عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۷۲۳۱۷
تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۴:۴۱
کهف به معنی غار و این سوره مکی است.
عقیق:داستان اصحاب کهف در آیات 9 تا 27 این سوره آمده است.
سرگذشت آنان چنین است(1)
اصحاب کهف جوانمردانی بودند که در جامعه‌ای مشرک و در میان مردمی بت پرست زندگی می‌کردند. در آن زمان دین توحید مخفیانه در آن جامعه راه پیدا کرد. این جوانمردان به آن ایمان آوردند. مردم قوم به آنها سخت اعتراض کردند و برآن شدند تا با ایجاد مشکلات، سختی‌ها و شکنه، آنان را از خداپرستی باز داشته، وادار به پرستش بت‌ها کنند. هر کس به دین توحید باقی می‌ماند، به بدترین صورت کشته می‌شد.

جوانان این داستان با آگاهی و بصیرت به خدا ایمان آورده بودند. خداوند هم آنها را از معرفت و حکمت بهره‌مند ساخت و هدایت‌‌شان را بیشتر کرد و ایمان را در دل‌هایشان استوار گردانید. در نتیجه جز خدا، از هیچ چیزی باک نداشتند. آنها فکر کردند که اگر در شهر بمانند، باید مانند دیگران باشند، و یک کلمه از حق بر زبان نیاورند و از اینکه مذهب شرک باطل است، چیزی نگویند. این قهرمانان تصمیم گرفتند که بر دین توحید بمانند و هرگز به شرک و بت‌پرستی آلوده نشوند. بنابراین از مردم کناره‌گیری کرده به غاری پناهنده شدند، بدان امید که خداوند رحمتش را شامل حال‌شان کرده و راه نجاتی برایشان فراهم کند.
خداوند خواسته قلبی و دعایشان را مستجاب کرد. 309 سال خواب را بر آنان مسلط کرد، در حالی که سگ‌شان نیز همراهشان بود. وضعیت غار و تابش آفتاب به درون آن طوری بود که آن‌ها کاملا از حرارت خورشید در آسایش بودند. هر کس آنها را می‌دید، خیال می‌کرد بیدارند، در حالی که خواب بودند. خداوند آنان را به پهلوی راست و چپ می‌گردانید، و سگ آنها دو دست خود را باز کرده بر در غار گذشت بود. اگر کسی آنها را می‌دید، از هیبت و عظمت آنان می‌ترسید و فرار می‌کرد.
وقتی از آن خواب طولانی بیدار شدند، یکی از آنها از مدت خواب‌شان سوال کرد. پاسخ دادند: یک روز یا پاره‌ای از روز خواب بودیم. برخی هم گفتند: خداوند به مدت آن آگاه‌تر است. در آن حال بسیار احساس گرسنگی می‌کردند. به همین خاطر تصمیم گرفتند یک نفر را با مقداری پول برای تهیه غذا به شهر بفرستند. اما به او سفارش کردند که در این کار با زیرکی عمل کند، تا مبادا کسی بفهمد آنها کجا هستند، چرا که اگر بت‌پرستان بفهمند، یا سنگ‌سارشان می‌کنند و یا به زور وادارشان می‌کنند تا به آیین بت‌پرستی باز گردند و در آن صورت هرگز رستگار نخواهند شد.
اما اراده الهی بر این بود که مردم به حال آنان اگاه شوند؛ زیرا مردمی که اصحاب کهف از آنان گریخته بودند، در طول این مدت منقرض شده بودند. خداوند آنان و سلطنت و آیین‌شان را از بین برده بود و قوم دیگری را به جیا آنان آورده بود که در میان آن‌ها اهل توحید قدرت و حکومت داشتند. ولی همین مردم نیز در امر معاد با یکدیگر اختلاف نظر داشتند. خداوند با بیدار کردن جوانان و قهرمانان کهف پس از 309 سال خواست آیه و معجزه‌ای به آنان نشان دهد، تا رستاخیز انسان‌ها را در روز قیامت بعید نپندارند.
ادامه ماجرا چنین بود که آن جوانمرد برای تهیه غذا وارد شهر شد. ولی با تعجب مشاهده کرد که وضع شهر به کلی عوض شده است! هرگز شهر را به آن شکل ندیده بود. مردم و اوضاع و احوال، غیر آن بود که «دیروز» دیده بود! هر لحظه بر حیرتش افزوده می‌شد. جلوی دکانی رفت تا غذایی بخرد. پولی را که همراه داشت به فروشنده داد، بی خبر از آنکه آن پول، پول رایج آن زمان نبود و مربوط به سیصد سال قبل بود. این کار موجب مشاجره و در نتیجه افشای آن راز بر مردم شد. راز جوانمردانی که سه قرن پیش در آنجا می‌زیستند؛ در جامعه‌ای مشرک و ستمگر. برای حفظ ایمان خویش، از مردم کناره گرفتند و به غاری پناه بردند. پس خداوند آن‌ها را روزگاری طولانی به خواب برد و سپس بیدارشان کرد و آن‌ها هم اکنون در غار منتظر رفیق‌شان هستند تا برایشان غذا ببرد!
خبر به سرعت در شهر پیچید. مردم زیادی جمع شدند و با آن جوانمرد به سوی غار آمدند، تا آنچه را که او گفته بود با چشم خود ببینند. سرانجام، این معجزه الهی برایشان آشکار شد و دانستند که امر معاد نیز بدینگونه است و همانا خداوند بر هر کاری قادر است.
در آیه 21 این سوره، از داستان‌ اصحاب کهف و سرگذشت آنان چنین نتیجه‌گیری می‌کند:
(و بدین‌سان دیگران را بر حال‌شان آگاه ساختیم تا بدانند که وعده الهی راست و درست است و در قیامت تردیدی نیست..)
در آیه چهارم خداوند به رسول اکرم(ص) امر می‌کند تا آنان را که قائلند خدا دارای فرزند است، بیم دهد. 
یکی از منکرات بسیار بزگر این اعتقاد باطل است که عده‌ای از جمله مسیحیان بدان معتقدند. بر مسلمانان واجب است که به عنوان فریضه نهی از منکر صاحبان چنین اعتقادی را از این منکر عظیم نهی کنند.


پی نوشت:

1- رجوع به سوره کهف آیات 9 تا 27 و المیزان، ج 13، ص 404 تا 407.
کتاب گلستان سوره‌ها – ص 115
محمد حسین جعفری

منبع:تسنیم


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین