۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۸ : ۰۰
عقیق:محسن اسماعیلی استاد دانشگاه در تازهترین جلسه تفسیر نهج البلاغه به بخشی از نامه شصت و نهم نهجالبلاغه اشاره کرد که مشروح آن در ادامه میآید:
حضرت سیدالاوصیاء(ع) فرمودند: «باید اثر و نشانه نعمتهایی که خداوند به تو عنایت کرده است، در تو دیده شود»، اثری از نعمت که مستقیماً توسط دیگران دیده میشود، در زبان و عمل است؛ این خودش شکر عملی است.
وقتی متنعّم با زبان و رفتار خود نعمت خدا را نشان میدهد، در حقیقت هم با زبان قال و هم با زبان حال فریاد میزند که خدایی هست، و من هر چه دارم از آن خدا است. به همین جهت، دیده شدن اثر نعمت در انسان، مترادف با «تَحَدُّث به نعمت» است.
خداوند متعال پس از آنکه برخی از نعمتها و عنایتهای خاص خود به نبی اکرم(ص) را به آن وجود مقدس یادآوری میکند، به ایشان دستور میدهد که: «... وَأَمّا بِنِعمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث».
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه میفرماید: مقصود از تَحَدُّث به نعمت آن است که با زبان نعمت را بازگو کند و در عمل، آن را اظهار کند و این همان معنای شکر است، بعد هم اضافه میکنند که این، یک دستور به همه مردم است؛ هر چند خطاب به رسول خدا(ص) صادر شده است.
پس خداوند به همه ما دستور داده است که نعمتهای او را بازنمایی کنیم؛ چه در گفتار و چه در سبک زندگی. به عبارت دیگر نعمت خدا را نباید پنهان و کتمان کرد.
*مفهوم تحدث به نعمت و اظهار آن
مقصود از دیده شدن اثر نعمت در انسان این است که شاکر باشد؛ هم در گفتار و هم در کردار. برای همین است که در همه آیات و روایات مربوط به این بحث، همیشه قید شده است که بدان و بگو که این نعمت از جانب خدا است؛مانند همینآیه شریفه: «وَأَمّا بِنِعمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث»؛ و همین قسمت از نامه امیرمؤمنان(ع): «وَلْیُرَ عَلَیْکَ أَثَرُ مَا أَنْعَمَ اللهُ بِهِ عَلَیْکَ». به این ترتیب، معلوم است که اظهار نعمت و تحدث به آن، هیچگاه، نمیتواند و نباید همراه با تفاخر و خودنمایی باشد که اینها همه، فراموشیِ خدا و خودنمایی است؛ نه یاد او. همچنین اظهار نعمت، چه با زبان و چه در عمل، نباید به گونهای باشد که فاقدان نعمت را تحقیر کند.
از یک نگاه دقیق و صحیح، نعمت تنها از طریق «اعطاء» نیست. گاهی «منع» و ندادن هم نعمت است. اما این واقعیت ظریف برای همگان قابل درک و فهم نیست. به همین دلیل، کسی که مثلاً از نعمت سلامت برخوردار است، نباید، خدا را به گونهای سپاس گوید که دلِ بیماران شکسته شود.
هشدار پیامبر خدا(ص) این است که: «اگر کسى از شما، برادر خویش را گرفتار بلایى ببیند، خداوند عزوجل را بر سلامت خویش بستاید، اما این حمد گفتن را به گوش بیمار نرساند».
البته گاهی هم ممکن است برای جلوگیری از فریبکاری دیگران لازم شود که انسان نعمتهایی را که دارد، بیان و به رخ طرف مقابل بکِشد؛ شاید که از این طریق تلنگری زده شود و یا حدأقل جلوی سوءاستفاده ها گرفته شود. نوشتهاند که معاویه در نامهای به حضرت بوتراب(ع) از خدا و پیامبر و دین سخن گفت. معلوم است که او بویی از این نعمتها نبرده بود و فقط در پی فریب مردم بود.
امام(ع) در پاسخ به وی نامهای بسیار خواندنی نوشت که سید رضی هم در ابتدای آن نوشته است: «ومن کتاب له علیه السلام إلى معاویة جواباً، وهو من محاسن الکتب»؛ این، از نامههاى امام(ع) در پاسخ به معاویه و از نامههاى بسیار جالب است.
حضرت پس از آنکه به او یادآور شد که تفاخر به نعمتهایی این چنینی ربطی به او ندارد، بخشی از فضایل خویش را چنین گوشزد فرمود: «من نمىخواهم به تو خبر دهم بلکه به عنوان سپاس و شکرگزارى نعمت خداوند بازگو مىکنم: آیا نمىدانى گروهى از مهاجران و انصار که در راه خداوند شربت شهادت نوشیدند، هر کدام داراى مقام و مرتبتى شدند؛ اما هنگامى که شهید ما، حمزه به شهادت رسید به او «سیّدالشّهدا» گفته شد؟! و رسول الله(ص) هنگام نماز بر او (به جاى پنج تکبیر) هفتاد تکبیر گفت؟! آیا نمىدانى گروهى دستشان در میدان جهاد قطع شد و هر مقام و منزلتى پیدا کردند؛ ولى هنگامى که این جریان درباره یکى از ما رخ داد، لقب «طیار»، پروازکننده در آسمان بهشت با دو بال، به او داده شد؟!
اگر نه این بود که خداوند نهى از خودستایى کرده، فضایلى را بر مىشمردم که دلهاىِ مؤمنان آگاه با آن آشناست و گوشهاى شنوندگان از شنیدن آن ابا ندارد، بنابراین دست از این سخنان بردار و گمراهان را از خود دور کن، و بدان که ما برگزیده و پرورش یافته و رهین منّت پروردگار خویش هستیم و مردم پرورش یافتگان و تربیت شدگان و رهین هدایت ما هستند».
*میلاد علی (ع) و فضیلتهای بی انتها
در موارد دیگری هم حضرتش مجبور شدهاند که به عنوان حدیث نعمت، بخشی از فضایل خود را به ما بازگو کنند و ای کاش ما لیاقت این را داشتیم که پردههای بیشتری را از پیش چشمان ما بردارند.
مقام شامخ او از همان هنگام ولادت و از نام زیبایش آشکار شد. گشوده شدن آغوش کعبه برای ولادت او دیگر برای کسی تکرار نشد و نخواهد شد. علی(ع) و توفیق محبت و پیروی از ایشان از بزرگترین نعمتهای خدا و موجب اتمام نعمت است که باید در زبان شاکر آن باشیم و البته اثرش نیز در عمل ما دیده شود.
چه افتخاری بالاتر از شیعه علی(ع) بودن که رسول خدا(ص) فرمود: «شِیعَةُ عَلِیٍّ هُمُ الفائزُونَ یَومَ القِیامَةِ».
در حدیث دیگری، ابن عبّاس از ایشان درباره این آیه پرسید: «والسّابِقُونَ السابِقُونَ، أُولئکَ المُقَرَّبُونَ». حضرت فرمود: «جبرئیل به من گفت: آنها على و شیعیان اویند، آنان پیشتازانِ به سوى بهشتند و به لطف و کرامت خداوند به او نزدیکند»، اما آیا این انتساب و آن افتخار و اعتزاز کافی است؟!
پاسخ به این سؤال منفی است. شکر زبانی و افتخار به نعمت مولا، لازم است اما کافی نیست و علاوه بر آن باید به علی(ع) اقتدا کرد و اقتدا یعنی پیروی عملی. اثر این نعمت نه فقط بر زبان، که در عمل ما هم باید دیده شود.
خود آن بزرگوار به عثمان بن حنیف نوشت که «هر مأمومى امام و پیشوایى دارد که باید به او اقتدا کند و از نور دانش او بهره گیرد»، پس شیعه واقعی کسی است که به موازات افتخار به انتساب به علی(ع) تلاش میکند تا اندازه ممکن، در عمل هم به او اقتدا کند. این اقتدای عملی است که صدق ادعای محبت و شیفتگی را اثبات می کند. اثر «محبت» قلبی، اقتدای عملی است و لذا امام صادق(ع) فرمود: «شیعه ما نیست، آنکه به زبان دم از تشیع زند، اما در عمل برخلاف اعمال و کردار ما رفتار کند».
تشیع و تشابه باید در همه عرصههای زندگی نمودار شود، هم در زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی، هم در روابط خانوادگی و هم در معاشرتهای بیرونی، هم در عبادت و هم در سیاست، هم در رفاقت و هم در رقابت، هم در اقتصاد و تجارت و هم در فرهنگ، هم در فرمانروایی و هم در فرمانبرداری و....
به گزارش فارس، جلسات شرح و تفسیر نهج البلاغه روزهای چهارشنبه پس از نماز مغرب و عشا در شهادتگاه شهید بهشتی واقع در میدان بهارستان نرسیده به چهار راه سرچشمه کوچه شهید صیرفی پور برگزار میشود، شرکت عموم خواهران و برادران در این سلسله درسها آزاد است.
منبع:فارس