کد خبر : ۷۳۸۳۳
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۳:۱۰

۲۶ ويژگي اخلاقي استاد شهید مطهری

استاد شهید مطهری نمونه و الگوی بسیار مناسبی برای جامعه علمی و جوانان است، دانش و منش اخلاقی این استاد بزرگ باعث شده او به عنوان الگو معرفی و شناخته شود.
عقیق:به مناسبت سالروز شهادت شهید مطهری بخشی ازو یژگیهای اخلاقی  این مجاهد نستوه و معلم اخلاق را تقدیم مخاطبان ارجمند به ویژه معلمان گرانقدر می کند.

*با وضو بودن

استاد، خود همواره با وضو در كلاس حضور مي‏يافت و حضورش آن چنان روحانيتي به مجلس مي‏بخشيد كه مستمع با تمام وجود، معنويت و قداست آن را در مي‏يافت و به نسبت آمادگي‏اش در جذبه‏هاي الهي آن مستغرق مي‏گرديد.

*قرآني بودن

يكي از دوستان شهيد مطهري رحمه‏ الله مي‏گويد: شهيد مطهري قبل از هر چيز شاگرد قرآن كريم بود... روح او روح قرآن بود.

*متعبد بودن

ايشان بسيار متعبد بود كه نظر قرآن و روايات را اصل بداند... هيچ وقت حاضر نمي‏شد در نوشته، درس و يا سخنراني خود، كوچك‏ترين تجاوزي از احكام شرعي؛ يعني همان احكام كه فلسفه آنها روشن نيست داشته باشد.

ما را نبود نظر به خوبي و بدي                             مقصود رضاي او و خشنودي اوست

*تقوا داشتن

از يكي از شاگردان استاد مطهري رحمه‏الله سؤال كردند: فكر مي‏كنيد استاد بر اثر چه كارهايي به اين حد از وارستگي و اخلاق رسيدند كه نمونه شدند؟ شاگرد در پاسخ گفت: تقوا، تقوا و تحقيق براساس انجام وظيفه.

*احترام به استاد

ايشان در ضمن درس به استادان خودشان بسيار احترام مي‏گذاشتند. به نام علامه طباطبايي رحمه‏الله كه مي‏رسيدند، از ايشان با «روحي له الفدأ»(5) ياد مي‏كردند.

*فروتني

يكي از شاگردان استاد مطهري رحمه‏الله مي‏گويد: ما به منزل ايشان كه مي‏رفتيم مثل اينكه با ما رفيق بود. البته گاهي لطف مي‏كردند و به منزل ما مي‏آمدند، ولي اصلاً اين مسائل مطرح نبود. يعني ايشان خود بزرگ بيني نداشت و اين اخلاق انساني خيلي تأثير داشت و از خصايص فوق العاده ايشان محسوب مي‏شد

و يكي ديگر از شاگردان ايشان مي‏گويد: ايشان برخوردشان بسيار متين و توأم با مهرباني بود. اصولاً استاد مطهري فردي بودند كه از هر حيث مؤدب به ادب علمي بودند و براي فضاي درس و بحث، همچنين شاگردانشان احترام خاصي قائل مي‏شدند.

*توجه به شاگرد

يكي از شاگردان استاد مطهري رحمه‏الله مي‏گويد: ايشان گاهي لطف مي‏كردند به تنهايي و گاهي همراه با خانواده‏شان به منزل ما تشريف مي‏آوردند .

و يكي ديگر از شاگردان ايشان مي‏گويد: ايشان برخوردشان بسيار متين و توأم با مهرباني بود. اصولاً استاد مطهري فردي بودند كه از هر حيث مؤدب به ادب علمي بودند و براي فضاي درس و بحث، همچنين شاگردانشان احترام خاصي قائل مي‏شدند.

چشم بگشا و ببين جمله كلام الله را               آيه آيه همگي معني قرآن ادب است

استاد مطهري رحمه‏الله هرگز نسبت به شاگردش نظر تحقيرآميز نداشت. يعني حرف شاگرد را مي‏شنيد و به اين وسيله به شاگردش اجازه عقده گشايي مي‏داد.

يكي از دوستان استاد مطهري رحمه‏الله مي‏گويد: برخورد ايشان با شاگردانشان مانند برخورد دو رفيق بود. خيلي با محبت بودند و با حرارت و شور برخورد مي‏كردند.

در خرمن كائنات كرديم نگاه                              يك دانه محبت است و باقي همه كاه

*رابطه معنوي با شاگردان

يكي از شاگردان استاد مطهري رحمه‏الله مي‏گويد: سلوك ايشان به نحوي بود كه در دل شاگردانشان نسبت به ايشان محبت ايجاد مي‏شد. ما در همان وقت كه در درس ايشان حاضر مي‏شديم، در درسهاي استادان ديگر دانشگاه هم شركت مي‏كرديم و به خوبي محسوس بود رابطه‏اي كه شاگردان استاد مطهري رحمه‏الله با ايشان دارند با رابطه‏اي كه دانشجويان دانشگاه با استادان خود دارند، متفاوت است. چه اين رابطه رسمي و اداري نبود، بلكه توأم با عشق و شوق بود.

درس معلم ار بود زمزمه محبتي                           جمعه به مكتب آورد طفل گريز پاي را

*شكوفاسازي استعداد شاگرد

ايشان اگر استعدادي از شاگردانشان مي‏ديدند، خوشحال مي‏شدند، به او كمك مي‏كردند كه استعداد وي پرورش پيدا بكند، مثل يك پرنده كه بال زدن را ياد جوجه‏هاي خود مي‏دهد. ايشان شاگردان خوش استعداد خودشان را تشويق و تشجيع مي‏كردند و مثل برزگري كه بذر افشاني مي‏كند براي آينده، ايشان در ذهن شاگردان خودشان بذر افشاني مي‏كردند و با صرف وقت براي آينده سرمايه گذاري مي‏كردند.

*تشويق كردن

استاد، شاگرد خوش قريحه را مورد تشويق قرار مي‏داد و به انحأ مختلف او را به كار اضافي و انجام تحقيقات و مطالعات بيشتر توصيه مي‏كرد.

*رابطه صميمي با شاگرد

مرحوم مطهري با شاگردانشان به اندازه‏اي مهربان بودند كه حتي اجازه مي‏دادند آنها مسائل خصوصي و شخصي‏شان را با ايشان مطرح كنند. در انتخاب راه و مسير آينده با ايشان مشورت كنند، حتي ايشان به اندازه‏اي نزديك مي‏شدند كه در مجالسي مانند عروسي شاگردانشان ـ در صورت دعوت ـ شركت مي‏كردند

*خوشرو بودن

ايشان بسيار خوشرو بودند، با شاگردان روابط پدرانه داشتند و در واقع وقتي ارتباط شاگردي با ايشان ادامه پيدا مي‏كرد، به نوعي دوستي مبدّل مي‏شد

به دست آوردن دنيا هنر نيست  يكي را‌گر تواني دل به دست آر

*بي ‏پيرايگي

عشق و صفاي ايشان، بي پيرايگي و بي تكلّفي ايشان، براي همه شاگردان ايشان درس بود.

*سادگي

يكي از شاگردان استاد مطهري رحمه‏الله مي‏گويد: به ياد دارم كه در درس فلسفه (متن شفاي بوعلي) كه در آغاز در مدرسه مروي برگزار مي‏گرديد، گاه در يك حجره و گاه در حجره ديگر، هر جا كه ممكن بود تدريس مي‏كردند و يك بار كه صاحبان اين حجره‏ها غايب بودند و حجره‏اي براي تدريس باز نبود، ايشان به سادگي و بدون از دست دادن فرصت در ايوان كوچكي جلوي يكي از حجره‏هاي بسته به روي زمين نشستند و براي حاضرين درس را بيان داشتند و علاوه بر درس فلسفه، درس اخلاق نيز آموختند.

*مراد بودن

از نظر اخلاقي ايشان در حدي بود كه حكم مراد را براي شاگردان خود داشت.

*الگو بودن

كلاسهاي درس مرحوم مطهري صرفا محل تعليم و آموزش نبود، بلكه همراه آن و در برخي موارد بيش از آن، مكاني بود براي تزكيه و پالايش... رابطه مرحوم مطهري با شاگردان كلاس خود رابطه ساده معلم و متعلم نبود. استاد مرشدي بود كه به ارشاد جمع مي‏نشست و مرادي كه مريدان به گرد شمع وجودش حلقه مي‏زدند و از پرتو او بهره‏ها مي‏گرفتند.

*بخل نورزيدن

يكي از شاگردان استاد مطهري رحمه‏الله مي‏گويد: استاد يادداشتها و نوشته‏هاي خودشان را به شاگردان مي‏دادند كه در تحقيق از آنها استفاده بكنند. به ياد دارم كه وقتي خدمتشان مي‏گفتم كه در مسائل مربوط به انسان علاقه به مطالعه دارم و طرحي را از اين مبحث كه در ذهن داشتم خدمتشان عرض كردم، ايشان مجموعه‏اي از رساله‏هاي خطي چاپ نشده علامه طباطبايي را كه در اختيار داشتند، به بنده دادند تا استفاده كنم

*مبارزه با انحرافات

يكي از شاگردان استاد مطهري رحمه‏الله مي‏گويد: يك روز استاد فرمودند: من با اينها (گروه فرقان) مقابله مي‏كنم، ممكن است مرا بكشند، اما من حرف خودم را مي‏زنم؛ چون مي‏دانم كه اينها براي دين خطرناكند.

*اصلاح اشتباهات

يكي از شاگردان استاد مطهري رحمه‏الله مي‏گويد: مرحوم استاد مطهري از آنجايي كه خداوند هوش فوق العاده‏اي به ايشان عطا كرده بود و از جنبه علمي بسيار قوي بودند، كمتر مي‏شد در هنگام درس اشتباه كنند، اما اگر اتفاق مي‏افتاد كه در نكته‏اي اشتباه كنند و في‏المثل يكي از شاگردان اشتباه را يادآور مي‏شد مي‏پذيرفتند. هيچ گاه سراغ ندارم كه ايشان پافشاري در اشتباه خود كنند و مطلب را به زور تحميل نمايند.

اصولاً ايشان در مقابل حق خاضع بودند و آنچه را حق مي‏يافتند مي‏پذيرفتند

به نزد من آن كس نكوخواه توست  كه گويد فلان خار در راه توست

هر آن كس كه عيبش نگويند پيش  هنر داند از جاهلي، عيب خويش

*آزادگي

يكي از دوستان شهيد مطهري رحمه‏الله مي‏گويد: آنچه در تمام برخوردهاي با شهيد مطهري كاملاً محسوس بود، حريّت و آزادي شهيد مطهري بود، او داراي دلي بود آزاد و داراي مغزي بود آزاد و قهرا داراي زبان و قلمي آزاد بود

كلاسهاي درس مرحوم مطهري صرفا محل تعليم و آموزش نبود، بلكه همراه آن و در برخي موارد بيش از آن، مكاني بود براي تزكيه و پالايش... رابطه مرحوم مطهري با شاگردان كلاس خود رابطه ساده معلم و متعلم نبود. استاد مرشدي بود كه به ارشاد جمع مي‏نشست و مرادي كه مريدان به گرد شمع وجودش حلقه مي‏زدند و از پرتو او بهره‏ها مي‏گرفتند.

داماد استاد مطهري رحمه‏الله نيز مي‏گويد: در اظهار نظرهاي ايشان پيرامون عقايد انحرافي و يا لغزشهاي ايدئولوژيكِ گروههاي سياسي حرّيت و آزادگي ديده مي‏شود.

*توجه نكردن به تعداد شاگردان

ايشان هرگاه درسي را لازم مي‏يافتند آن را مي‏پذيرفتند، به كم و كيف افراد و چند و چون جلسه درس مقيّد نبودند و هر جا كه ميسر مي‏شد درس را برقرار مي‏كردند و به تدريس و توضيح كامل مطلب مي‏پرداختند، هرچند افراد شركت كننده اندك بودند.

*انصاف داشتن

بارزترين خصيصه ايشان داشتن روحيه انصاف بود. اين ويژگي سبب شده بود كه اولاً استاد بر روي حرف مخالفين نظر خود ـ هركه مي‏خواهد باشد و در هر مقامي كه باشد ـ كاملاً بينديشد؛ يعني هيچ گاه با روحيه استكباري و بزرگ منشانه با آرأ و عقايد حتي مخالف‏ترين دشمنان خود نيز برخورد نمي‏كردند، هميشه هر سخن و گفته‏اي را تا حد امكان تجزيه و تحليل مي‏كردند و شقوق درست و قابل قبول آن را از احتمالات نادرست جدا كرده، به حساب هر يك جداگانه رسيدگي مي‏كردند.

يكي از شاگردان استاد مطهري رحمه‏الله مي‏گويد: يك روز بعد از اينكه ايشان مطلبي را بيان فرمودند من اشكال كردم، هر قدر ايشان بيان كردند و توضيح دادند برايم قابل قبول نبود. سرانجام قدري بي ادبي و گستاخي كردم و گفتم: انصاف بدهيد! ايشان فرمودند: من انصافم از شما بيشتر است.

*مشورت با شاگرد

استاد با برخي از دوستان و شاگردان نزديكش در باب آنچه فراهم آورده بود، مشورت مي‏كردو نظرياتشان را جويا مي‏شد.(29)

مياساي زآموختن يك زمان                                زدانش ميفكن دل اندر گمان

*رازداري

مرحوم مطهري بسيار رازدار و اهل سرّ بود. هيچ رازگشايي نمي‏كرد. 

*راستگويي

استاد شهيد مطهري رحمه ‏الله در نامه‏اي به دخترشان مي‏نويسند: تو خودت مي‏داني كه دروغ هرگز به زبان و قلم من جاري نمي‏شود.(31)

*عصباني نشدن

يكي از شاگردان استاد مطهري رحمه‏الله مي‏گويد: در مدت دوازده سالي كه خدمتشان شاگردي مي‏كردم، يك دفعه هم نديدم كه در درس با عصبانيت جواب كسي را بدهند.

درشتي نگيرد خردمند پيش                         نه سستي كه نازل كند قدر خويش


منبع:حوزه


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین