کد خبر : ۷۱۵۳۱
تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۶:۰۹
قرآن برای زندگی؛

چگونه می شود هویت و اصالت را حفظ کرد

انسان مخلوقی است که پیرامونش را موجودات هستی فراگرفته‌اند. میان او و این موجودات پیوند و ارتباط برقرار است. آدمی وقتی که می‌خواهد راه درست را در زندگی خود و در رابطه‌اش با هستی و هم‌نوعانش تشخیص دهد، دین را می‌بیند و کتاب خداوند به او راه را نشان می‌دهد. پس با هستی تعامل می‌کند و متحول می‌شود. سپس، خود را در برابر روابطی تازه‌تر می‌یابد، بار دگر به کتاب خدا رجوع می‌کند و با آموزه‌های الهی هدایت می‌شود و به همین ترتیب.
عقیق:انسان مخلوقی است که پیرامونش را موجودات هستی فراگرفتهاند. میان او و این موجودات پیوند و ارتباط برقرار است. آدمی وقتی که میخواهد راه درست را در زندگی خود و در رابطهاش با هستی و همنوعانش تشخیص دهد، دین را میبیند و کتاب خداوند به او راه را نشان میدهد. پس با هستی تعامل میکند و متحول میشود. سپس، خود را در برابر روابطی تازهتر مییابد، بار دگر به کتاب خدا رجوع میکند و با آموزههای الهی هدایت میشود و به همین ترتیب.

این عوامل سهگانه [انسان، هستی و قرآن]در کنار هم و هماهنگ با هم به پیش میروند. قرآن روابط تحولیافته را، میان آدمی و هستی به صورتی پیشرفته و در جهت جاودانگی سامان میدهد.

این طرح و برنامۀ الهی است که برای انسان ترسیم شده است و خدا در سورۀ الرَّحمن آن را بازگو میکند. در این سوره تعلیم قرآن پیش از خلق انسان آمده است: «الرَّحمنُ عَلَّمَ القُرآنَ خَلَقَ الإِنسانَ»[1] این تقدم برای این است که آدمی از نخستین برخورد با هستی، هدایتکننده و راهنما و راهی در پیشروی داشته باشد.

اما امتی که اندک زمانی با قرآن زندگی کرد و سپس آن را کنار گذاشت، بدون بهره بردن از قرآن آن را فقط در ظاهر و شعایر سطحی استفاده کرد. این امت همراه با هستی تحول یافت و همچون دیگران از نظام تحولی پیروی کرد که به دور از قرآن شکل میگیرد. این امت چه میخواهد؟ و چگونه میخواهد از قرآنی بهرهمند شود که آن را از مرکز رهبری و هدایت دور داشته است؟ اما اکنون، اگر بخواهیم برای همیشه تابع تحولات اجتماعی جهانی شویم و بر اساس شرایط زندگی امروز تسلیم شویم، بیآنکه زندگی خود و مفاهیم دینی و معیارهای اسلامی خود را متحول کنیم و از هدایت قرآنی نیز دور باشیم، به امانت خیانت کردهایم، همه چیز را از دست دادهایم و خود نیز از دست رفتهایم.

کسی از ما نخواسته است که در برابر تحول و پیشرفت مقاومت کنیم و از دستاوردهای انسانی بهرهمند نشویم، بلکه باید هویت و اصالت خود را گم نکنیم و دستاوردهای جدید بشری را در چارچوب اصیل خود قرار دهیم و آنها را با معیارهای خود بسنجیم؛ برخی را قبول و برخی را رد کنیم، تا از نو امتی با اصالت، با همۀ ابعاد فکری و تاریخی و عملی مفهوم اصالت بسازیم.

قرآن موجب تحول و پیشرفت است و بشر در طول قرنهای بسیاری این را تجربه کرده است. قرآن تحولساز است، اما تحولی که از خارج تحمیل شده باشد و برآمده از اوضاع و احوالی باشد که ساخته و پرداختۀ دیگران است، تسلیمی است ناپذیرفتنی و کمال به حساب نمیآید و جز نابودی هیچ نیست.

 

پی نوشت:

برگرفته از مقالۀ «دربارۀ تفسیر قرآن» صفحه 14-22، کتاب برای زندگی

منبع:قدس

 


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین