۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۴ : ۰۵
گاهی احساس میشود هرکس که بیشتر حرف میزند، بیشتر
به چشم میآید و هرکس که بیصدا و بدون قیل و قال در حیطه کاری و مسؤولیتی
خویش بهخوبی و به سلامت و پاکی کار میکند، کمتر به چشم میآید، البته نطق
و زبان بهترین نعمت خدادادی است «علّمه البیان» که خدای متعال بهخاطر این
ظرافتها و ظرفیتهای خیرهکنندهای که در خلقت آدمی لحاظ فرموده است به خود
تبریک میگوید: «و تبارک الله احسن الخالقین»، اما همین زبان اگر درست
مدیریت و کنترل نشود، سر سبز را نیز بر باد خواهد داد.
پادشاهی به
یکی از ندیمان دربارش گفت: "برو بهترین خوراکی را برایم مهیا کن" و او رفت
برایش زبان آورد، باری دیگر به او گفت: "برو بدترین طعام را برایم بیاور" و
او اینبار نیز زبان آورد، سرّ آن را که جویا شد، ندیم گفت: "زبان هم
میتواند بهترین باشد و هم بدترین".
از اینکه بگذریم آفتها و
آسیبهایی که از ناحیه زبان ممکن است گریبان آدمی را بگیرد و عرصه زندگی را
برای او پیچیده و تلخ نماید، کم نیست، از نمّامی و سخنچینی گرفته تا غیبت و
تهمت و دروغ و شهادت بهناحق و فحش و تملق و دهها خطا و گناه ریز و درشت
دیگر اما آنچه کانون این آسیبهاست، پرحرفی و زیادهگویی و بیحساب و
نابهجا و بهدور از عقل و خرد و تفکر سخن بر زبان راندن است بهویژه آنگاه
که آدمی در مقام تدلیس و توجیه زشتیها و ناکامیها و سیاهیها برآید و
برای فائق آمدن بر گُرده قدرت و ثروت و شوکت مادی و دنیوی، زبان را به خدمت
بگیرد و ناحق را حق و یا سفیدی را سیاهی جلوه دهد که البته در حوزه حیات
اجتماعی و سیاسی از آن به تبلیغات دروغین و یا جنگ روانی و ترویج شایعات از
مجرای گویشهای وارونه یاد میشود.
با نیم نگاهی به سالهای گذشته،
با کمال تأسف باید بگوئیم که کفه حرفزدنها و تدلیسکردنهای گفتمانی
بهمراتب از عمل و رفتار و اقدامات خالصانه و مفید سنگینتر بوده است، این
در حالی است که چه امام راحل (ره) و چه خلف صالح او امام خامنهای
(مدظلهالعالی) به تناسب شرایط و نیازها، در جهت ترسیم نقشه راه پیشرفت و
عزت کشور، هشدارها و رهنمودهای راهبردی و دقیقی داشتهاند بهویژه با
ابتکار بهجای مقام معظم رهبری با تعیین شعار سال، جهتگیریهای اساسی و
بنیادین جامعه و مردم و عوامل مختلف حاکمیت در هر سال همواره ترسیم گردیده
است اما از قدیم گفتند: به عمل و اراده است که کار برآید نه به حرف و سخن
عاری از اراده و اقدام.
کافی است در این خصوص تنها به چند نمونه از باب مشت نمونه خروار، اشارتی داشته باشیم:
1. مبارزه با فساد؛ بهویژه فساد مالی و اقتصادی، آیا در اینخصوص کم
حرف زده و شنیدهایم؟ تا بدانجا که فریاد رهبری دلسوز و دردآشنای انقلابمان
بلند شد که کمتر حرف بزنید و بلکه در حوزه مبارزه با مفاسد اقتصادی طرحی
نو و اقدامی قاطع و انقلابی دراندازید و در همینراستا سران سه قوه و
مسؤولان امر را در دستورالعمل 8 مادهای مخاطب قرار دادند؛ و اکنون وقت آن
است که مسؤولان امر در محکمه وجدان خویش پاسخ گویند که چه میزان از
دغدغههای رهبری انقلاب و مردم شریف ایران را در عمل پاسخ گفتند؟
2. اقتصاد مقاومتی؛ نسخهای بیبدیل برای نجات و بلکه پیشرفت اقتصاد
کشور در تمامی ابعاد، علیرغم اعتراف همگان بهویژه تیم اقتصادی دولت
یازدهم و شخص رئیس دولت که استاد حرف و سخن بوده و هستند، حال بهدور از
کشمکشهای عرصه سیاست و قدرت، باید واقعبینانه به ارزیابی عملکردها نشست
که آیا با همه قیل و قالها و سیاهنماییها و کاسه و کوزه بر سر دیگران
شکستنها، چه اقدام مفیدی در راستای عملیاتی کردن سیاستهای اقتصاد مقاومتی
برداشته شده است؟
آیا به همان میزان که برای برجام و جلب نظر
سرمایهگذاران خارجی و رفع تحریمها، دغدغه و تلاشهای مفید و غیرمفیدی
داشتهایم، برای حل معضلات و مشکلات مختلف اقتصادی بر مبنای اقتصاد مقاومتی
نیز قدمی برداشتهایم؟!
3. فرهنگ انقلاب؛ سالهاست که دیدهبان
تیزبین و هوشمند انقلاب اسلامی، مقام معظم رهبری از واژگانی همچون تهاجم،
شبیخون و ناتو فرهنگی در مقام هشدار به توده مردم بهویژه مدیران و مسؤولان
کشور، استفاده مینمایند و در سالهای اخیر با رصد جبهه استکبار و شگردهای
گوناگون دشمنان ملت ایران، نسبت به خطر نفوذ فردی و جریانی در بخشهای مختلف
فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و مدیریتی کشور تذکرات شفاف و قاطعی که حقاً حجت
را بر همگان تمام کرده است، دادهاند، حال جای این سؤال است که در مقام
عمل، چه میزان دغدغههای بزرگدیدهبان انقلاب را جامه عمل پوشیدهایم و با
اعتقاد به منویات معظمله کدامین گامهای اجرایی مفیدی را برداشتهایم؟
تأسفانگیز اینکه اگر توسط برخی مجموعههای انقلابی و حزباللهی
وابسته به بدنه فعال جامعه یعنی بسیج «این لشکر مخلص خدا» نیز فعالیتها و
گامهایی هرچند محدود بهویژه در حوزه رسانه و عرصههای هنری و فرهنگی صورت
پذیرفته باشد، با انگ سلبیانگاری و تندروی منکوب گردیده است.
4. جبهه مقاومت و بیداری اسلامی؛ که یکی از برکات انقلاب امام خمینی(ره)
محسوب میگردد. بهراستی کسانی که دل به اندیشههای امام داده باشند و
مهمترین آرمان امام که قدس شریف و مبارزه با استکبار و حمایت از مستضعفان
بود را فراموش نکرده باشند، امروز در عرصه دیپلماسی و تعاملات بینالمللی،
جز به حمایت عملی از جبهه مقاومت و بیداری اسلامی خواهند اندیشید؟!
5. اصول مکتب امام خمینی (ره)؛ ازجمله دغدغههای جدی مقام معظم رهبری و
دلسوزان واقعی انقلاب اسلامی، اصول مکتب امام و آرمانهای شهدا و انقلاب
است که تنها راه استمرار و تداوم و جاودانگی انقلاب و صیانت از عزّت و
سربلندی ملت ایران در همین اصل نهفته است. تا راه امام ادامه دارد و اصول
مکتب امام نیز دغدغه همگانی مردم و مسؤولان کشور باشد، جای هیچ نگرانی
نخواهد بود.
شاید به همین خاطر است که رهبری عزیز انقلاب مدتی است به
بهانههای مختلف، افکار و دلها را مؤکدانه به جوهره و هویت انقلابی کشور و
ملت ایران توجه میدهند.
روزی تأکید بر مدیریت جهادی فرمودند و روز
دیگر نسبت به ضرورت رصد عوامل نفوذ دشمن هشدار دادند و در جمع ائمه جمعه
سراسر کشور از قرارگاه ایمان، تقوا و بصیرت یاد فرمودند و در دیدار اعضای
خبرگان و فضلای حوزه علمیه قم از روحیه انقلابی و خبرگان انقلابی و حوزه
علمیه انقلابی و اکنون نیز در روزهای آغازین سال 95 تأکید ویژهای بر
آرمانهای انقلاب و هویت مکتبی و دینی انقلاب و نظام و حفظ روحیه انقلابی و
ظلمستیزی دارند.
این بدین معناست که در شرایط امروز داخل و منطقه و
جهان، باید انقلابی و جهادی عمل کرد و لازمه انقلابی بودن، عمل و تلاش
بیوقفه است نه حرف و حرف و حرف و قیل و قالها و سیاهنماییهای پوچ و
بیارزشی که تنها در عرصه سیاستبازی و نزاعهای حزبی و گروهی و قشری کاربرد
دارد و آیا در این میان ادعای مصالح ملی و منافع کشور و مردم داشتن؛ چه
محلی از اعراب خواهد داشت؟!
به نظر میرسد در کنار تدابیر و
نامگذاری مقام معظم رهبری، سال 95 را باید سال لبیکگویی به رهبری انقلاب
بنامیم و بهجای قطببندی و دستهبندی جامعه به تندرو و میانهرو، اصولگرا و
اصلاحطلب، به انقلابی و ضدانقلابی بیندیشیم و از این پس معیار سنجش خودی و
غیرخودی را پایبندی به آرمانهای امام و انقلاب و شهدا بدانیم و ضریب داشتن
روحیه انقلابی را ملاک عِرق ملی و پایبندی به خط امام باور داشته باشیم چه
آنکه به هر میزان زاویه گرفتن با آن نیز نشان انحراف و قرار گرفتن در
جبهه ضدانقلاب و دشمنان نظام و ملت ایران تلقی بشود و در نتیجه نباید هرگز
فراموش کرد که اصلیترین شاخصه انقلابی بودن، عمل انقلابی است نه ژست و
ادعای تهی از مغز و معنا.