آشنایی با سورههای کتاب آسمانی/عنکبوت
عقیق:در آیات اول تا سوم این سوره میخوانیم:
(الف، لام، میم. آیا مردم
پنداشتند همین که ]به زبان[ گفتند ایمان آوردیم رها میشوند و مورد آزمایش
قرار نمیگیرند؟ و به یقین کسانی را که پیش از اینان بودند آزمودیم تا خدا
آنان را که راست گفتند معلوم دارد و دروغگویان را نیز معلوم دارد.)
از
آیات این سوره و مخصوصاً آیات نخست بر میآید که برخی از کسانی که در مکه و
قبل از هجرت، ایمان آورده بودند، از ترس فتنهای که از ناحیه مشرکین
تهدیدشان میکرد از ایمان خود برگشته بودند؛ زیرا مشرکین دست از سر
مسلمانان بر نمیداشتند و مرتب آنان را تهدید میکردند که از ایمان خویش
دست بردارند و ضمانت میدادند که اگر برگردید هر ضرری که دیده باشید ما
جبران میکنیم؛ اما اگر بر نگردید آنچنان شما را شکنجه میکنیم تا به ناچار
دست از دینتان بردارید و به آئین ما بازگردید.
این سوره در چنین
شرایطی در مکه نازل گردید. این سوره در صدد بیان این نکتهاست که غرض خدای
تعالی از ایمان مردم تنها این نیست که به زبان بگویند «ایمان آوردیم»، بلکه
هدف، حقیقت ایمان است.
منظور از اینکه فرمود: «تا خداوند راستگویان و
دروغگویان را معلوم دارد»، این است که نشانههای ایمان واقعی و ایمان حرفی
پدیدار و آشکار گردد. صاحبان ایمان واقعی در سختیها پایداری نشان میدهند و
دستورات الهی را – اگر چه دشوار باشد – به صورت کامل انجام میدهند، در
پرهیز از گناهان راسخند و در پرتو چنین ایمانی به سعادت میرسند.
در آیه 41 این سوره در رابطه با کسانی که غی رخدا را به ولایت گرفته و میگیرند، میخوانیم:
(مثل کسانی که غیر از خدا اولیا و سرپرستانی اختیار کردهاند، همچون
عنکبوت است که خانهای برای خویش ساخته است و در حقیقت – اگر میدانستند –
قطعاً سستترین خانهها همان خانه عنکبوت است)
آری خانه عنکبوت
سستترین خانههاست. فقط اسمش خانه است اما هیچ یک از آثار و خواص آن را
ندارد. خانه برای آن است که صاحبش را از گرما و سرما و خطرات حفظ کند. آنچه
این خواص را ندارد و صاحبش را از چیزی حفظ نمیکند خانه نیست.
اولیایی که مشرکین برای خود گرفتهاند، از ولایت تنها اسمی دارند و هیچ
نفعی به آنها نمیرسانند. نه مرگ به دست آنهاست و نه حیات نه مالک
برانگیختنی هستند و نه معادی.
روی سخن آیه با تمامی کسانی است که حتی
در امری از امور خودف کسی یا چیزی غیر از خدا را به ولایت بگیرند و به آن
تکیه کنند. آن را مستقل در اثرش بدانند، هرچند آن «ولی» در ظاهر به صورت بت
نباشد.(1)
در این سوره در آیه 64 مطالب بسیار مهمی در بیان حقیقت زندگی دنیا با این عبارات آمده است:
(و این زندگی دنیا جز لهو لعب (بازیچه و سرگرمی) چیزی دیگری نیست، و زندگی حقیقی همانا ]در[ سرای آخرت است؛ اگر میدانستند.)
«لهو» به معنای هرچیز و هر کار بیهودهای است که انسان را از کار مهم و
مفیدش بازدارد و به خود مشغول سازد. بنابراین یکی از مصادیق لهو، زندگی
مادی دنیاست؛ زیرا دنیای زودگذر آدمی را با زرق و برق و آرایش، و فریبایی و
دلربایی، از زندگی باقی آخرت و کسب سعادت جاوید باز میدارد و به خود
مشغول و سرگرم میکند.
«لعب» به معنای کار یا کارهای منظمی است که برای
هدفی خیالی انجام میگیرد. مانند بازی کودکان. «زندگی دنیا» همانگونه که
«لهو» است، «لعب» نیز هست. درست مانند بازی بچههایی که دور هم جمع میشوند
و با شور و هیجان، ساعتی بازی میکنند و سپس پراکنده میشوند.
زندگی آخرت بقایی است که فنا در آن نیست. لذتی است که با رنج آلوده نیست. سعادتی است که شقاوت و تیره روزی در آن نیست.
پی نوشت:
1-رجوع شود به المیزان، ج16، ص 194
کتاب گلستان سورهها – ص 161
محمد حسین جعفری
منبع:تسنیم