۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۷ : ۰۶
*محور اول، تعداد ماه های حرام
اتفاق همه فقهای مسلمین بر این است که تعداد ماههای حرام چهار تا میباشد و نیز همه آنان بر این باورند که این چهار ماه عبارت است از: «ذیقعده»، «ذیحجه»، «محرم» و «رجب»، که سه تای اول پشتسر هم و ماه رجب بهطور جداگانه واقع شده است. (تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهبالامامیة، علامه حلی/2/130)
ورود قرآن کریم در این زمینه (مانند بیشتر موارد) بر طرح کلیت و اجمال مطلب است و مشخصاً نام هریک را بیان نفرموده است: إنّ عدّةالشهور عندالله اثناعشر شهراً فی کتابالله یوم خلقالسماوات والأرض منها أربعة حرم. (توبه/36)
«تعداد ماهها نزد خداوند در کتاب الهى، روزی که آسمانها و زمین را آفرید، دوازده ماه مقرر شده که از این میان چهارتای از آنها حرام میباشد.»
بحثی که در این زمینه وجود دارد این است که اولین ماه از ماههای حرام، «رجب» است یا «محرم»؟
ولکن ثمره فقهی قابل توجهی بر این بحث مترتب نیست. بله اثر این بحث را در آنجا میتوان مشاهده نمود که شخصی، مطلبی را معلق بر «اولین ماه حرام شرعی (نه اولین ماه حرامی که بر حسب سیر زمانی نسبت به شخص فرامیرسد، زیرا بدیهی است در این صورت اولین ماه از ماههای حرام که فراخواهد رسید برای او اولین ماه حرام خواهد بود)» نماید، مثل اینکه نذر کند در اولین ماه حرام شرعی، کار خیری را انجام دهد.
آنچه از برخی کلمات معصومین علیهم السلام بهدست میآید، این است که آغاز ماههای حرام با ماه «رجب» است، در یکی از ادعیه ماه رجب میخوانیم: و هذا رجبالمرجب المکرم الذی أکرمتنا به، أول اشهرالحرم (الاقبال بالاعمال الحسنة فی ما یعمل مرة فیالسنة، سیدبن طاوس/3/279)
*محور دوم، جابهجایی
محور دوم در زمینه ماههای حرام این است که جابجا کردن ماههای حرام جایز نبوده و تبعیت از احکام الهی در این زمینه مانند سایر موارد لازم است. قرآن کریم میفرماید: «إنما النسیء زیادة فیالکفر یضلّ به الذین کفروا یحلّونه عاماً و یحرّمونه عاماً لیواطؤا عدّة ما حرّمالله فیحلّوا ما حرّمالله زیّن لهم سوء أعمالهم والله لایهدی القومالکافرین» (توبه/37)
«جابهجا کردن و تأخیر ماههاى حرام، افزایشى در کفر (مشرکان) است؛ که با آن، کافران گمراه مىشوند؛ یک سال، آن را حلال و سال دیگر آنرا حرام مىکنند، تا به مقدار ماههایى که خداوند تحریم کرده بشود (عدد چهار ماه، به پندارشان تکمیل گردد) و به این ترتیب، آنچه را خدا حرام کرده، حلال بشمرند. اعمال زشت آنها در نظرشان زیبا جلوه داده شده؛ و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمىکند.»
علامه طباطبایی مینویسند: حرمت جنگ در ماههای حرام، از شرایعى است که حضرت ابراهیم ؟ع؟ آنرا تشریع کرده بود و عرب آنرا حتى در دوران جاهلیت که از دین توحید بیرون بوده و بت مىپرستیدند، محترم مىداشتند. چیزى که هست قانونى داشتند بهنام «نسىء» و آن این بود که هر وقت مىخواستند این چهار ماه و یا یکى از آنها را با ماه دیگرى معاوضه نموده مثلاً بهجاى محرم، صفر را حرام مىکردند و در محرم که ماه حرام بود به جنگ و خونریزى مىپرداختند. (ترجمه تفسیر المیزان/9/359)
*محور سوم، احترام
نکته سوم در مورد ماههای حرام این است که این ماههای چهارگانه دارای ارزش و «احترام» میباشد و از اینرو آنها را ماههای «حرام» نامیدهاند (العین/3/222) و شاید تمام احکامی که در اسلام مترتب بر ماههای حرام گردیده، ناشی از احترام و ارزش داشتن آنها باشد.
نتیجهای که از این مقوله (احترام داشتن ماههای حرام) گرفته میشود، این است که ثواب انجام کارهای نیک و عقاب اعمال زشت در این ماهها بیشتر میگردد.
مرحوم آیةالله کاشفالغطاء (متوفای 1228) در این زمینه مینویسد: و لذلک زادت دیةالقتل فیالحرم و فیالأشهرالحرم فکل واجب أو محرم یشتد وجوبه و تحریمه أما باعتبار شرف فاعله أو زمانه أو مکانه و یتزایدان بزیادةالشرف و یضعفان بضعفه و کذا یشتدالندب والکراهة و یتزایدان على ذلکالنحو... .(کشفالغطاء عن مبهمات شریعةالغراء،/4/560)
به سبب احترام داشتن است که دیه قتل در حرم (مکه مکرمه و سرزمینهای خاص اطراف آن) و در اشهر حرم افزایش مییابد. بنابراین کارهای واجب یا حرام به اعتبار شرف فاعل و زمان و مکان، وجوب و حرمت آن، شدت پیدا میکند. و نیز تأکد وجوب و حرمت، تابع شدت و ضعف جایگاه فاعل و زمان و مکان میباشد. در مورد کارهای مستحب و مکروه هم قضیه از همین قرار است.
*محور چهارم، حرمت جنگ
حرمت جنگ در ماههای حرام علاوه بر اینکه مورد اجماع همه مسلمانها قرار گرفته، قرآن کریم نیز به آن تصریح نموده است: «یسئلونک عنالشهرالحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر» (بقره/217)، از تو درباره جنگ کردن در ماه حرام، سؤال مىکنند؛ بگو جنگ در آن، (گناهى) بزرگ است.
یک استثنا:
تذکر به یک مطلب در این زمینه ضروری مینماید و آن اینکه حرمت جنگ در ماههای حرام، مختص است به کسی که طرف مقابل وی نیز حرمت این ماههای چهارگانه را پاس دارد، در غیر این صورت جنگیدن در این ماهها جایز بلکه واجب خواهد بود.
و به عبارت دیگر، چنانچه دشمن، حرمت ماه حرام را نگه ندارد و در ماه حرام مبادرت به جنگ ورزد، دفاع واجب است، زیرا دفاع مختص به زمان خاصی نمیباشد. قرآن کریم در این مورد میفرماید: «الشهرالحرام بالشهرالحرام والحرمات قصاص فمن اعتدى علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علیکم واتقواالله واعلموا أن الله معالمتقین» (بقره/194)
ماه حرام، در برابر ماه حرام است (اگر دشمنان، احترام آنرا شکستند و در آن با شما جنگیدند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید.) و تمام حرامها، (قابل) قصاص است. پس (بهطور کلى) هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدى کنید و از خدا بپرهیزید (و زیادهروى ننمایید) و بدانید خدا با پرهیزکاران است. (ترجمه آیةاللهالعظمی مکارم)
مفسران گفتهاند شأن نزول آیه شریفه این است که مشرکان مکه مىدانستند جنگ در ماههاى حرام از نظر اسلام جایز نیست، بههمین دلیل در نظر داشتند مسلمانان را غافلگیر ساخته و در ماههاى حرام به آنها حملهور شوند و شاید گمانشان این بود، که اگر آنها احترام ماههاى حرام را نادیده بگیرند مسلمانان به مقابله برنمىخیزند، آیه مورد بحث به این پندارها پایان داد و نقشههاى احتمالى آنها را نقش بر آب کرد و دستور داد اگر آنها در ماههاى حرام دست به اسلحه ببرند، مسلمانان در مقابل آنها بایستند. (برگزیده تفسیر نمونه/1/176)
ادامه دارد...
*محور پنجم، افزایش دیه
محور فقهی دیگر در مورد ماههای حرام این است که چنانچه شخصی در یکی از این ماهها مرتکب قتل شود، دیه او غلظت یافته و باید یکسوم بیشتر بپردازد.
مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب ارزشمند «وسایلالشیعه» بابی را تحت این عنوان منعقد نموده است: باب أن من قتل فیالأشهرالحرم فعلیه دیة و ثلث و صوم شهرین متتابعین من أشهر الحرام (وسایلالشیعة/29/203)
در یکی از روایات این باب میخوانیم: عن یونس عن کلیب الأسدی قال سألت أباعبدالله ؟ع؟ عنالرجل یقتل فی الشهرالحرام ما دیته قال دیة و ثلث. (الکافی/7/281) کلیب اسدی میگوید از امام صادق ؟ع؟ سؤال کردم: مردی که در ماه حرام کشته شود دیه او چه مقدار است؟ حضرت پاسخ دادند: یک دیه کامل به اضافه یکسوم آن.
در اصل مطلب مورد نظر (اضافه شدن ثلث دیه) تردیدی وجود ندارد، چراکه مورد تأکید روایات و بهدنبال آن مورد اجماع فقها واقع شده است. و لکن برخی نکات حاشیهای در این زمینه وجود دارد که قابل توجه است:
الف) این حکم مختص به مسلمان نبوده بلکه شامل مسلمان و کافر میشود. (مفتاحالکرامة/10/364)
ب) این حکم مختص به قتل میباشد. بنابراین شامل جنایت وارد کردن بر اعضا نمیگردد. (تحریرالاحکامالشرعیة علی مذهبالامامیة/2/268)
فقها با عبارت «لاتغلیظ فیالاطراف» به این مطلب اذعان نمودهاند.
ج) در لزوم اضافه پرداخت ثلث دیه، تفاوتی بین انواع دیه قتل عمد نیست (تحریرالوسیلة، امام خمینی/2/558، - گفتنی است که قاتل در مقام پرداخت دیه مخیر است بین : 1- هزار دینار 2- ده هزار درهم 3- هزار گوسفند 4- دویست گاو 5- صد شتر 6- دویست حله (لباسی خاص))
د) در اینکه آیا حکم مزبور، مختص به قتل عمد است یا شامل قتل خطایی نیز میگردد، در بین فقها دو نظریه وجود دارد. برخی به اطلاق روایات تمسک نموده و نتیجه گرفتهاند شامل عامد و خاطی میشود و برخی دیگر از زاویه «هتک حرمت» به حکم مزبور نگریسته و آنرا مختص به عامد دانستهاند. (تفصیلالشریعة فی شرح تحریرالوسیلة، مرحوم آیةاللهالعظمی لنکرانى)
*محور ششم، کفاره
میدانیم کسی که مرتکب قتل گردد، علاوه بر مسأله قصاص یا دیه که حقالناس است، بحث انجام کفاره نیز متوجه او میشود.
کفاره قتل، از حقوق الهی به شمار میرود که حتی در صورت عفو اولیای دم از عهده قاتل ساقط نمیگردد، در این مسأله فرقی نیست بین اینکه قتل در ماههای حرام صورت گیرد یا نه.
*کفاره قتل به دو صورت تقسیم میشود:
الف) قتل عمد: در قتل عمد، انجام سه عمل بر قاتل واجب است که از آن تعبیر به «کفاره جمع» میشود، آن سه عبارت است از: آزاد کردن یک بنده در راه خدا، روزه گرفتن شصت روز و اطعام شصت فقیر.
ب) قتل غیرعمد: در قتل غیرعمد یکی از سه عمل مزبور واجب است اما به نوع ترتیب. یعنی بر قاتل واجب است یک برده در راه خدا آزاد کند و اگر از آن عاجز شد، شصت روز روزه بگیرد و اگر از آنهم ناتوان گردید، شصت مسکین را اطعام نماید. (فقها در این مطلب متفقالقول میباشند)
اینک پساز این مقدمه ابراز میداریم، چنانچه شخصی در ماه حرام مرتکب قتل گردد آثاری بر کفاره وی مترتب میشود:
*اثر اول، تتابع کامل روزه:
میدانیم هرگاه کفاره عملی، روزه گرفتن دو ماه باشد، لازم است روزه این دو ماه بهطور «تتابع» و پیدرپی باشد. ولی فقها فرمودهاند برای تحقق تتابع، کافی است که یک ماه کامل و یک روز از ماه بعد آن پشتسر هم باشد. در این صورت چنانچه بقیه آن بهصورت پیدرپی قرار نگیرد اشکال ندارد. (این مطلب مورد اتفاق همه فقها است)
دیدگاه مرحوم شیخ طوسی (متوفای460) و برخی دیگر از فقها این است که کسی که در ماه حرام مرتکب قتل شود از این قانون مستثنی است و او باید تمام دو ماه را بدون هیچ فاصلهای روزه بگیرد. (المبسوط فی فقهالإمامیة/1/281)
*اثر دوم، روزه أیام تشریق:
أیام تشریق عبارت است از روز یازدهم، دوازدهم و سیزدهم ذیحجة. روزه گرفتن این ایام برای کسی که در سرزمین منا باشد حرام است. (این مطلب نیز مورد اتفاق همه فقها میباشد) اما نظر شیخ طوسی، شهید اول (شهید در سال 786) و نیز برخی دیگر از فقها این است که کسی که در ماه حرام مرتکب قتل عمد گردد از حکم مزبور مستثنی است و باید دو ماه پیدرپی را روزه بگیرد، گرچه ایام تشریق در سرزمین منا باشد. (المبسوط/1/281؛ الدروسالشرعیة فی فقه الإمامیة/1/283)
*اثر سوم، روزه در سفر:
از بدیهیات فقه شیعه این است که روزه در سفر حرام است، ولی مواردی از این حکم استثنا شده. یکی از آن موارد به نظر بعضی از فقها مانند ابنحمزه (متوفای 566)، کسی است که در ماه حرام مرتکب قتل شود که او باید دو ماه پیدرپی روزه بگیرد گرچه به سفر رود. (الوسیلة الی نیلالفضیلة، ابنحمزة/ص148، (أو صیام کفارة قتلالعمد فی الأشهرالحرام و هو یصوم فیها و اتفق له سفر وجب علیه أن یصوم فی السفر))
*مورد چهارم، صوم عیدین:
در مواردی روزه گرفتن حرام است، یکی از آنها روزه عیدین (عید فطر و قربان) میباشد. دیدگاه مرحوم شیخ طوسی و عدهای از فقها این است که اگر کسی در ماه حرام مرتکب قتل شود باید دو ماه پیدرپی روزه گیرد گرچه به عید فطر یا قربان برخورد نماید (المبسوط/1/281). و لکن نظر مرحوم سیدمحمدکاظم یزدی این است که مطلقاً روزه عیدین حرام است. (العروةالوثقى (و أما المحظور منه ففی مواضع أیضاً أحدها صومالعیدین الفطر والأضحى و إن کان عن کفارةالقتل فی أشهرالحرم والقول بجوازه للقاتل شاذ والروایة الدالة علیه ضعیفة سنداً و دلالةً))
منبع:حوزه