله وكلّ جمالك جميل» (۶).

لقای حق، جزای روزه دار

نظامى گنجوى شاعر معروف در تبيين عشق مجازى و حقيقى، مى‌گويد: در پايان امر كه ليلى مريض شد به مادرش وصيت كرده گفت: مادر پيام مرا به مجنون برسان و به او بگو: اگر خواستى به كسى علاقه‌مند شوى، به موجودى كه با يك تب از بين مى‌رود دل نبند.

حيف است كه انسان به خودش و به غير خدا و به هر آنچه كه متغيّر است، دل ببندد؛ زيرا هر چه غير خداست، در معرض زوال و تغيير است و نمى‌تواند جزاى انسان باشد؛ جزاى روزه‌دار، لقاى حق است.

به ما گفته‌اند، جمال مطلق را در سحرهاى ماه مبارك رمضان، بخواهيد و به گوش دادن بسنده نكنيد، زيرا گوش دادن غير از خواستن است. چه مقام بلندى براى انسان ميسور بود كه به ما گفته‌اند: بگوييد: «اللّهم إنّى أسألك من نورك بأنْوره وكلّ نورك نيّر» اين ادعيه را در ماه مبارك رمضان به ما آموختند براى اينكه انسان روزه‌دار، لايق چنين سخن گفتن است و اين دهان مى‌تواند بگويد: «اللّهم إنّى أسألك من جلالك بأجلّه وكلّ جلالك جليل» (۷).

سخن از حور و غلمان، سيب و گلابى و جنّات و نهر نيست؛ بلكه سخن از كمالات معنوى است و اين مقام براى انسان وجود دارد، اگر اين مقامات براى ما نبود، دستور خواندن اين دعاها را نمى‌دادند. پس مى‌شود به آن مقام رسيد؛ چون مى‌توان روزه مستحبى گرفت و افطارى خود را به يك غير مسلمان اسير داد.

اگر انسان روزه مستحبى بگيرد و محصول دستاس خود را به صورت نان در بياورد و به اسير بدهد و بگويد «إنّما نُطعمكم لوجه الله» (۸) چرا كه «فأينما تولّوا فَثَم وجه الله» (۹) اين ممكن است. اگر خدمتگزار خاندان عصمت، يعنى فضه خادمه در كار اطعام حضور دارد معلوم مى‌شود ما هم مى‌توانيم به اين مقام برسيم و اگر خودمان را ارزان فروختيم ضرر كرده‌ايم.

پی نوشت: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. سوره بقره، آيه ۱۸۳.
۲. سوره قمر، آيه ۵۴.
۳. سوره قمر، آيه ۵۵.
۴. وسائل‌الشيعه، ج ۱۰، ص ۴۰۳.
۵. روضة المتقين، ج ۳، ص ۲۲۶؛ وسائل‌الشيعه، ج ۱۰، ص ۴۰۰.
۶. مفاتيح الجنان، دعاى سحر.
۷. همان.
۸. سوره دهر، آيه ۹.
۹. سوره بقره، آيه ۱۱۵.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(حكمت عبادات، صفحات ۱۳۶ ـ ۱۳۷)

منبع:مهر


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین